به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
خجالت نکش پیشکش جدیدی برای سینمای ایران ندارد. ایده و طرح داستانی تکراری و کم بضاعت است. پرداخت تصویری و فرم فیلم به قسمت دوم «زاپاس» شبیه است. و بازیها در قالب شخصیت های آشنایی است که پیشتر همین بازیگران ترسیم کرده اند. گیریم که در بازی شبنم مقدمی در نقش صنم، ظرافت، حس و روانی موج می زند. اما این شخصیت به صورت کلی فاقد جزئیات و ابعاد است و از جهاتی – که در ادامه ذکر می شود – غیرقابل باور است.
مهمترین کلیدواژه خجالت نکش «بچه» است. اگر کسی حوصله کند و تعداد دفعاتی که کلمه بچه در این فیلم ذکر می شود را بشمرد شاید از صدها مورد تجاوز کند. تیتراژ ابتدایی حاوی تصاویری از کشور چین و جمعیت بسیار زیاد مردم چینی در اماکن و معابر این کشور است. فیلم با صدای رادیویی آغاز می شود که در سال 1372 از تصویب قانون تنظیم خانواده و برداشتن سیاستهای تشویقی برای فرزندآوری خبر می دهد. تمامی گفتگوها، موقعیت ها، ذهنیت ها و اهداف اشخاص در فیلم حول محور «بچه» و بچه دار شدن یا نشد می چرخد. هیچ کدام از شخصیت ها چندان بعد دیگری نمی یابند و چیزی غیر از موضوع بچه در اندیشه هایشان نمی بینیم. فیلم درباره قنبر (احمد مهرانفر) و صنم (شبنم مقدمی) است که سه پسر دارند و درباره داشتن یک دختر اختلاف نظر دارند. پسران انها احمد، بهرام و پیمان سه نوجوان شبیه به هم هستند که شلوغ می کنند و مادر را عذاب می دهند.
پوستر فیلم سینمایی خجالت نکش
فیلم به بیست سال بعد منتقل می شود. رییس جمهور پیشین درباره سیاست های تشویقی برای افزایش جمعیت سخن می گوید. قنبر و صنم بدون آنکه چندان تغییری کرده باشند در ماشین نشسته اند و صحبت می کنند. اکثر دیالوگ های صنم در این سکانس رو به تماشاگر و برای انتقال اطلاعات داستان است. او می گوید که سه پسرشان به شهر رفته اند و آنها را تنها گذاشته اند.
ایده اصلی خجالت نکش یکی از اپیزودهای فیلم نه چندان موفق دعوت (ابراهیم حاتمیکیا، 1387) را به خاطر می آورد. که در آن رضا بابک و گوهر خیراندیش زوج سالمندی هستند که ناخواسته صاحب بچه ای می شوند و از ترس استهزای اهل محل و ناراحتی فرزندانشان تصمیم به مخفی کاری می گیرند و با هم اختلاف پیدا می کنند. و همچنین بخشهایی از فیلم کمدی بازاری بله برون (داود موثقی، 1382) با بازی جمشید مشایخی و گوهر خیراندیش که در لحظاتی تلاش می کند این فضا را منتقل کند و شخصیت هایش از اینکه صاحب فرزند شده اند خجالت بکشند. در اینجا نیز صنم و قنبر آن چنان از خبر بچه دار شدنشان شگفت زده می شوند که انگار کوچکترین دخالتی در آن نداشته اند.
احمد مهرانفر در فیلم سینمایی خجالت نکش
چون وقایع فیلم بر مبنای همین فضای اجتماعی به پیش می رود، قابل پذیرش بودن این فضا و شرم ناشی از بچه دار شدن سالمندان بسیار مهم و اساسی است. در فیلمهای دعوت و بله برون شخصیت های اصلی واقعا پیرمرد و پیرزن بودند. نیازی نبود شخصیتی مثل حشمت که برادر صنم است (سام درخشانی) و یا همسایگان آنها را پیرمرد و پیرزن بدانند و مرتب به گوش انها بخوانند که سر پیری و معرکه گیری؟ شبنم مقدمی با گریم و نوع بازی اش به هیچ عنوان پیرزن نیست. نمی توان پذیرفت که در جامعه روستایی ما زنی با ظاهر صنم را برای اینکه حامله شده است سرزنش و ملامت کنند. آیا کسی دیگر توانایی ایفای این نقش را نداشت؟ یا ممکن نبود که در گریم صنم دقت و وقت بیشتری خرج شود؟ صنم 1372 با صنم 1392 تفاوت چندانی ندارد. زمانی که فضا و شرایط به صورت درستی بنا نشود، حوادث بعدی که معلول این شرایط هستند نیز باور پذیر نخواهند بود. بیشتر به نظر می رسد که صنم و قنبر زوجی مازوخیست هستند که قصد آزاردادن خودشان را دارند و مرتب کار را برای خودشان سخت می کنند. بی دلیل از حشمت و اهالی محل می ترسند و گمان می کنند اهالی آنها را نُقل محافلشان خواهند کرد. در پایان وقتی می بینیم که تمام سکنه محل چقدر منطقی با این قضیه برخورد می کند و حتی حشمت انها را سرزنش می کند، کاملا حس می کنیم که این دو دیوانه هستند. وقتی که همسایگان و فامیل تا این حد دید بازی دارند چرا زن و مرد اصلی فیلم تا این حد از «سرزبانها افتادن» می ترسند؟
شبنم مقدمی در فیلم سینمایی خجالت نکش
در بخش های ابتدایی یکی از سخنرانی های پرحاشیه رییس جمهور پیشین مورد استفاده قرار می گیرد که در آن مردم یک شهرستان را به طرز عجیبی به فرزندآوری تشویق می کند. استفاده خلاقانه و بجا از این فیلم کاملا تحسین برانگیز است و به جرئت می توان ادعا کرد کمیک ترین سکانس فیلم همین قسمت است! افسوس که در همین حد باقی می ماند و از این ترکیب خوشایند بیشتر استفاده نمی کند.
