به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم سینمایی انزوا، داستان زن شرافتمندی است که برای پنهان کردن و پوشاندن ماجرای زندان همسرش دست به انزوا و گوشه گیری از تمام آشنایانش می زند. او به فرزندانش گفته پدرتان برای کار به خارج از کشور رفته است. به خاطر همین مجبور است علاوه بر دور شدن از تمام آشناها ، مشغول به کار شود و پول در آورد تا بتواند هر ماه از طرف پرویز که در خارج است برای دختر و پسرش هدیه بخرد.
این گوشه گیری و از طرفی پول در آوردن زهره سرآغاز بدبینی های نزدیکانش به او می شود. اقوام و دوستان پرویز نگرانی ها و گمان هایشان را با او که در زندان دستش از همه چیز کوتاه است در میان می گذارند. پرویز به ناچار برای پی بردن به اصل ماجرا به یکی از دوستانش سفارش می کند که همسرش را تعقیب کند که همین کار موجب مرگ همسرش می شود.
امیرعلی دانایی در فیلم انزوا
این مرگ ناگهانی گمانه زنیها را برعلیه زهره بیشتر می کند و پرویز که تنها ۷۲ ساعت از زندان مرخصی دارد می خواهد حقیقت را بفهمد و از طرفی هم کسی را برای نگه داری از فرزندانش پیدا کند.
این داستانی است که برای روایتش از شخصیتهای متعدد با زندگی های مختلف استفاده شده است اما همه فدای پرداختهای بد کارگردانی و عملکرد بدتر تدوین شدهاند. طوری که اساسا هدف اصلی داستان در سکانسهای مختلف از یاد کارگردان میرود و تدوینگر هم که تلاش میکند با جامپ کاتهای زیاد جلوهی ویژهای به فیلم بدهد، بیشتر موجب خستگی و سرگشتگی بیننده میشود.
قطعهای سریع و جامپکاتهای بیهوده در سکانسهایی که ذاتاً سکانسهای آرامی هستند با موسیقی که معلوم نیست چه تناسبی با ژانر و داستان انزوا دارد ما را به بیگانگی هرچه بیشتر بین محتوای داستان و فرم به تصویر کشیدن آن میرساند.
اندیشه فولادوند در فیلم انزوا
همین عدم تناسب موجب شده تا حس و حال واقعی بسیاری از سکانس ها درست و کامل درنیاید. مثلا موقع تلفن زدن پرویز به یکی از سرنخ های موجود در کیف همسرش با یک موسیقی که کشش آن صحنه را ندارد و با جامپ کات های متعدد با ماشین نظافت شهرداری بدون هیچ تناسب یا برداشتی به سکانس بعدی می رود.
پلان های متعددی را می توان نام برد که در انزوا اضافی و نامتناسب با داستان فیلم هستند. برای حل این چندگانگی و چندپاره بودن قسمت های مختلف انزوا به نظر می رسد فیلم را باید یک بار دیگر به سبک کلاسیک تدوین نمود یا با کارگردانی جدیدی دوباره آن را ساخت.
انزوا که با تعقیب سوژه اصلی و دوربین روی دست شروع می شود، خیلی سریع پرونده موضوع داستانش را که قهرمان بودن و نه خائن بودن زن پرویز است، می بندد در حالی که نمی توان پاکدامنی او را از سیب خریدن فهمید که در سکانس های پایانی از قول فرد تعقیب کننده به عنوان نجابت زهره رمزگشایی می شود!!
بهنوش بختیاری در فیلم انزوا
شخصیتپردازیها عموما ناقص هستند و کامل پرداخته نمیشوند. دختر بچه قصه هم بیش از حد از سنش بزرگتر است و به جای شیرین زبانی و چشاندن لطافت های کودکی،دیالوگ هایی دیکته شده را متصور میکند. اما نمیتوان در کنار بازیهای خوب امیرعلی دانایی، سیامک صفری، بهنوش بختیاری و... ، بازی کوتاه و البته درخشان جمشید هاشمپور را ندیده گرفت. عباس میرزایی قهرمان سینمای ایران را هم در انزوا و در خانه سالمندان به تصویر می کشد که حتی از غذا خوردن هم ممانعت می کند و به دروغ می گوید اطرافیانم را نمی شناسم!
در کل باید گفت انزوا یک داستان نسبتا خوب بود که بد روایت شد و نتوانست مقصود خودش را برساند.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]