: پارک چون ووک درکره جنوبی بسیار مشهور است و بیش از هرچیزی با سه گانهی انتقام شهره است، یکی از این فیلمها یعنی old boy داستان شخصی است که پس...
29 آذر 1395
پارک چون ووک درکره جنوبی بسیار مشهور است و بیش از هرچیزی با سه گانهی انتقام شهره است، یکی از این فیلمها یعنی old boy داستان شخصی است که پس از مستی بسیار و مزاحمت برای زنی سر از بازداشتگاه موقت درمیآورد، اما بهطور مرموزی با هیپنوتیزم چشم باز میکند و خود را در برج بزرگی اسیر مییابد. ۱۵ سال حبس وحالا او آزاد شده است و در پی یافتن مسبب تمام این بدبختیها و ضمناً زن و فرزند خویش نیز هست. در طول مسیر با دختر جوانی مواجه میشود که او را بسیار کمک میکند، دختر جوان به او دل میبازد و…
«پیر پسر» محصول سال 2003 کشور کره جنوبی، از آن دسته فیلمهایی است که پتانسیل آن را دارد تا شما را از تیتراژ یا همان پلانهای ابتدایی میخکوب خود کند، ساختاری چند تکه با حرکت زمانی فیلم بین سالهای دور تا موقعیت حال. فیلمی که اگر نگوییم سرشار از ایده ها و ظرافتهای بصری است، شاید اشاره به این نکته خالی از لطف نباشد که در شلوغ بازار فیلمهای پر زرق و برق که هیجانات کاذب تماشاگر را به صورت آنی و مقطعی بر می انگیزاند دارای نکات و توجهاتی است که آن را از سایر هم ردیفانش متمایزکرده است.
فیلم با ایجاد فضایی پریشان، مضطرب و بدون ثبات آغاز می شود و رفته رفته با استفاده از کلیه عوامل و المانهای موجود بر تعلیق اثر می افزاید تا جایی که گویی با فیلمی معمایی و روان شناختی روبرو هستی.
روایتی پر کشش و حتی در مواقعی بسیار طولانی به همراه پیشبرد آگاهانه داستان به صورت پراکنده و بدون تمرکز باعث می شود تا ضربه پایانی فیلم بسیار کاری و تاثیرگذار جلوه کند، گویی قطعات بسیار به هم ریخته و آشفته پازل زندگی «اودیسو» شخصیت اصلی فیلم، تنها با تبدیل شدن به تابلو تباهی و نیستی وی کامل می شود.
اما نکته قابل توجه و تقریباً کلیدی که در این مجال اندک می توان به آن اشاره کرد این است که نقاط امید و روشنی آینده در عصر حاضر و مدرن کم کم در حال فراموشی است و وجه غالب جامعه و شخصیتهای این دوران، خشونت، نفرت و حس انتقام جویی است که در اکثر پلانهای فیلم به وضوح قابل رویت است حتی تا جایی که روایتهای فرعی و کوچکترین مسائل مربوط به کاراکتر ها باید از طریق خشونت به انجام برسد.
به هر حال می توان به این نکته توجه داشت که در فیلم کلیه مسائل از سه طریق خودکشی، خشونت و انتقام، و متوسل شدن به به ماوراء غیر مقدس و شیطانی (حضور شخصیت زن ساحره) پایان می پذیرد و هیچ نقطه و روزنه امیدی در جهان امروز وجود ندارد البته همه مواردی که ذکر شد به خاطر پیشبرد قوی تر داستان و نتیجه گیری نهایی بوجو آمده است اما چیزی که در نهایت روبروی دیده بیننده قرار گرفته فیلمی است که با تمام قوا می کوشد تا پوچی و تهی بودن عصر حاضر را به نمایش درآورد و کلیه روزنه و درهای امید و گشایش آنها را به گذشته سپری شده ارجاع دهد که خود به تنهایی بی فایده است چون گذشته دیگر قابل برگشت نیست و باز هم مفهوم همیشگی نیستی.
درباره فیلمساز (Chan-wook Park)
پارک چان-ووک متولد ١٩٦٣ تانیان، کره شمالی است. در سئول بزرگ شده و در دانشگاه سوگانگ فلسفه خوانده است. اولین کار او در زمینه سینما راه انداختن سینه کلاب همین دانشگاه و انتشار مقالاتی در زمینه سینمای معاصر بود. پس از تماشای سرگیجه هیچکاک تصمیم گرفت تا کارگردان شود و پس از فارغ التحصیلی به نوشتن نقد فیلم و مقاله در مجلات سینمایی ادامه داد. با دستیار کارگردانی وارد سینما شد و اولین فیلمش ماه رویای خورشید است را در سال ١٩٩٢ ساخت. پنج سال بعد فیلمش دومش توانست اندکی توجه مردم کره را به خود جلب کند. اما سه سال بعد و با سومین فیلمش منطقه امنیتی مشترک بود که درهای شهرت و موفیقت داخلی و خارجی به روی وی گشوده شد. فیلم داستان تحقیق افسری مونث درباره کشته شدن دو سرباز شمالی به دست سربازان کره جنوبی در منطقه امنیتی مشترک در مرز میان دو کره بود و در کنار نامزدی خرس طلای جشنواره برلین، ٩ جایزه معتبر برای چان-ووک به ارمغان آورد. شاید از شوخی های روزگار باشد که وی تا قبل از نمایش منطقه امنیتی مشترک در کشور خود بیشتر به عنوان منتقد فیلم شهرت داشت تا فیلمساز…
پارک چان-ووک یکی از ستایش شده ترین و محبوب ترین فیلمنامه نویسان و کارگردانان سینمای امروز کره جنوبی است. چان-ووک در کشور ما با نمایش منطقه امنیتی مشترک در جشنواره فجر شناخته شد، اما شهرت جهانی خود را مدیون سه گانه انتقام-همدردی با آقای انتقام جو، پیر پسر و همدردی با بانوی انتقام جو- خود است. کسی که در مصاحبه با هالیوود ریپوتر از تاثیر سوفوکل، شکسپیر، کافکا، داستایوسکی، بالزاک، کورت وونه گات، رابرت آلدریچ، آلفرد هیچکاک، اینگمار برگمن و کیم کی-یونگ بر روی خود سخن گفته است.
«اوه دا-سو» بعد از ربوده شدن توسط شخصی ناشناس در یک اتاق و به مدت 15 سال زندانی می شود. پس از آزادی به او یک دستگاه تلفن، مقدار زیادی پول نقد و لباس های گران قیمت می دهند. اکنون او پنج روز زمان دارد تا کسی که او را برای پانزده سال زندانی کرده بود بیابد...