به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
قطار سینمای فیلمساز دهه شصتی (که شعار اولین فیلمش نیز فیلم دهه شصتی ها بود) به دومین ایستگاه خود رسیده است. ایستگاهی که توقف در آن چندان هم بی سر و صدا نبوده است. سر وصداهایی که غالبا به فرامتن ،و نه متن، اثر مربوط میشده است. با این حال هم اکنون ،و آنطور که به نظر می آید چند صباحی مانده به اکران فیلم، می توان کمی درباره خود اثر نیز سخن گفت.
تنها نکته اشتراک عصبانی نیستم با بغض حضور باران کوثری در هر دو اثر نیست. داستان کلی فیلم باز هم روایت دو جوان است و مشکلاتی که گرفتارش می آیند. حتی شخصیت هایی که شخصیت پسر جوان هر دو فیلم با آنها روبرو می شود نیز دارای شباهتی هستند. مثلا شخصیت عمو در بغض ما به ازایی مانند صاحبکار در عصبانی نیستم پیدا می کند که در هر دو فیلم هم درگیری شخصیت اصلی را با این دو شخصیت میبینیم. از سویی دغدغه مالی برای دو جوانی که به هم نرسیده اند نیز مطرح است. شباهت های به اینجا محدود نمی شود. مطلبی در هر دو فیلم هست که نظر نگارنده مستقیما از دل مرثیه ای بر یک رویای آرنفسکی آمده است و آن رنگی بودن فلش بک ها در هر دو فیلم هست که گونه ای شادی و خوشی را تداعی می کند. گویی لحظات خوشی به یک سری لحظات دست نیافتنی رنگی تبدیل شده اند و دیگر تجربه شان محال است. همانطور که برای شخصیت جرد لتو در مرثیه ای بر یک رویا دست یافتن به جنیفر کانلی سراسر پوشیده در لباسی قرمز بر لب یک اسکله محال است. نکته قابل ذکر دیگر این است که آن صحنه به یاد ماندنی مرثیه ای بر یک رویا عینا در عصبانی نیستم بازسازی شده است. میبینیم که در ذهن نوید باران کوثری در لباسی قرمز رنگ در فاصله ای دور از نوید ایستاده است و پیوسته از او دور می شود.
باران کوثری و نوید محمدزاده در فیلم سینمایی عصبانی نیستم
دوربین همچون فیلم پیشین کارگردان یک لحظه سر فرار گرفتن ندارد. به دور شخصیت ۱۸۰ درجه می چرخد و از روی دیوارهایی که آگهی های مربوط به فروش اعضای بدن را زده اند با سرعت فراوان عبور میکند؛ اما همین دوربین در صحنه هایی مانند سینما آرام می گیرد و از این نظر فیلمبرداری فیلم نسبت به بغض پیشرفت دارد به این جهت که تمامی زوایایی که در بغض عجیب و غریب میدانستیم و ناسازگار با صحنه ها اینجا اصلاح شده اند.
اگر بخواهیم در باب تاثیر گذاری فیلم وارد شویم یقینا باید به تاثیر پذیری درمیشیان از کاروای (فیلمساز برجسته هنگ کنگی صاحب آثاری همچون ۲۰۴۶، در حال وهوای عشق و چانگ کینگ اکسپرس) هم اشاره کنیم. فیلم چه در کارگردانی چه در داستان بی شباهت به آثار این کارگردان نیست. برتری تعداد نماهای کلوز آپ و مدیوم به لانگ شات یکی از دلایل صحت این ادعاست. محیط های بسته ای که مانند پاساژ و خانه مجردی که محل رفت و آمد شخصیت هاست نیز شباهت دیگری به بسیاری از آثار کاروای علی الخصوص چانگ کینگ اکسپرس و بازارچه و خانه سرگرد آن فیلم است. دوربین نیز که بیش از هر چیز حداقل برای نگارنده یادآور دوربین کریستوفر دویل در چانگ کینگ اکسپرس است.
باران کوثری و نوید محمدزاده در فیلم سینمایی عصبانی نیستم
عشق شور انگیز دو شخصیت اصلی نیز بی شباهت به عشق های فیلم های کاروای نیست. عشق هایی پر از شور و هیجان که در دیالوگ ها و میزانسن ها به رخمان کشیده می شود. عشق هایی که غالبا نیز سرانجامشان به هم نرسیدن است. به قدری عشق دو شخصیت اصلی در عصبانی نیستم باور پذیر است که ناخودآگاه آن رابطه فرازمینی زن و مرد در حال و هوای عشق و آن عشقبازی شورانگیز پسر ژاپنی و اندروید را در ۲۰۴۶ به یاد می آورد. دو جوان را داریم که چند سال است به پای هم ایستاه اند، به خاطر هم منتظر مانده اند، به هم ابراز محبت می کنند و وقتی یکیشان داد می زند دیگری رویش را بر می گرداند و بی صدا گریه می کند. شور انگیزی این عشق نه تنها به فیلم بلکه به مخاطب و جامعه ما نیز می تواند زندگی ببخشد.
