به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
لانتوری فیلمی در مورد اسید پاشی است. درمیشیان یک بطری اسید را لابه لای مقدمه ای جسورانه و ساختار شکن اما بیش از حد کش دار و نامربوط مخفی می کند و نهایتا در دقیقه ۱۰۰ روی صورت مخاطب خالی می کند، در این صد دقیقه هم شما با نظرات آحاد مختلف جامعه در مورد قصاص و ریشه های بزه های اجتماعی آشنا می شوید.
تقریبا در همه نماهای حرکتی خبری از فوکوس نیست، ترکیب بندی قابها هم کار ویژه ای نکرده اند، صداها با وجود تدوین خوب اجرای بدی دارند، تدوین خود نما، جسور و خوش ریتم است؛ و این را بیشتر مدیون قیچی طلایی«صفی یاری» است، هرچند کارگردان هم پاس گلهایی در صحنه به او داده است. بازیها همگی خوب و حتی می توان گفت در یکی دو نقش فرعی درخشان است و همین ها هستند که با هر زور و ضربی شده خمیازه شما را تا دقیقه ۷۰ مهار می کنند و شما با همین ها زمستان شلختگی قصه و پرحرفی کارگردان و خام دستی تصویر بردار را سر می کنید؛ البته مشوش و خسته. از آنجا به بعد ناگهان روایتی که مثل شیار شروع شده بود و کم کم از لابه لای درون مایه های هیس دخترها فریاد نمیزنند، گونه اش به تم پلیسیِ خط ویژه رسیده بود و به دلیل پرحرفی هایش در قالب مستندهای اجتماعی از ریتم افتاده بود، همه دغدغههای حقوق بشری و آزادی بیان و مفاسد اقتصادی و اختلاف طبقانی و نفوذ و حقوق زنان و دلواپسی و تدبیر و امید و…اش را وا میگذارد و ناگهان بطری اسیدی را روی صورتتان خالی میکند. تا بعد از خوردن این همه مخلفات شور و شیرین و تند و ترش غذای تلخ و بهانه اصلی فیلم را که اسید پاشی و قصاص است جلویتان بگذارد.
فیلم بیشتر حرف می زند تا نشان دهد و بنظر میرسد در پخش رادیویی چیزی از ارزشهای فیلم به نسبت اکران سینمایی از دست نخواهد رفت. هرچند تلاش های فیلم ساز برای ساخت فیلمی نجیب و به دور از عصبیت و تحقیر واضح است اما با این حال در چند جا کارگردان از لذت نیش زدن به طیف خاصی نمی گذرد و دم خروس نگاه پیش داورانه اش بیرون میزند.