انتقام جویان،رسید:مثل یک شوخی دلپذیر،حتی برای استن لی!
حسام حاجی پور : همیشه سعی میکنم دربارهٔ هیچ چیز زود قضاوت نکنم، به خصوص دربارهٔ فیلمها و قبل از تماشای آنها. ولی درمورد فیلم انتقام جویان دچار این اشتباه شدم. زمانی که برای...
18 آذر 1395
همیشه سعی میکنم دربارهٔ هیچ چیز زود قضاوت نکنم، به خصوص دربارهٔ فیلمها و قبل از تماشای آنها. ولی درمورد فیلم انتقام جویان دچار این اشتباه شدم. زمانی که برای اولین بار عکسها، پوسترها و تیزر فیلم انتقام جویان را دیدم، فیلمهایی که براساس شخصیتهای این فیلم در طی سالهای گذشته ساخته شده بود را در ذهنم مرور کردم و چون به نظر من هیچ کدامشان آثار درخور توجهی نبودند و با توجه به تعداد شخصیتهای حاضر در انتقام جویان، آن را هم در سطح آثار قبلی در نظر گرفتم و هیچ شانسی برایش قائل نشدم. ولی پس از تماشا کردن آن، خیلی زود به اشتباه خودم پی بردم.
برخلاف وجود داستانی ساده و تکراری و قرار گرفتن چند ابرقهرمان آن هم در یک فیلم و این مسئله که هر کدام از آنها در هریک از فیلمهایشان به تنهایی برای به دوش کشیدن بار فیلم در مواردی به مشکل برمی خوردند، انتقام جویان نتیجهای قابل قبول نسبت به آثار قبلی به وجود آورده است. لوکی برادرناتنی ثور به زمین میآید. پس از ورود به مقر فرماندهی سازمان امنیتی شیلد با به کنترل گرفتن ذهن هاوکی و پروفسور سلوینگ و همچنین دزدیدن دستگاهی قدرتمند که شی مکعب شکل آبی رنگی است و با توجه به اندیشهٔ مصمومی که دارد، زمینه ساز تهدیدی برای جهان میشود. و همین مسئله سبب در کنار هم قرار گرفتن ابرقهرمانان برای مقابله با او میشود. ارائهٔ خلاصهای از داستان کار ساده ایست ولی یکی از نکات اصلی در فیلمنامه، نحوهٔ معرفی شخصیت هاست. هر کدام از ابرقهرمانان به بهترین شکل وارد داستان میشوند. حتی اگر مخاطب این فیلم، آثار قبلی شخصیتها را تماشا نکرده باشد میتواند به راحتی با داستان همراه شود.
با اینکه حدود شصت دقیقهٔ ابتدای فیلم و پس از گردهم آمدن همهٔ ابرقهرمانان، داستان فقط حول آنها که در مقر فرماندهی سازمان هستند میگذرد، به هیچ عنوان سبب کند شدن و یا ملال آور شدن زمان نمیشود. و نکتهٔ اصلی در اینجاست که برخلاف داستانهای قبلی هرکدام از شخصیتها که از ابتدا در دل جامعه آغاز میشد و خطراتی که مردم شهر را تهدید میکرد از همان ابتدا مشخص میشد، ولی در انتقام جویان با کمی دقت در فیلمنامه بر خلاف شیوهٔ مرسوم، تک تک شخصیتها را در یک محیط بسته کنار هم قرار میدهد و مشاهده میکنیم که با هم بودن و یا کار گروهی حتی برای آنان هم در ابتدا مشکل به نظر میآید و سبب درگیر شدن آنها با یکدیگر میشود. و همین زمان یک ساعته فرصتی فراهم میآورد که شخصیتها با قبول یکدیگر و به وجود آوردن فضایی یکدست میان خود، گروهشان را برای نجات مردم و به طور کلی جهانیان آماده کنند.
حالا که در نیمهٔ ابتدایی، با شخصیتها بیشتر آشنا شدهایم، نوبت به بخش پرطرفدار فیلم، یعنی نبرد با نیرویهای شر میرسد. بر خلاف فیلم ترنسفورمرها که مجموعه جلوه ویژه هاییست که با درکنار هم قرار گرفتن آنها فقط نام فیلم زنده را با خود یدک میکشد، انتقام جویان توانسته به شکل متعادلی از جلوههای ویژه استفاده کند. با تعریف صحیح داستان و شخصیتها موفق شده که از متکی بودن خود صرفا به جلوهای ویژه در طول فیلم مقداری بکاهد. نبرد پایانی فیلم بسیار تماشایی و جذاب در آمده. هر کدام با موجوداتی که از فضا به زمین آمدهاند درگیر میشوند و با در نظر گرفتن تواناییهای هر کدام از شخصیتها و تقسیم آنها در زمین و آسمان با صحنههای چشم گیری و خلاقانهای روبه رو میشویم. ولی در این بین طنزی است که در موقعیتها و گفتوگوهای بین شخصیتها وجود دارد و باعث مفرح شدن فضای داستان میشود که در همهٔ موارد موفق عمل میکند. و این نکته، اصلیترین دلیل موفقیت و وجه تمایز این فیلم نسبت به آثار قبلی ابرقهرمانی میشود. یعنی انتقام جویان با اینکه همهٔ موارد داستانی و تصویری موجود در فضای داستانی ابرقهرمانان داستانهای مصور را دارد ولی همین جدی نگرفتن فضا و اتفاقات توسط خود فیلم است که مخاطب را به راحتی با خود همراه میکند. همان مسئلهای که فیلمهای قبلی (البته به جز مجموعه بتمن نولان) با در نظر نگرفتن آن فضا را جدی و واقعی تصویر کردند.
ولی غاقل از اینکه شخصیت اصلی، شخصیت چندان جدی نیست. و برگ برندهٔ انتقام جویان در همین است که توانسته با به وجود آوردن فضایی که به تخیل نزدیک است تا به توهم، مخاطب را با خود همراه کند و همچنین موفقیت مالی برای سازندگانش به همراه بیاورد. فضایی که حتی استن لی (خالق شخصیتهای انتقام جویان) هم در یکی از صحنههای پایانی فیلم، وجود ابرقهرمانان در شهر را مانند یک شوخی میداند.
Earth's mightiest heroes must come together and learn to fight as a team if they are to stop the mischievous Loki and his alien army from enslaving humanity.