به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
مادر قلب اتمی دومین ساختهی «علی احمدزاده» پس از مهمونی کامی است. دقت کنید «مادرِ قلبْ اتمی» نه «مادرِ قلب اتمی». البته شاید فیلمساز میخواسته ما هر دو شکل را بخوانیم. اولی که به چندین شیوه در فیلم شیرفهم میشود. برای دومی هم باید تفکر در لایههای زیرین و رویین و چپین و راستین داشته باشیم. خاصیت نمادگرایی همین است. حتی اگر به این جنس سینما مسلط هم نباشید باز هم ژست آن کافی است تا ستون اول را بگذارید آنگاه بنایی خود به خود شکل میگیرد که هر چیز میتواند استعاره از چیز دیگری باشد. در بالاترین مرتبهی این چارچوب، این استعارات میتواند نشان از هیچ باشد. پوچی محض. اما عامل این تهی شدن جهان فیلم چیست؟ اینجاست که باید سراغ هذیانهای فیلم برویم. این هذیانگویی در منطق سورئال فیلم عین واقعیت است. در این چارچوب، واقعیت از پس پردهی خودآگاه بیرون آمده و بدون هیچ غلوغشی ظاهر میشود. صحتسنجی این مدعا خارج از بحث این نوشته است. فیلمساز با چنین ابزاری به سراغ سوژههای سیاسی و فرهنگی و گاهی به قول خود اساسی مورد نظرش رفته است.
ترانه علیدوستی و محمدرضا گلزار در فیلم مادر قلب اتمی
داستان فیلم پس از مهمونی کامی اتفاق میافتد. البته خود مفاهیم بعد و اتفاق افتادن در مورد آنچه در فیلم میبینیم محل چالش است اما با کمی اغماض از پیچیدگیهای حقیقی و موهومی آن صرفنظر میکنیم. تا جایی که از نسخه اینترنتی بدون مجوز پخش مهمونی کامی به یاد داریم پارتی در ویلایی جنگلی بود اما در مادر قلب اتمی روایت شبانهای از تهران را از ابتدا داریم. فیلم با مستی و سرخوشی دو شخصیت اصلی زن آغاز میشود. مستی و سرگیجه در تمام مدت همراه این دو است. به طبع تماشاچی هم تحت تاثیر آن قرار دارد. به خصوص که در فیلمبرداری و ترکیببندی و رنگبندی و حتی تیتراژ فیلم و فونت به کار رفته در آن، فضای سورئال به خماری و مستی میگراید. از این لحاظ میتوان به کارگردان نمره قبولی داد که توانسته با دوز اندکی فضای توهم را منعکس کند و یک «فیلم اکستازی» بسازد.
ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی در فیلم مادر قلب اتمی
جوانان فیلم از همان فرهنگ «بچه پولداری»اند که در مهمونی کامی دیدیم. رفتارها، دغدغهها، هنجارها، خوشیها و مشکلات تماما از همان جنساند. حتی نقش پگاه آهنگرانی تقریبا همانی است که در مهمونی کامی بود. هرچند اهل آن فرهنگ از بازنمایی سبک زندگی خود بر پرده سینما لذت میبرند؛ اما پیچیدهگویی و ارجاع به تعابیر فرامتنی هر اثری را میتواند ملالآور کند. البته کارگردان برای این مشکل هم تدبیری اندیشیده و تیم سلبریتیهایش را پر و پیمان بسته است و همین مسئله نیز ارجاعی فرامتنی و ترفندی تجاری برای دیده شدن است. باید دید که چقدر قرار است از این فیلمساز جوان حمایت شود. همان طور که آن نویسنده مشهور گفت: «من که جِلِز و وِلِز میکردم رمضانی معلوماتم را پشت شیشهی دکانش بگذارد، یک شبه شدم نویسندهی شهیر، مشهور آفاق!»
پگاه آهنگرانی و مهرداد صدیقیان در فیلم مادر قلب اتمی
منطق فیلم، بیمنطقی است. همانطور که راوی فیلم هم اذعان دارد حوادث مانند خوابی گنگ از مقابل چشمان مخاطب میگذرد. اتفاقات ناگهانی بدون دلیل ملموس رخ میدهند. دیالوگها اغلب بیربط اند و به پرت و پلا گویی میمانند. در پس همین تشویش، فیلمساز سعی کره هر چه در دل دارد را بیرون بریزد. احوالات و سخنانی که گاها اشاره به آنها نیز مشمئزکننده است. از طرفی ساختار فیلم، راه برای فرار از مسئولیت هر سخنی باز نگه داشته است. تنها مفاهیم را متبادر میکند و گاهی خاطراتی را زنده میکند. نوشتن درباره فیلم نیز برای منِ نویسنده، سکانسی از فیلم «۸۸ دقیقه» را تداعی میکند؛ جایی که بهتر توانستم شخصیت جک گرم را درک کنم.
ترانه علیدوستی در فیلم مادر قلب اتمی
۸۸ دقیقه فیلمی با بازی «آل پاچینو» در نقش «جک گرم» است. گرم روانپزشکی مشهور در پزشکی قانوی است. محل سکانس زیر در کلاس دکتر گرم در دانشگاه است:
– دکتر جک گرم: خوب. تشخیص قانونی بین سلامت روانی و جنون به چی بستگی داره؟
– دانشجویان همراه هم: اختیار آزادانه!
– دکتر جک گرم: نظریه اختیار آزادنه و مهمترین چیزی که شخص باید هنگام ورود به دادگاه به یاد داشته باشه، چیه؟
– لورن داگلاس: جنون یک فرضیه قانونی است. اون یک اصطلاح روانپزشکی یا پزشکی نیست. اما با وجود اینکه جنون یک فرضیه قانونیه به این معنا نیست که شخص بیمار نیست.
– دکتر جک گرم: بله، لورن. از میان تمام قاتلهای زنجیرهای که من باهاشون مصاحبه کردم و مطالعه کردم: بوندی، دامر، گاسی و … هیچ کدام از اونها قانونا دیوونه نبودن. این به اون معنی نیست که اونا عادی بودن.
– مایک استمپ: من میتونم. استدلال کنم که اونها به طور دقیق به دلیل بینظمی روحیشون نمیتونستند به خودشون کمک کنن.
– دکتر جک گرم: خوب، مایک اگه تو قصد داری بحث کنی. مدرسه قانون کنار محوطه دانشگاهه
[خندهی دانشجویان]
– مایک استمپ: ادامه بدین دکتر گرم. صاف و ساده است که وانمود کنیم گزارشهای ما استدلال نیستند. ما یک داستان از جنایت و جانی میسازیم.
– دکتر جک گرم: داستانی بر پایه حقیقت! بر پایه منطق! ما توی دادگاه راه نمیریم و از صحنه دفاع نمیکنیم، ما این کار رو میکنیم؟ ما گوشهها رو نمیگیریم. ما دیدگاهمون رو دم در چک میکنیم
– لورن داگلاس: منظورت اینه که تو میخوای ما وانمود کنیم که هیچ نظری نداریم؟
– دکتر گرم: لورن،ما نظراتمون رو داریم ولی اونا رو واسه خودمون نگه میداریم. به سگت نظرت رو بگو،البته اگه داری. اما به طوطی نگو، چون اونا رو تکرار میکنه!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید