ایو هرینگتون یکی از طرفداران مارگو چنینگ (Margo Channing) بازیگر و ستاره ی تئاتر برادوی نیویورک است. او توسط کارن ریچاردز (Karen Richards) همسر لوید ریچاردز، نمایشنامه نویس معروف، به مارگو معرفی میشود. مارگو از سادگی و معصومیت ایو خوشش می آید و او را مورد حمایت خودش قرار میدهد. کمکم ایو به عنصر ثابت زندگی مارگو تبدیل میشود تا جایی که بعد از حامله شدن بازیگر جایگزین مارگو در تئاتر، ایو جای او را میگیرد. روزی به دلیل دیر آمدن مارگو، ایو به جای او بازی و چشمها را خیره میکند. ایو یک شبه ره صدساله را طی میکند، حال او همه را در اختیار خود دارد تهیه کننده، کارگردان، نمایشنامه نویس و حتی منتقد تئاتر. این داستان دربارهی ایو است، دختری که از هیچ به همه چیز رسید.
مسلما یکی از نقاط قوت اصلی فیلم، داستان آن است. داستان که توسط سه نفر و به صورت متناوب روایت میشود. اول کارن ریچاردز کسی که ایو را وارد داستان میکند، کارن دوست صمیمی مارگو چانینگ و زنی خوش قلب است. دوم مارگو که ایو را زیر بال و پر خود میگیرد و او را پرورش میدهد، مارگو زن مغرور و پا به سن گذاشته ای است که هیچکدام از اینها را کتمان نمیکند، او همینطور که بر روی صحنه تئاتر همه را مجذوب خود میکند، در زندگی نیز، تا قبل از حضور ایو، این کار را به خوبی انجام میدهد و سوم مهمترین شخصیت مذکر داستان ادیسون دووایت (Addison Dewitt) با بازی زیبای جورج ساندرز (George Sanders). آقای دووایت منتقد تئاتر است ، او به قول خودش هیچ زحمتی برای تئاتر نمیکشد، اما از آن امرار معاش میکند. ادیسون کسی است که ایو را به قله ی شهرت و افتخار میرساند. شاید تنها اسکار زندگی جورج ساندرز برای صحنه ایست که وقتی ایو به او میخندد با سیلی به صورتش می زند و میگوید: «هیچ وقت به من نخند» و در یک سخنرانی 5 دقیقه ای ایو را نابود میکند.
شاید برای به وجود آمدن یک شاهکار سینمایی یک نابغه کافی باشد، اما وقتی تعداد نابغه ها به 3 برسد، موفقیت بسیار نزدیک خواهد بود. وقتی داریل اف. زانوک (Darryl F. Zanuck)، جوزف ال. منکیهویچ (Joseph L. Mankiewicz) و بت دیویس (Bette Davis) در نهایت قدرت و شکوفایی در کنار هم قرار میگیرند، شاهکاری به نام «همه چیز درباره ایو» خلق میشود.
داریل اف. زانوک تهیه کننده ای که به بیرحمی معروف بود. زانوک را نمیتوان به عنوان تهیه کننده اسم برد، بلکه او خالق آثار خود بود. زانوک آن تهیه کننده ی دیکتاتوری بود که به کارگردان کمترین اجازه دخالت را میداد و از بازیگران همچون برده استفاده میکرد. او یکی از سلاطین دوران طلایی هالیوود و سلطه ی استودیوها است. او خالق آثاری مانند خوشه های خشم (The Grapes Of Wrath, 1940)، دره من چه سرسبز بود (How Green Was My Valley, 1941) و برفهای کلیمانجارو (The Snows Of Kilimanjaro, 1952 ) است.