مخفی کاری ادامه می یابد و موقعیت های تکراری می سازد. هر بار که کسی می آید زن باید به زیر پتو برود تا شکم برامده اش جلب توجه نکند. درگیری های صنم و قنبر نیز که در بسیاری موارد به شکل پرتاب دمپایی و تعقیب و گریز با دمپایی نمود می یابد آنقدر تکرار می شود که اندک نمکش را به زودی از دست می دهد. (دوست عزیزی از این تعقیب و گریزها به بازی تام و جری تعبیر کرده بود که چندان دور از ذهن به نظر نمی رسد)
میزان تصادفات از نیمه فیلم تا انتها بسیار زیاد می شود و کمتر میتواند با موقعیت هایش مخاطب را بخنداند. با سوءتفاهمی که برای دایی حشمت ایجاد می شود سر و کله پسرها پیدا می شود. دیدن دوباره علیرضا رییسی (بازیگر نقش حمید در سریال دنیای شیرین) و کاوه آهنگر (بازیگر خردسال خاطره انگیز دهه 70) لذتبخش است. اگر چه این سه برادر به جهت تفاوت های ظاهری شان نمی توانند همان سه برادر نوجوان باشند که در ابتدای فیلم میبینیم. دو برادر ازدواج کرده اند و دیگری هنوز مجرد است.
قنبر (با بازی احمدمهرانفر) شخصیت عجیبی است. از سویی انگار سوژه وضعیت پست مدرن است و در مقابل رسانه ها اختیاری از خود ندارد. تحت تاثیر بیانیه ها و دستورالعمل هایی که از رسانه ها پخش می شود قرار می گیرد. از طرفی دیگر بسیار پابند سنت هاست به صورتی که حاضر نمی شود سنت قدیمی شان در روستا برای تولد بچه ای تازه را رها کند و علی رغم تلاششان برای پنهان کاری روی پشت بام می رود و اذان می گوید. این موقعیت های متضاد کمترین میزان کمدی را ایجاد می کند و به عکس همچنان دیالوگ ها و نمک پراکنی های قنبر است که کمی خنده می گیرد.
با ترفندی بسیار کودکانه و غیر کمیک کودک گم می شود و باقی فیلم تلاش این خانواده است برای اینکه بچه را پیدا کنند. تلاشی که چندان جدی به نظر نمی آید. مادر به کنار فرزندش می رسد اما از ترس آبرویش ابراز نمی کند که این فرزند من است. موقعیتی به شدت غیرقابل باور و بی ظرافت. وقتی در نهایت قرار است راه حل این باشد که یکی از این دو فریاد بزند: این بچه من است! این همه کش و قوس و بگیر و ببند چه معنی داشت؟
احمد مهرانفر در فیلم سینمایی خجالت نکش
آیا صنم مهری به بچه اش نداشته و پس از اینکه بچه اش گم می شود و مهر مرضیه و شهربانو را به بچه هایشان می بیند به این نتیجه می رسد که نعمت خدا شایسته سپاس است و از آن به بعد مهر مادری پیدا می کند؟ چنین چیزی قابل پذیرش است؟ یعنی مهر مادری که کاملا مفهومی عاطفی و حسی است از طریق اندیشیدن ایجاد می شود؟
اگر صنم شجاعت این را دارد که بگوید من بچه دار شده ام و این دختر من است، پس این همه کشش بی فایده داستان به چه علت اتفاق می افتد؟ چرا در همان زمانی که بچه را در خانه مرضیه پیدا می کنند این را نمی گوید؟
در نهایت این فیلم قرار است بچه دار شدن را ترویج کند یا بچه دار نشدن؟ اگر قرار است بچه دار شدن را ترویج کند (که ظاهرا چنین قصدی دارد) استفاده از تصاویر ازدحام جمعیت در چین در تیتراژ ابتدایی چه کارکردی می تواند داشته باشد؟
خجالت نکش، هم در خنداندن و ایجاد کمدی و انتقال اندیشه فیلمساز کاملا ناموفق است و در اسرع وقت مایمکن از ذهن بیننده خارج خواهد شد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.