پژمان خلیل زاده : پرتقال کوکی روایت تزلزل انسانی در جامعه ی نوین است. انسانی که از فرط خود تکراری و از خود بیگانگی اجتماع مدرن، به دنبال آرمانش در هیچ و پوچ سرگردان...
14 آذر 1395
پرتقال کوکی روایت تزلزل انسانی در جامعه ی نوین است. انسانی که از فرط خود تکراری و از خود بیگانگی اجتماع مدرن، به دنبال آرمانش در هیچ و پوچ سرگردان می شود به طوری که ابرانسان عصیانگر در این برهم کنش اجتماعی، ابژه فردیت را به دام انتزاع می اندازد و یک آنارشیسم خود خواسته از دل آن متولد می گردد. رفتار ضد پراکسیس در این آوردگاه پر از عصیان، تبدیل به یک اپیدمی رفتاری و تقلیدی برای افراد یک جامعه شده و در این بین اخلاق، کالبدش را به بی اخلاقی صرف تغییر داده تا جایی که بن مایه ی این بی اخلاقی، تبدیل به یک الگو در فرد به فرد یک مجوعه ی اجتماعی می شود. الکس همان قهرمان آنارشیستی چنین جامعه ای است. قهرمانی پر از تضاد با اعمالی سایکوپات که بخشی از ایدئولوژی رفتاری او را می سازد. او با زیر سئوال بردن رفتار آدمی و برخورد ضد پراکسیسش در سطح جامعه، یک الگوی عصیانگرانه را پی ریزی می کند تا جایی که برای آدمی این سئوال مطرح می شود: که آیا همانند الکس در جامعه وجود دارد؟؟.....این همان سئوالی است که کوبریک در بخش اول فیلمش به طور عمدی می خواهد در ذهن بیننده تداعی پیدا کند. یعنی فیلمساز بیننده را در جای یک ناظر قرار داده و با نشان دادن تصاویری آزارد دهنده و ضد اجتماعی، انزجار را تئوریزه می نماید . به بیانی می توان گفت که کوبریک در بخش اول فیلم یک نوع حس تنفر را نسبت به الکس به وجود آورده تا جایی که برخی از اعمال وی آنتی پاتیک جلوه نموده و بیننده نفرتش دو چندان می گردد. اما در بخش دوم فیلمساز نقد ش را در لایه های مختلف آغاز می کند و پرسناژش را در یک سفر اودیسه وار تا جایی می برد که از او یک برده می سازد، برده ای برای تحقق آرمان های پراکسیس مدارها. در بخش دوم فیلم الکس آنارشیست، به اضمحلال فردی و شخصیتی رسیده و سپس او همچون برده ای نحیف و پست، بار دیگر روانه ی جامعه شده و در این قسمت حس ترحم بیننده نسبت به الکس جایش را به تنفر می دهد و این همان بازی کوبریک در سیر نمایش دیالیکتیک پرسناژها و مفهوم سازی فیلمهایش است. اما فیلمساز در لایه ای مجزا نقدی هم به تئوریسن های اجتماعی و جامعه مدارها دارد و این باب تفکر را برای بیننده باز می کند که سردمداران یک جامعه پا را فراتر از رفتارهای ضد انسانی الکس گذاشته و فقط به دنبال بردگانی بله قربان گو می گردند و در این فرایند، آوردگاه دمکراتیکشان، خلق انسانی مصنوعی همچون برده ای به زنجیر افکنده است که آرمانشهر مدرنیته را خواهد ساخت. حمله به قدرت و به نقد کشیدن میل ارباب و برده، نقد دیگر فیلمساز در لایه های به هم تنیده ی فیلم است. الکسی که از خشم و قدرت به عنوان سلاحی برای سرکوب انسان ها استفاده می کرد در زندان زیر دست زندان بانی می رود که به طرز عجیبی شبیه به هیتلر است و یا به اضمحلال رساندن میل و غریزه ی برده توسط ارباب در جایی که از یک سایکوپات، فردی را به وجود می آورند که دیگر برای جامعه خطری ندارد و از این به بعد برده ای است بی خطر. پرتقال کوکی فیلمی است که فرد را در مقابل جامعه ای قرار می دهد که او را نمی خواهد و یا اگر بپذیرتش، به عنوان یک برده او را شهروند خود می داند. جامعه در این اثر پر پیچ و خم اجتماعی، نقش یک ابژه ی مرکزی را بازی نموده که سوژه اش مرده است و این سوژه همان فردیت نهانی انسانی است که در دو لایه چه در قسمت آنارشیستی و خصمانه ی یک شهروند اجتماع و چه در قسمت برده سازی جامعه مدارها، اسیر یک توهم انتزاعی شده است و راه رهایی ندارد. این فیلم روایت انسان های کوک شده ای است که در دل اجتماع وانفسا و نوین، درگیر خود بیگانگی هستند و سر آخر همچون پرتقالی آب کشیده، تفاله های این جامعه را تشکیل می دهند، تفاله هایی که از آن پرتقال آبدار، باقی مانده(اجتماع) و غیر قابل استفاده است.
آلکس جوان ناهنجار و ضد اجتماعی است که رهبری گروهی از جوانان مانند خود را بر عهده دارد او انواع جنایات را مرتکب می شود و در این بین به خاطر یک مورد قتل دستگیر می شود و به زندان (مرکزی برای درمان خلافکاران) فرستاده می شود تا در آنجا روش های درمانی جدید روی او آزمایش شود... اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.