میثم کریمی : داستان «وارونه (ظاهر و باطن) » پیش از اینکه تصمیم گرفته شود در این انیمیشن به مخاطب معرفی شود، در زندگی شخصی کارگردان و خالق این اثر یعنی پت دکتر...
29 آذر 1395
داستان «وارونه (ظاهر و باطن) » پیش از اینکه تصمیم گرفته شود در این انیمیشن به مخاطب معرفی شود، در زندگی شخصی کارگردان و خالق این اثر یعنی پت دکتر به وقوع پیوسته بود. دکتر به یاد می آورد که تغییرات رفتاری اش زمانی که در کودکی به دانمارک برده شد، حال و روز وی را دگرگون کرد اما پس از اینکه سالها بعد، وضعیتی تقریبا مشابه را در دخترش نیز مشاهده کرد، تصمیم گرفت تا ایده عجیب و غریب و حساس « 5 احساس » انسان را در قالب یک انیمیشن ساخته و به سینما بیاورد.
رایلی ( با صدای کیتلین دیاس ) دختر 11 ساله و شادی است که بخاطر شرایط خانوادگی، مجبور می شود به همراه پدر و مادرش به شهر سان فرانسیسکو نقل مکان کند. رایلی در این شهر جدید باید دوستان جدید پیدا کرده و وضعیت خودش را با این محیط تطبیق دهد. با اینحال 5 احساس مهم ذهن او شامل خوشی ( اِمی پوهلر ) ناراحتی ( فیلیس اسمیت ) خشم ( لویس بلک ) ترس ( بیل هدر ) و انزجار ( میندی کلینگ ) قادر نیستند در موقعیت جدیدی که رایلی در آن قرار گرفته مدیریت همیشگی شان را بر ذهن او داشته باشند و دائما در حال کشمکش هستند اما...
«ظاهر و باطن » را می توان در رده آثار شاهکار کمپانی پیکسار قرار داد که ایده بکر و نابش هرگز در جریان داستان تبدیل به کلیشه نمی شوند و می توان گفت تماشاگر آنچه را که در این انیمیشن می بیند، هرگز در هیچ فیلم یا انیمیشن دیگری مشاهده نکرده است. « وارونه » با یک مقدمه فوق العاده آغاز می شود. در این مقدمه می توان امنیت ذهنی رایلی را مشاهده کرد که با نقل مکانش به شهر سان فرانسیسکو بهم می ریزد و احساساتش دیگر قادر نیستند روند طبیعی که همیشه داشته اند را پیش بگیرند.
جذاب ترین نکته انیمیشن که هسته اصلی داستان را هم تشکیل داده است، تقابل احساسات خام رایلی در مواجه با اتفاقات مختلفی است که در شهر جدید برایش رخ می دهد. این احساسات دیگر قادر به تعامل سازنده با یکدیگر نیستند و احساس " خوشی " مانند سابق نمی تواند بهترین و کارآمد ترین احساس در میان دیگر احساسات رایلی باشد. در شرایط جدید، ترس ، انزجار و ناراحتی مدیریت بیشتری را در ذهن رایلی در دست گرفته اند و ثبت خاطرات وی نیز اغلب نه به خوشی بلکه به ثبت ناراحتی در ذهنش منجر شده است.
پت دکتر که سابقه ساخت بهترین انیمیشن های تاریخ سینما از جمله « Up » و « کمپانی هیولاها » را در کارنامه هنری اش دارد، همواره نگاه ویژه ای به بخش دراماتیک و انسانی داستانهایش داشته و روابط عاطفی از جایگاه ویژه ای در داستانهایش برخوردار بوده است . فصل آغازین فوق العاده فیلم « Up » را می توان بهترین مثال از این موضوع برشمرد؛جایی که خاطرات فردریکسن با همسر سابقش در مقدمه ای سرشار از احساس روایت می شد و به یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ سینما مبدل شد. پت دکتر این مقدمه هیجان انگیز را به شکلی دیگر در « وارونه » تکرار کرده است و یکی از بهترین سکانس های فیلم را می توان مقدمه پر جزئیات و جذابش قلمداد نمود.
« ظاهر و باطن » همانند « وال- ایی » از دسته آثار پیکسار است که صرفا برای جلب رضایت مخاطبین خردسالش ساخته نشده است. هدف فیلم تنها خنداندن مخاطب کم سن و سالش و روایتی ساده از آنچه که از یک انیمیشن معمولی انتظار می رود نیست. « وارونه » به خوبی می تواند تلنگری باشد برای افراد بزرگسال به جهت تسلط بر احساساتشان و آنچه که در زندگی روزمره شان می گذرد. پیامهای عاطفی فیلم مخصوصا در یک سوم پایانی فیلم بیش از آنکه برای کودکان مفید و آموزنده باشد، می تواند یک کلاس درس اخلاقی برای والدینی باشد که شاید نسبت به روحیات فرزندانشان تابحال اینقدر عمیق فکر نکرده باشند.
« ظاهر و باطن » در بخش پرداخت شخصیت ها نیز به بلوغ کامل می رسد. فیلم به خوبی 5 شخصیت اصلی داستان که 5 احساس رایلی هستند را بسط و گسترش می دهد. این شخصیت های جذاب و دوست داشتنی بده و بستان کلامی فوق العاده ای با یکدیگر دارند و می توانند با شوخی های بامزه شان خنده را به لب هر مخاطبی بیاورند. در نقطه مقابل احساسات خام رایلی 11 ساله، ما با 5 احساس ذهن پدر و مادر رایلی مواجه هستیم که برخلاف ذهن رایلی، آنها ظاهرا تفاوت های وجودی شان را درک کرده و به خوبی با کمک یکدیگر ذهن را مدیریت می کنند و به عبارت دیگر، این احساسات در افراد بزرگسال از حالت بی ثباتی خارج شده و از نظم و درک متقابلی برخوردار شده است.
صداپیشگان انیمیشن « ظاهر و باطن » نیز به درستی برگزیده شده اند. اِمی پوهلر خوشحال و سرزنده به خوبی موفق شده صداپیشگی " خوشی " را اجرا کند و بخشی از روح واقعی خودش را به کالبد این شخصیت بدمد. بیل هدر در نقش شخصیت " ترس " و همچنین لویس بلک در نقش احساس " عصبانی " داستان نیز فوق العاده هستند.
« ظاهر و باطن » را می توان خلاقانه ترین اثر پیکسار در چند سال اخیر برشمرد که قطعا خواهد توانست این شرکت را به روزهای اوج خودش بازگرداند. تماشای « ظاهر و باطن » علی رغم جذابیت هایی که برای کودکان دارد، برای بزرگسالان نیز توصیه می شود. « ظاهر و باطن » با زبانی ساده و طنز به عمق احساسات یک انسان می رود و از او می خواهد تا در لحظات مختلف زندگی اش، بهترین احساسی که می تواند داشته باشد را پرورش دهد که این احساس صرفا قرار نیست تنها خوشحالی باشد.
رایلی دختر 11 ساله و شادی است که به همراه پدر و مادرش به شهر سان فرانسیسکو نقل مکان کند. رایلی در این شهر جدید باید دوستان جدید پیدا کرده و وضعیت خودش را با این محیط تطبیق دهد. 5 احساس مهم ذهن او شامل "خوشی"، "ناراحتی"، "خشم"، "ترس" و "انزجار" قادر نیستند در موقعیت جدیدی که رایلی در آن قرار گرفته مدیریت همیشگی شان را بر ذهن او داشته باشند و دائما در حال کشمکش هستند،