یک راهنمای کامل درباره فیلم تلقین: هر آنچه میخواهید در مورد فیلم جدید کریستوفر نولان بدانید
امیررضا تجویدی : معرفی اثر: برای معرفی اثر جدید "کریستوفر نولان"، اولین گام اینست که اصلا بدانیم لفظ INCEPTION به چه معناست. برای یافتن پاسخ این سوال رجوع می کنیم به سخنان نولان در...
25 آذر 1395
معرفی اثر: برای معرفی اثر جدید "کریستوفر نولان"، اولین گام اینست که اصلا بدانیم لفظ INCEPTION به چه معناست. برای یافتن پاسخ این سوال رجوع می کنیم به سخنان نولان در یکی از فیلم های پشت صحنه اثر: "تلقین در واقع یک پروژه ذهنی در مقیاسی عظیم است. به محض اینکه شما در حال ورود به اعمال ذهنی و اشیائی می شوید که ذهن بشر قادر به تصور آنهاست، اینکه دنیا به خودی خود چه چیزهایی را می تواند خلق کند و در نهایت اینکه چه خواهد شد اگر بتوانید رویای دیگران را به سود خود تغییر دهید، شما می خواهید آنرا در مقیاسی عظیم مشاهده کنید."
اما اگر بخواهیم کمی دقیق تر و جامع تر در مورد محوریت داستانی به شدت پیچیده فیلم سخن بگوییم، باید گفت که موضوع فیلم، حول محور موضوعات فلسفی خواب شفاف(lucid dreaming)، خودآگاهی، و نفسگرایی میچرخد. در این داستان تخیلی، در آینده نزدیک، فناوری نفوذ به درون خوابهای انسانها بدست آمده، و برخی حتی توانایی نفوذ به درون خوابهای دیگران، و استخراج اطلاعات محرمانه از میزبان خواب را دارند. این اطلاعات میتواند بسیار حائز اهمیت باشد، چرا که مثلا میتوان اسرار نظامی یا تجاری شخص مهمی را از درون ذهن ناخودآگاهش (هنگام خواب دیدن او) دزدید.
به گفته نولان: "یکی از خواص رویاها در این فیلم این است که بینندگانِ درون خواب، براحتی گذشته خود را فراموش میکنند، و لذا فراموش میکنند که در رویا هستند، و یا از کجا آمدهاند. در صحنهای در فیلم نیز مالوری(همسر کاب با بازی ماریون کوتیار) از کاب میپرسد: «از کجا میدانی که دنیایی که تو در لایههای بالاتر در آن زندگی میکنی خودش یک رویا نیست؟» همین سوال را باز یک پیرمرد عربِ داروگر نیز از او در جای دیگری از فیلم میپرسد." وی افزود: "این واقعا یک فیلم حادثهای بزرگ با موضوع سرقت است و فیلمی است که سعی نمیکند دائم تماشاگر را گول بزند.
«Inception» دومین فیلم "کریستوفر نولان"، بعد از اولین فیلمی که در سال ۱۹۹۸ ساخته بود (تعقیب)، است که خودش فیلمنامهٔ فیلمش را نوشته است. دیگر آثار او همه اقتباس از رمان، داستان کوتاه و شعر بودهاند و نکته جالب اینجاست که اسم شخصیت "لئوناردو دی کاپریو" دقیقا با شخصیت فیلم تعقیب "کریستوفر نولان" یکی است : کاب!
«Inception»: کاشتن و سرآغاز دادن به یک اندیشهٔ جدید در ضمیر ناخودآگاه است، طوری که میزبان، آن اندیشه را از خود پندارد.
چند نکته روان شناختی اثر: بر طبق قوانین در داستان، اگر شخصی درون خوابِ خود بمیرد، از خوابِ خود خارج میشود، و یا یک لایه در واقعیت بالاتر میرود. اما اگر درون خوابِ شخصی دیگر باشد و نتواند بدلایلی(همانند اثر داروهای خوابآور) بیدار شود، یک لایه فرو میرود، و ذهنش تقریبا در حالتی برزخگونه(limbo) قرار میگیرد، و گذشتهٔ خود را از لایهٔ بالاتر فراموش میکند. و مهمتر از همه اینکه گذر زمان در هر لایهٔ پایینتر، بطور تصاعدی افزایش مییابد: یک دقیقه در یک لایهٔ بالاتر، برابر چندین ساعت در لایهٔ پایینتر است، که خود برابر چندین روز در لایهٔ بعدی، و ... است. از آنجایی که فضای حقیقی با فضای درون رویا از روی ظاهر قابل تمیز نیست، یکی از راههایی که دزدان متوجه میشوند که در رویا هستند یا در بیداری، استفاده از یک علامتگذارهای ویژهاست. در روانشناسی، به این علائم totem گفته میشود. بطور نمونه، دام کاب، قهرمان داستان، فرفرهای دارد که آن را به چرخش در میآورد. اگر فرفره پس از مدتی چرخش به زمین خورد، جهان جهان حقیقی است، و اگر نه، او درون جهان رویا است.
