به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«فراری» فیلم دغدغهمندی است، مثل مرهم، مثل نیاز. اما مثل بسیاری از فیلمهای امسال با آنچه برایش دغدغه دارد عکس یادگاری میگیرد، کمی - فقط کمی – شفافتر و روشنتر از بقیه! فیلم، داستان «گلنار» دختر نوجوان فومنی است که با یک لهجه گیلکی غلیظ و دنیایی خیال و آرزو، به هوای عکس گرفتن با یک فِراری و البته همراه شدن با «سجاد» صاحب آن به تهران آمده است. «عموجان» رانندهای با لهجه قُمی است که هرچند ساده مینماید اما از سر دغدغه و غیرت و در عین حال با مهربانی و شوخطبعی و البته هوشیاری گلنار را با پیکان لیمویی خود همراهی میکند.
گلنار سوار بر پیکان عموجان در سفر است و داستانش را تعریف میکند و گاهی در ایستگاههایی توقف میکند. در همین سفرها در خیابانهای تهران است که میفهمیم گلنار -این دختر روستایی- شیفته برندها و مارکهای معروف است و مدلهای مختلف طلا را دقیقا میشناسد و معلوم نیست از کجا گوشی آیفون به دست میآورد تا در رقابت و چشم و هم چشمی با دختر «شکوهی» کم نیاورد. اصلا به خاطر همین رقابت است که حالا به دنبال تنها فِراری موجود در ایران آمده و در برابر اصرار عموجان برای بازگشت به خانه میگوید اگر این ماشین را پیدا کند، مگر دیوانه است که برگردد!
محسن تنابنده در فیلم فراری
اگر برخی موقعیتهای کلیشهای مثل سوار کردن و رساندن همیشگی یک زن بدکار توسط عموجان را نادیده بگیریم، روایت داستان در دیالوگها چندان خسته کننده نیست. گلنار یک بار در میان داستانهایی از زندگی اش تعریف می کند میگوید: «آدم یک شب مثل دختر شکوهی باشه و بمیره بهتر از اینه هر شب مثل ما بمیره و زنده بشه...» و این همان سرنوشت دختر شهرستانی آیفون به دستِ عاشق طلاست که در ذهنش جز نام برندهای لباس و عطر و کفش و رویای رسیدن به آنها چیز دیگری وجود ندارد. عموجان، مرد جبهه رفته و متدین که تا اینجا چون «طبیب دوار بطبه» کنشگرانه به دنبال حل مشکل بوده، در آخر ماجرا مانند خوابگردها میایستد و پایان مجنونوار زندگی گلنار را فقط تماشا میکند!
دغدغه فیلم و کارگردان آن محترم است اما این کافی نیست؛ زیرا عکس گرفتن از این وضعیت و نمایش آن هیچ کمکی نمیکند. مصرفگرایی و برندبازیِ پوچ، تنها حاصل هوسهای هیجانزده یک دختر شهرستانی نیست؛ بلکه رفتاری اجتماعی و عمومی است که حاصل رفتارهای بیمحابای اشراف در مصرف و اسراف و تبذیر و تظاهر به همه اینهاست. این اشرافیت لجام گسیختهی پرمدعا و هتاک نتیجه سیطره اصول اقتصاد لیبرال است که همه چیز را کنار زده و پول را محور و هدف و خدای همه چیز قرار داده است.
ترلان پروانه در فیلم فراری
این نتیجه سکوت رسانهها در برابر مصرفگرایی و حتی همراهی بیخیالانه و سرخوشانه با این پوچی بیانتها است. این آسیبها نتیجه تنبلی و رخوت رسانهها از جمله همین سینما برای مطالبه عدالت اجتماعی است. میوه سکوت و حتی همراهی در برابر ژستهای عدالتطلبانه جناحی است. آقای داودنژاد! پس از گذشت سالها از توصیه به مانور تجمل و سالها بیخیالی سینما و نهایتا نمایش اغراق شده از فقر، حالا تقصیر همه این مدپرستیها و مصرفزدگیها میافتد گردن گلنار دختر ساده دل فومنی و هوسهای زودگذر نوجوانیاش! آقای کارگردان نباید سوراخ دعا را گم کرد!
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]