شورانگیزی این عشق عنصری است که حضور مواردی کلیشه ای در فیلم از قبیل پدر زن پولداری که مانع ازدواج است را نیز تحت شعاع قرار بدهد و بدین سان با تماشای فیلم ما خود را با فیلم کلیشه ای مواجه نمی بینیم. البته شخصیت پردازی خاص پسر نیز مانعی دیگری بر سر این راه است. پسری که با آرمان ها و ایده آلهایش زندگی می کند. آرمانها و ایده آلهایی که باعث اخراج او از دانشگاه شده اند و همین آرمان ها به او اجازه نمی دهند دزدی کند یا اینکه معشوقش را رها کند. او یک جوان تیپیک فیلمهای این سالهای سینمای که در مواجهه با مشکلاتی همچون بیکاری و غیره دست به دزدی یا خرده دزدی بزند نیست. او فردی دارای تفکر است که برایش هدف وسیله را توجیه نمی کند. جنس متفاوت شخصیت نوید است که واجد دید جید کارگردان به مسائل مطرح شه در فیلم است و آن را از افتان به ورطه کلیشه ای شدن دور نگه می دارد. البته درباره فیلمنامه شاید بتوان این خرده را به درمیشیان گرفت که حضور شخصیت های همخانه نوید به غیر از بیان دغدغه کارگردان (که به خوبی نیز از پس انجام آنها بر می آید) چه ضرورت روایی دارد؟
باران کوثری و نوید محمدزاده در فیلم سینمایی عصبانی نیستم
فیلم برای به تصویر کشیدن ریتم سریع زندگی نویداز تدوین تند و متقاطع هایده صفی یاری بهره جسته است. تدوینی که علاوه بر نقش اصلی اش یعنی حفظ ریتم سریع فیلم تا انتها که به نوعی ریتم زندگی نوید است که هر لحظه دارد فرصت هایش را برای رسیدن به ستاره از دست می دهد در رساندن احوال و دورنیات شخصیت نوید هم موثر است. خشونتی که در وجود اوست و سعی در سرکوبش دارد با کات های متعددی که همراه با تکرار کلمه عصبانی نیستم است به تصویر کشیده شده است. یک نمونه دیگر از زیبایی های کار صفی یاری در همان بازسازی صحنه معروف مرثیه ای بر یک رویا است.
بازی نوید محمد زاده به راستی تحسین برانگیز است. او این شخصیت را که سنخیت هایی با خودش (از جمله کرد نژاد بودن) را دارد به خوبی درک کرده است و به خوبی هر چه تمام اجرا کرده است. دو شاخصه اصلی بازی او هم یکی میمیک است که به خوبی با حرکات چشم موفق به رساندن احساسش علی الخصوص خشونتش می شود. نحوه صحبت کردن او نیز که در حین صحبت با ستاره آرام است، در هنگام عصبانیت و یا ناتوانی از ادای حرفهایش حالتی بریده بریده به خود می گیرد که این خودش حاکی از تسلط او بر شخصیت است. انتخاب او نیز برای این نقش یک تصمیم درست از سوی درمیشیان بوده است زیرا که چهره اش ظرفیت لازم برای ایفای نقشی که با این حجم از تنش را دارد.
باران کوثری در فیلم سینمایی عصبانی نیستم
در کلیت عصبانی نیستم به عنوان دومین تجربه فیلمسازی درمیشیان یک فیلم بسیار خوب به کارنامه او می افزاید. فیلمی که آینه ای تمام قد از وضعیت بخشی از قشر جوان سرزمین ما است که در میان انبوهی از مشکلات هنوز معتقد هستند که «زندگی باید کرد» و بر سر این اعتقاد خودشان ایستاده اند. آدمهایی ۲۰ ساله ای که از ۶ سال دیگرشان یعنی وقتی هم سن نوید هستند خبر ندارند و نویدهای ۲۶ ساله ای که خیلی فرصت هایشان را از دست داده اند اما هیچکدامشان نمی خواهند رسم خوب زیستن را از یاد ببرند؛ حتی اگر جامعه نسبت به گذشته بی اعتنا، نسبت به حال بی مسئولیت و نسبت به آینده ناامید مسیر متفاوتی را برود.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.