به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بزرگترین دارایی فیلم «شماره 17 سهیلا» ایده ی جالب و متفاوت آن است. محمود غفاری، کارگردان این فیلم در اولین تجربه ی فیلمسازی خود به سراغ سوژه ای رفته است که شاید کمتر فیلمسازی به آن توجه کند.
طیف آدم هایی که غفاری برای روایت قصه انتخابشان کرده است، طیفی اند که نه داستان های عجیب و غریبی دارند، نه کارهای بزرگی کرده اند و نه روایت های مرتبط با آن ها فیلم را به سمت و سوی کلیشه های ثابت سینمای ایران پیش می برد بلکه فیلم به سراغ آدم هایی می رود که قرار نیست الگوهای قهرمان/ضدقهرمانی هالیوود را بازنمایی کنند بلکه افرادی معمولیاند که نیاز و خواسته شان عموماً در جامعه شان نادیده گرفته می شود.
مهرداد صدیقیان و زهرا داوودنژاد در فیلم شماره 17 سهیلا
فیلم با رئالیسم دقیق و زیبایی که در آن به جریان درآمده است، موقعیت هایی کاملاً طبیعی و روزمره را به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد. گاه وجوه رئالیستی کار آن قدر شدید می شوند که مشخصه هایی از سینمای مستند نیز از آن قابل دریافت می شود. این بدان معنا نیست که «شماره 17 سهیلا» یک داکیودرام است؛ اما به لحاظ بصری (مثلاً حرکات دوربین) فیلمساز به شکلی عامدانه کار را به سمت و سوی مستندگونه شدن پیش برده است. سکانس های جذاب داخل ماشین را به یاد آورید؛ چه ابتدایی ترین سکانس قرار ملاقاتِ سهیلا با آن مرد مسن (احسان امانی) و چه دو سکانسی که سهیلا را در جریان واکاوی دو رابطه ی تمام شده اش با دو مرد زندگی اش به نمایش می گذارد. در تمامی این سکانس ها، شیوه دیالوگ گویی و بازی بازیگران و حالت مصاحبه گونه و بده بستان کردن دیالوگ ها به شدت یادآور فیلم های مستند است و اتفاقاً این تهمید با بافت کلی فیلم کاملاً همخوان است.
فیلمنامه ی اثر فاقد هرگونه پیچیدگی ست؛ این تمهید البته تعمداً اتفاق افتاده و خصوصیتی قابل دفاع برای چنین فیلمی محسوب می شود. «شماره 17 سهیلا» قرار نیست فیلم غافلگیری های متعدد باشد و با این که در آن فراز و نشیب های زیادی نمی بینیم و فیلمنامه کاملاً جمع و جور است، کشش آن در طول فیلم حفظ می شود و هیچ کجای اثر، کار از ریتم نمی افتد. به لحاظ منطق روایی نیز گاف و چاله چوله ای در فیلمنامه دیده نمی شود و همین مسئله در حفظ قواعد ژانری کار نیز مثمر ثمر واقع شده است.
زهرا داوودنژاد در افتتاحیه فیلم شماره 17 سهیلا
اما شاید بتوان امتیاز اصلی این فیلمِ کم ادعا را زهرا داوودنژاد دانست. همان قدر که فضا و جنس کار به آثار علیرضا داوودنژاد شباهت دارد، بازی زهرا داوودنژاد نیز آن قدر به جا و به اندازه است که مخاطب را به یاد بازی های درخشان او در فیلم های پدرش می اندازد. از وجوه برجسته ی بازی داوودنژاد در این فیلم باید به توانمندی اش در ارائه ی همزمان چند خصوصیت اخلاقی مجزا اشاره کرد. او در عین نمایش احساس دلهره، اضطراب و ترس از آینده ی مبهم کاراکتر سهیلا، نوعی غرور، خودخواهی و تا حدودی خشونت را نیز در ویژگی های شخصیتی "سهیلا" به نمایش گذاشته است که طبیعتاً ارائه ی همزمان این احساسات متفاوت و بعضاً متضاد، کاری به شدت دشوار است و هر بازیگری از عهده ی آن برنمی آید.
جدا از زهرا داوودنژاد و بازی درخشانش، انتخاب او نیز نشان از هوشمندی محمود غفاری دارد. این که این بازیگر گزیده کار (که بیشتر هم در فیلم های پدرش بازی می کند) چگونه به ذهن این کارگردان برای ایفای نقش نخست فیلمش خطور کرده است از هوش و خلاقیت غفاری سرچشمه می گیرد. به جرئت اذعان می کنم که هیچ گزینه ای جز داوودنژاد نمی توانست علاوه بر بازنماییِ ویژگی های ظاهری و فیزیکی مد نظر کارگردان برای کاراکتر سهیلا، تا این حد به بازی خود مسلط باشد و در عین حفظ ویژگی درونگرایی (که اصلی ترین خصوصیت سهیلاست) دیگر احساسات متناقض او را نیز این چنین روان و زیبا به تصویر کشد.
مهرداد صدیقیان درافتتاحیه فیلم شماره 17 سهیلا
از خطوط قرمزی که محمود غفاری به آن ورود کرده است، باید به پرداختن او به مسئله ی غرایز جنسی در دخترانی با شرایط سهیلا اشاره کرد. پرداختن به این مقوله در اشکال دیگر می توانست فیلم را تا حدودی با خطر سانسور و حتا توقیف رو به رو سازد اما غفاری با هوشمندی تمام تلاش می کند تا بُعد آموزشی این مسئله را برجسته سازد و دیگر ابعاد آن را کمرنگ تر پیش ببرد با این حال پایان بندی فیلم و سکانس آخر آن به کوبندهترین و جسورانه ترین شکل ممکن مشکل اساسی سهیلا را به تصویر می کشد؛ مشکلی که البته خانم مشاور راه حل هایی را هم برایش ارائه کرده است. به بیانی دیگر غفاری با بهره گیری از پرداختی مناسب و تا حدودی هم محافظه کارانه توانسته است خطر ممیزی و سانسور و توقیف را پشت سر بگذارد.
در نهایت باید اعتراف کنم که پیش از تماشای «شماره 17 سهیلا» (که البته بار اول آن را در سی و پنجمین جشنوارهی فیلم فجر دیدم) هرگز حتا تصور نمی کردم که فیلمی که ظاهری این چنین ساده داشت بتواند تا این حد نظر مثبتم را به خود جلب کند و حالا فکر می کنم محمود غفاری با خلاقیت، اجرای غیرکلیشه ای و تمیزش و مجموعه ی درست انتخابهایش به موفقیتی دور از انتظار دست یافته است که امیدوارم ادامه داشته باشد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.