نکاتی در باب بازیگران: نولان، برای نقش محوری فیلم خود، به سراغ اولین انتخاب خود رفت: "لئوناردو دی کاپریو". دی کاپریو فیلمنامه را خواند و پس از تنها ۴۵ دقیقه اعلام کرد که حاضر است با نولان در فیلم جدیدش کار کند. وی در این باره می گوید: "اگر بخواهید سعی کنید از بعضی چیزها که در هشت سال گذشته در ذهن کریس میچرخیده، سر در بیاورید باید او را از نزدیک بشناسید. زمان فیلمبرداری گاهی اوقات لازم بود سئوالها درباره چشمانداز شهرهایی - که طراحی آنها یادآور آثار موریس اشر(هنرمند نقاش هلندی) است - را که اطرافش جمع یا منفجر میشدند، کنار بگذارد و به نولان اعتماد کند. ما لُب مطلب را میدانستیم. میدانستیم امن است و کار خودمان را میکردیم و میدانید، دور و بر ما پاریس متلاشی میشد. " وی در این فیلم به جای کاب، قهرمان داستان بازی می کند. فردی که یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیر ترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. او یک گروه خطرناک از روانکاوان و مهندسان زبردست دارد که همراه او (بطور مخفی) وارد خوابهای دیگران شده، و سعی در کشف و ربودن اطلاعات را دارند.
وی برای استخراج رویاهایش به سه نیروی دیگر نیاز دارد: یک آرشیتکت(به نام آریادن و با بازی الن پاژ)، یک جاعل(ایمز با بازی تام هاردی) و یک پیش برنده(آرتور با بازی جوزف گوردون لویت). "الن پاژ"، بازیگر جوان و بی نظیر فیلم «جونو» را حتما می شناسید. کسی که با بازی نمکین و زیبایش در آن فیلم، چشم ها را خیره کرد. جالب اینجاست که در ابتدا "ایوان راشل وود"، "امیلی بلانت"، "کیرا نایتلی" و "اما رابرتز" همگی برای نقش آریادن مورد انتخاب بودند، اما "آلن پاژ" انتخاب شد
در سوی دیگر "جوزف گوردون" لویت قرار دارد. کسی که با بازی ساده و یک دست، اما بی نهایت دوست داشتنی و جذابش در کمدی-رومنس بی نظیر "مارک وب"، «پانصد روز سامر» گل کرد و حال در این فیلم در نقشی کاملا متمایز و اکتیو ایفای نقش می کند.
نکته جالب دیگر اما حضور "ماریون کوتیار"، بازیگر بزرگ فرانسوی برنده جایزه اسکار در نقش همسر محبوب کاب است که در تمامی رویاهای کاب، عامل بازدارنده محسوب می شود. "مایکل کین" را هم نباید از یاد برد که در نقشی کوتاه، مثل اکثر آثار نولان،بازی کرده است.
حواشی تولید: بر خلاف «شوالیه سیاه» که اخبار تولیدش روز به روز به همراه حواشی فراوان و با عکس های بسیار در خروجی سایت های سینمایی قرار می گرفت، نولان در دوره تولید «Inception»، اجازه انتشار هیچ خبری از فیلم را نداد. وی حتی از گفتن خلاصه داستان اثر را نیز لو نمی داد.
