به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
آخرین ساخته محمدعلی باشه آهنگر افتتاحیه سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر بود. جشنوارهای که از همان ابتدا امید زیادی به آن نداریم و شور آنچنانی در ما عاشقان سینما برنمیانگیزد. خب باید اعتراف کرد که برای چنین جشنواره بی شور و حال و سوتوکوری، «سرو زیرآب»فیلم بسیار خوبیست تا در همان ابتدا حساب کار دستمان بیاید و همان یکذره امیدی هم که به هزار ضربوزور سعی میکنیم در دلمان روشن نگهداریم، بیشازپیش رو به خاموشی رود! «سرو زیرآب» نهتنها یک فیلم ضعیف است که در مقایسه با دیگر آثار کارگردان هم یکی از بدترینها محسوب میشود. فیلمی بیسروته و شعارزده که سعی میکند شبیه به اکثر آثار هم سابقه خود، برای تأثیرگذاری و دلنشینی دست به دامان ملودرام شود و آنقدر اغراقشده آن را در سرتاسر فیلم به کار گیرد که کار از کار بگذرد و فیلم از دست برود. شبیه به اکثر آثاری که در حوزه دفاع مقدس ساخته میشود، «سرو زیرآب» هم چارهای پیدا نمیکند جز آنکه ضعفهای خود و کسلکنندگیاش را زیر آوارهای ملودرام که بر سر فیلم خراب میشوند، پنهان کند و مطابق معمول بیشترین نقش را هم در این داستان موسیقی متن پر و اذیت کننده فیلم ایفا میکند و بار ملودرام را نهتنها به دوش کشیده که همه سعی خود را میکند تا اشک از چشمان مخاطب سرازیر شود و سازندگان باورشان شود که فیلمی تأثیرگذار ساختهاند.
موضوع«سرو زیرآب» اما بهاندازه کافی حساس و دل شکننده هست که نیازی به این اضافهکاریهای رایج نباشد. حتی اگر فیلم صد برابر هم بیش از این بد ساخته شود بازهم میتواند در مقاطع و لحظات حساس و مهمش دل حتی سنگدلترین تماشاگر داخل سالن را هم به درد بیاورد. پس اینهمه اصرار و تأکید برای ملودراماتیزه کردن یک فیلم از کجا میآید؟ «سرو زیرآب» درباره شهدای گمنام است و خانوادههایشان، درباره روند فرسایشی که بدن یک شهید گمنام بعد از شهادتش طی میکند تا به آغوش پذیرای خانوادهاش برسد. آغوشی که در بسیاری از موارد حتی تا الآن و تا ابدیت هم خالی خواهد ماند و بدنهایی که در ناکجاآباد دفن یا تجزیه خواهند شد و هیچگاه به خانه برنخواهند گشت…حتی نوشتن از آنها بر کاغذ هم دست آدم را میلرزاند. بار سنگین این دورافتادگی و گمگشتگی در میان صفحات تاریخ و قلبهای آکنده از درد، آنقدر بزرگ هست که بهراحتی نتوان هضم یا فراموشش کرد؛ پس چرا کارگردانی مانندباشه آهنگر که قریب به اکثر فیلمهایش به جنگ در مناطق مرزی کشور (پیش یا پس از جنگ) مربوط میشود باید پیش خود فکر کند که آنچه میتواند فیلمی درباره شهدای گمنام را مانند خود آن بزرگان جاودانه کند، موسیقی جانگداز یا دیالوگهای غلو شده و بغض کلام بازیگران نیست؛ که پرداختی بهیادماندنی است که میتواند تماشاگر را به دل چنین موقعیت بغرنج و دردناکی پرتاب کند.
بزرگترین ایراد «سرو زیرآب» در پرداخت فیلمنامه و موقعیت سردرگم آن است. فیلم با خانوادهای که به دنبال پسر خود آمدهاند آغاز میشود، سپس نقطه فوکوسش برمیگردد روی کارمندان اداره یا سازمان معراج شهدا، بعد برادریشان، سپس خانواده دیگری که از راه میرسند تا گرهافکنی فیلمنامه آغاز شود؛ اما مشکل اینجاست که هیچکدام از این اتفاقات با دیگری همخوانی ندارد. همه جزییات ریزودرشت فیلم نه در جهت پربار کردن پیرنگ اصلی ماجرا کنار هم چیده شدهاند که بیشتر کارکردی عکس یافته و همه چیز را ازهمگسیخته تر میکنند تا در گرهگشایی نهایی فیلم، تیر آخر شلیک شود و همهچیز را خرابتر از قبل کند.
فیلم از جایی که یکی از برادران تصمیم میگیرد خود به محل شهادت شهید موردنظر برود و در پی حقیقت بگردد عملاً در ورطه سقوط می افتد و پایانبندی فیلم هم در ادامه این داستان انگار تنها چاره برای به هم دوختن این جهان ازهمگسیخته و رساندن سر آن به تهش هست. این فیلم صد وصلهای مشکلش فراتر از منطق و استدلال است، واقعیتی در فیلم شکل نمیگیرد و تماشاگر ناگزیر در باور و برقراری ارتباط با این جهان ساختگی و پینهدوزی شده سرگردان میشود. “سرگردانی او را چطور جبران کنیم؟ بار ملودرام قضیه را بیشتر میکنیم تا سردرگمی از خاطرش بپرد…”، دریغ که تماشاگر ولی باهوشتر از این حرفهاست و اصلاً چند صباحست که فیلم را ول کرده است و منتظر مانده تا زودتر تمام شود.
فیلمنامه بد «سرو زیرآب» واقعیت جهان فیلم را زیر سؤال میبرد و مخدوش میکند. طراحی صحنه و دکور بسیار ضعیف اما عظیم فیلم (انگار که بازیگران برای بار اول است که لباسهایشان را به تن کردهاند یا در این دکورها راه میروند) متصنع بودن این جهان را فزونی میبخشد. گروه بازیگران هرچند همه سعی خود را کردهاند تا با بازیشان چیزی به فیلم اضافه کنند یا کمی نقش را باورپذیر سازند اما شخصیتپردازی بهقدری ضعیف هست که همه سعیشان ثمری نداشته…آنها تنها و تنها بازیگرانی هستند که یک فیلم سینمایی را بهپیش میبرند. خبری از جهان موحش، پیچیده و هزارتوی زیست یک شهید گمنام و نزدیکانش پس از پر کشیدن به جهانی والاتر نیست، همه آنچه میبینید تنها یک فیلم به نام «سرو زیرآب»است!