به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم گیتا به کارگردانی مسعود مددی نیز اولین فیلم از بخش نگاه نوست که با اندکی تأخیر و مبلغی اشکالات فنی روز گذشته در برج میلاد به نمایش درآمد. آغاز فیلم روایتی شبیه به تلهفیلمهای خانوادگی دارد. روایتی که بسیار مستعد است تا از سوی منتقدان، دست کم گرفته شود. موضوع تاحدی آشنا و چه بسا کلیشهای فیلم درباره فرزندخواندگی است و پنهان ماندن این حقیقت از فرزند و بحران خانوادگی حاصل از افشای راز و چالشهایی که خانواده و به ویژه مادر در این مسیر با آنها روبرو میشوند. در میانه فیلم نیز مادر واقعی فرزند وارد داستان میشود و همهچیز برای ظهور یک کلیشه حوصلهسوز دیگر محیاست؛ فیلمی بهشدت مستعد برای نمایش در یک بعد از ظهر کسلکننده از یکی از شبکههای سیما. اما این همه ماجرا نیست.
«گیتا»با ارادهای آهنین و با یاری گرفتن از بازیهای خوب بازیگران، به ویژه مریلا زارعی و پرداخت سینمایی دقیق به مسئلههای اصلی فیلم، با سرعت از این پرتگاه دور میشود و خود و مخاطبانش را نجات میدهد.
فیلم«گیتا»همچنین موضوع تلخی دارد، با پرداختی که گویی تلاش میکند همه ظرفیتهای این تلخی را فعال سازد. تا جایی که میپندارد در مواجهه با این حجم از اندوه و رنج نیازمند تظلمخواهی است. اما تقریباً از نیمه دوم فیلم به نظر میرسد آنچه در بخش پیشین با آن روبرو بودیم دورخیزی مناسب بوده است برای آنچه در ادامه خواهیم دید. فیلم با شیبی منطقی و روایتی باورپذیر از فضاهای ضیق و خفهکننده آغازین فاصله میگیرد و با پرداختی واقعپذیر و باورکردنی مخاطب را با شخصیتهای خود همراه میسازد. مخاطب با مادر فیلم میگرید، با پدر فیلم میشکند، با دایی فیلم مستأصل میشود و باز با مادر فیلم بارقهای از امید را در دل مییابد.«گیتا»فیلمی است در ستایش زندگی و ارج نهادن بر آن.
فیلمی که مخاطب را با بیانی کاتارسیسیبه جهان رنجهای شخصیتهای خود میبرد و پس از پالایش روانی او جلوههایی از زیبایی زندگی را نیز به او مینمایاند.«گیتا»فیلم شریفی است که جامعه امروز ما به بیان صادقانه و بیتکلف آن نیازمند است. فیلمی که ایستادن در پشت آن شاید برای بسیاری از منتقدان چندان جذاب نباشد، اما میتواند همزبان خوبی برای مخاطبان امروز خود باشد. مخاطبانی از جنس خانوادههای شریف و محترم ایرانی.