جدای این بحث، «Inception» فیلم بسیار پرهزینه ای بود و با بودجه نزدیل ۱۷۵ میلیون دلاری به مرحله ساخت رسید که البته به گفته "اما توماس"، یکی از تهیه کنندگان اثر، بیشتر این هزینه مربوط به ساخت لوکیشن های پرهزینه و رفت و آمد به کشور های مختلف بوده، نه بازیگران. جالب اینجاست که بازیگران محوری اثر، حاضر شدند با نیمی از دستمزد فیلم های پیشین خود در این کار ایفای نقش کنند! نولان در مورد تولید فیلم می گوید: "در «بتمن: شوالیه سیاه»، ما در سه کشور مختلف فیلمبرداری کردیم. اما اینجا و در «Inception»، به اقتضای موضوع و فضاسازی اثر، در شش کشور کار کردیم که هر یک از آنها کارکرد ویژه ای در بطن کار داشت. ما در فرانسه، انگلستان، کانادا، آمریکا، مراکش و ژاپن فیلمبرداری کردیم، که البته هیچیک متظاهرانه و از سر فریب بصری نبود، بلکه کاملا به آنها نیاز داشتیم." وی می افزاید: "در این فیلم سعی کردم تا کاری تصنعی انجام ندهم. ما در این فیلم باید شرایط جوی متفاوتی را عرضه و بازسازی می کردیم. از ایجاد باران شدید در نیمه های تابستان بگیرید، تا اسنوبرد(نوعی ورزش زمستانی) بر روی برف در ابتدای پائیز. به همین منظور به کشورهایی چون ژاپن و فرانسه رفتیم، چون اسنوبرد در وسط تابستان، داخل ایالات متحده امکان پذیر نبود!"
چیزی که خود نولان بر آن تاکید دارد، سعی در ایجاد هیبتی مهیب برای فیلم است.وی در این مورد می گوید: "سینمای هالیوود از دیرباز در ایجاد تعلیق از راه سکانس های کامپیوتری عظیم، استاد بوده و تا ابد نیز خواهد بود. اما چیزی که من می خواستم، پیشنهاد جدیدی به سینمای هالیوود محسوب می شد.در «Inception» سعی کردم یک چالش عمیق در ژرفای انسانیت و ذهن بشری را در مقیاسی عظیم بازسازی کنم و به هالیوود بگویم که نگاه کنید! هدف من ایجاد تعلیق صرف نیست، بلکه تلنگر به عمیق ترین نقاط عواطف بشری است در کالبدی فانتزی. همانطور که در شعار تبلیغاتی فیلم می بینید، من دقیقا قصد دارم ثابت کنم که ذهن انسان، بدون تصمیم گیری خاص یا دخالتی، بالقوه می تواند یک صحنه جرم باشد و این به نظرم هدفی مهم بود که امیدوارم از پس ساختش خوب بر آمده باشم."
نولان هنگام ساخت «Inception» نگاهی هم به سبک و سیاق فیلمهای فانتری از «جنگهای ستارهای» گرفته تا سه گانه «ارباب حلقهها» داشت، فیلمهایی که به ابعاد بیشتری از واقعیت اشاره دارند. او بخصوص به فیلم سال 1999 «ماتریکس» اشاره کرد و گفت: "آن فیلم نشان داد چطور انبوه تماشاگران میتوانند از یک مفهوم فلسفی بسیار پیچیده استقبال کنند. فیلم من نیز چنین قصدی دارد، منتها نه به پیچیدگی سه گانه واچافسکی ها!"