جوزف ال. منکیهویچ با نوشتن فیلمنامه ی «همه چیز در مورد ایو» با اقتباس از روی داستان کوتاه خانم ماری اور (Mary Orr) توانست به عنوان نویسنده و کارگردان سلطه ی زانوک را بر فیلم کم کند. بدون وجود منکیهویچ مسلما سینما چیزی کم داشت. شاید بتوان این فیلم را بهترین اثر او به عنوان کارگردان دانست، اما شاهکارهای دیگری هم در کارنامه او وجود دارند، فیلمهایی مانند ژولیوس سزار (Julius Caesar, 1953 )، کنتس پابرهنه (The Barefoot Contessa, 1954)، ناگهان، تابستان گذشته (Suddenly, Last Summer, 1959) و بازرس (Sleuth, 1972). یکی از عجیبترین و بزرگترین فیلمهای ساخته شده در هالیوود را منکیهویچ کارگردانی کرد، فیلم کلئوپاترا (Cleopatra, 1963) ، پرخرجترین فیلم تاریخ سینما تا آن زمان، فیلمی که استودیوی تهیه کننده ی آن، فاکس قرن بیستم، را به خاک سیاه نشاند. هنوز هم از کلئوپاترا به عنوان بزرگترین شکست تاریخ سینما یاد میکنند.
شاید بیشتر از دیگران «همه چیز در مورد ایو» فیلم بت دیویس است. دیویس 42ساله که سالهای جوانی را پشت سر گذاشته و به قول معروف الکش را آویخته بود، دوباره با این فیلم به اوج بازمیگردد. او نه تنها به روزهای خوبش بازمیگردد، بلکه پرده را به آتش میکشد. صحنهای در فیلم وجود ندارد که او در آن بازی کند و شما بتوانید چشم از او بردارید. قطعا من (و هیچکس دیگر) تمام فیلمهای تاریخ سینما را ندیدهام، اما بدون هیچ تردیدی بازی بت دیویس در این فیلم را یکی از بزرگترین نقش آفرینی های تاریخ سینما میدانم.
منتقدان بازی بت دیویس میانسال را با بازی گلوریا سوانسون (Gloria Swanson) در فیلم سانست بولوار (Sunset Blvd, 1950) که همان سال اکران شده بود، مقایسه میکردند، هرچند که اسکار بهترین بازیگر به هیچکدام نرسید. شاید دلیل اسکار نگرفتن بت دیویس این بود که آن بکستر (Ann Baxter) بازیگر نقش «ایو هرینگتون» هم کاندید دریافت اسکار بهترین بازیگر زن شده بود و زمانی که دو هنرپیشه از یک فیلم برای یک جایزه کاندید میشوند، رای اعضای آکادمی بین آن دو نفر تقسیم میشود. البته دوستان اروپایی به سادگی آمریکاییها از نقش آفرینی دیویس نگذشتند و جشنواره کن جایزه بهترین بازیگر زن را به او تقدیم کرد.
«همه چیز درباره ایو» با شاهکارهایی همچون سانست بولوار ، ساختهی بیلی وایلدر کبیر (Billy Wilder)، هاروی (Harvey, 1950) هنری کاستر (Henry koster)، جنگل آسفالت (The Asphalt Jungle, 1950) جان هیوستون (John Huston) و مرد سوم (The Third Man, 1950) کارول رید (Carol Reed) وارد مراسم اسکار شد. این فیلم توانست شش اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین نقش دوم مرد، بهترین طراحی صحنه فیلم سیاه و سفید و بهترین صدا را کسب کند و هشت اسکار بازیگر نقش اول زن هم برای بت دیویس و هم آن بکستر، بازیگر دوم زن، فیلمبرداری سیاه و سفید، کارگردانی هنری سیاه و سفید، تدوین و موسیقی را از دست داد.
پانوشت 1: مرلین مونرو
پانوشت 2: در سال 1983 بت دیویس 75 ساله به دلیل بیماری از سریال Hotel کنارهگیری میکند و جای خود را به بازیگر جایگزینش آن باکستر میدهد.
پانوشت 3 : به انتخاب انیستیتو فیلم آمریکا (AFI) «همه چیز درباره ایو» در سال 1998 به عنوان 16امین فیلم برتر تاریخ آمریکا برگزیده شد و همچنین بر اساس نظر مردم در سایت IMDB این فیلم عنوان 91امین فیلم تاریخ سینما را کسب کرده است.
پانوشت4: به طراحی لباس در فیلم دقت کنید، دلیل گرفتن اسکار لباسهای پر زرق و برق و باشکوه نیست. برای مثال هیچوقت برای لباس شب زنانه جیب گذاشته نمیشود، در بهترین سکانس بازی بت دیویس در مهمانی تولد، جیبهای لباس او تاثیر بازی او را چند برابر کردهاند. همین نکات کوچک فیلمهای بزرگ، را بزرگ میکنند.
شناسه نقد : 1902348