نظرات منتقدان: در این بخش اما فیلم نولان به توفیق چشمگیری دست یافته. رویاهای در هم تنیده نولان، در میان منتقدین شهیر آمریکایی به شدت تحسین شده است. "راجرت ایبرت" به فیلم نمره A+ داده و در مورد آن نوشته است: "داستان فیلم می تواند به راحتی در جملات کوتاهی بازگو شود، یا حتی اصلا قابل بازگویی نباشد! این هم نکته ای از داستان کمتر گفته شده اثر: حتی اگر بدانید که داستان این فیلم چگونه به پایان می رسد، باز هم کمکی به شما نخواهد کرد. مگر اینکه بدانید داستان در ساختار کلی فیلم چگونه به انتها منجر می شود. و گفتن این نکته به شما که روایت بصری اثر چگونه پرداخت شده است، باز هم در ذهنتان گره هایی ایجاد می کند!موضوعیت «Inception»، در مورد فرایندی است در باب مبارزه در مسیر برگ های نانوشته واقعیت و رویا، حقیقت موجود در رویا، و همچنین رویاها بدون واقعیت!" و در انتهای یادداشت خود نوشته است: " در زمانه ای که فیلم ها گویی از داخل سطل زباله استخراج شده اند، مثل: دنباله سازی ها و بازسازی ها، «Inception» کریس نولان کار بزرگ و پیچیده ای انجام می دهد، فیلمی که تماما مبتکرانه و ناب است، گویی که تازه از پوشش در آمده باشد. و با وجود اینکه بر مبنای آثار اکشن بنا شده، به طرز حیرت انگیزی ملموس تر و احساسات بر انگیز تر از چنین فیلم هایی است(و نسبتا باورپذیرتر). من فکر می کنم که در «ممنتو»، حفره و ابهامی وجود داشت: چگونه فردی با فقدان حافظه کوتاه مدت، به خاطر می آورد دچار چنین بیماری هست؟! شاید حفره ای در «Inception» نیز وجود داشته باشد، اما من توانایی یافتنش را ندارم! کریستوفر نولان، «بتمن» را به طرز تحسین بر انگیزی احیا کرد. این بار، وی چیزی را احیا نکرده، بلکه به آفرینشی جدید دست زده است. آفرینشی که ده سال وقت صرفش شده و دیگر توسط فردی غیر از وی، قابل تکرار نیست. هم اکنون عده کمی از کارگردانان در فکر گرته برداری از آغاز خلقت اند. اما بر خلاف آنها، من تصور می کنم هنگامیکه نولان هزارتوی بی نظیرش را رها کرد، نقشه ساختش را هم دور انداخت!"
در سوی دیگر اما منتقد بزرگ، "دیوید بوردل" که به فیلم پنج و نیم ستاره از پنج! داده نوشته است: "فیلم جدید "کریستوفر نولان" مرا مجبور کرد تا در بطلان سینمای این روزهای آمریکا کمی درنگ کنم. این فیلم یک هزارتوی گنگ و مبهم، اما به طرز حیرت انگیزی جذاب و نبوغ آمیز است. "کریستوفر نولان" یکی از بزرگ ترین کارگردانان سینمای معاصر است و از این پس با بال هایی مقاوم، نوعی متفاوت از هنر هفتم را به نمایش خواهد گذاشت."
"جیمز براردینلی"، منتقد سخت گیر آمریکایی نیز به فیلم ۳.۵ ستاره از ۴ داده و نوشته است: "آیا «Inception» یک اتفاق فرخنده است؟ پاسخ اینست: بله. آیا برای انبوه مخاطبین سینما نیز فرخنده است؟م ن در پاسخ می گویم که مسئله این نیست. برخی خود را از مخمصه فیلم وا می رهانند در حالیکه برخی دیگر خود را درگیر آن می کنند. نگاه های متفاوت و اکثرا مثبت به این اکشن ماجراجویانه، این را ثابت می کند. اگرچه ۱۴۸ دقیقه برای اثری استعاری کمی زیاد است! کمی تامل و کنکاش در معماهای فیلم ثابت می کند که چرخش های روایی فیلم آنقدرها هم که در ابتدا به نظر می رسند، هولناک نیستند." وی در انتها می گوید: "«Inception» پیچیده تر از آنست که بتوان از یک زاویه بررسی اش کرد. این در میان عناصر دیگر ثابت می کند که نولان مایل به ماندن در زیر سایه شوالیه سیاه نیست. بلکه به دنبال چالش های جدید و هیجان انگیزتر است. خواسته ای که به گونه متعالی در اینسپشن متجلی شده است."
همچنین "کرک هانیکات" از هالیوود ریپورتر از آن بعنوان یک اثر اصیل یاد کرد. نیویورک پست آنرا اثری متفکرانه خواند و در نهایت رولینگ استون آنرا شاهکاری درخشان توصیف کرد.
دام کاب (لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان های جاسوسی و شرکت های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است، اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب بفروشند. اما همین امر او را به یک مجرم فراری بین المللی تبدیل کرده است و باعث شده عزیزترین چیزهایش را در این راه از دست بدهد. حال به کاب فرصتی برای آزادی پیشنهاد می شود. او با انجام این ماموریت می تواند زندگی اش را پس بگیرد، اما تنها در صورتی که بتواند امری غیر ممکن بنام تلقین را انجام دهد. این بار، کاب و گروهش باید کاری عکس سرقت را انجام دهند: این بار وظیفه آن ها دزدیدن ایده نیست، بلکه کاشتن یک ایده جدید در ذهن قربانی است و …