امین شیرپور : نوشتن در مورد سریال فرندز یا دوستان کار سختی است، برای اینکه هرچقدر هم که تلاش کنید نمیتوانید ذوقزدگی و انرژی خودتان را بعد از دیدن این سریال، حتی بعد...
15 آذر 1395
نوشتن در مورد سریال فرندز یا دوستان کار سختی است، برای اینکه هرچقدر هم که تلاش کنید نمیتوانید ذوقزدگی و انرژی خودتان را بعد از دیدن این سریال، حتی بعد از چندمین بار کنترل کنید. اگر این سریال را تماشا نکردهاید توصیه میشود که خواندن این مطلب را متوقف کنید و به دنبال این سریال بروید. بررسی فصل به فصل و قسمت به قسمت این سریال علاوه بر اینکه در حوصلهی این مطلب نیست، مشکلساز نیز خواهد بود چرا که ممکن است باعث لو رفتن داستان و کمکردن جذابیت آن شود. تا حد ممکن سعی میشود در این مطلب از لو دادن داستان و سرنوشت شخصیتها جلوگیری شود. در مورد نام سریال هم همان "فرندز" را به جای "دوستان" استفاده میکنیم چون این اسم حالت خاصی دارد و بعد از دیدن سریال برای همیشه در ذهن و ناخودآگاه انسان باقی میماند.
خلاصهی داستان سریال: تمرکز این مجموعه بر زندگی یک گروه شش نفره است که با هم دوست هستند: «ریچل گرین» پولدار، لوس، و عزیز کردهی پدر، که یاد میگیرد چگونه به تنهایی زندگی کند؛ آشپز وسواسی و تمیزی به نام «مونیکا گلر»، و برادر دیرینهشناس و بدشانساش «راس گلر» که در ازدواج بسیار بد شانس است. «فیبی بوفِی» ماساژورِ عجیب، بیمسئولیت، خوشبین، خواننده و نویسندهی اشعار فولک؛ هنرپیشهی ساده لوح، بسیار شکمو و البته جذاب به نام «جویی تریبیانی» و در نهایت کارمند باهوش و بسیار بامزه و خوش مشربی به نام «چندلر بینگ». داستان سریال از آنجایی شروع میشود که ریچل نامزد خود «بری» را در کلیسا رها کرده و پیش بهترین دوست دوران دبیرستان خود یعنی مونیکا میرود. ریچل که تا به حال حتی به زندگی مستقل از پدر و حساب بانکیاش فکر نکرده حالا باید از این جمع 5 نفره استقلال و سبک زندگی جدید آمریکایی را یاد بگیرد. بین خانهی مونیکا و ریچل و خانهی چندلر و جویی فقط یک راهرو وجود دارد و برادر مونیکا -راس- که به تازگی متوجه شده همسرش همجنسباز است هم مرتب به آنجا رفتوآمد دارد. فیبی روح آزاد و عجیب این گروه، هم اتاقی قدیمی مونیکا است. بیشتر اتفاقات فیلم در مورد روابط عاطفی و یا جنسی این 6 نفر است و مشکلاتی که به عنوان یک جوان آمریکایی برای زندگی مستقل پیشرو دارند. محل اتفاقات این مجموعه شامل آپارتمان مونیکا، آپارتمان چندلر و جویی، آپارتمان راس، آپارتمان فیبی، و یک قهوهخانهی محلی به نام سنترال پِرک است (که در فلاشبک معلوم میشود این قهوه خانه در ابتدا بار بوده است). در هر قسمت اتفاقات متفاوتی رخ میدهد و بازیگران فرعی دیگری وارد ماجرا میشوند که بعضیهایشان چه آن زمان و چه حالا بسیار معروفاند، از جمله: برد پیت، جورج کلونی، شان پن، بروس ویلیس، جولیا رابرتز، ژان کلود ون دام، ریس ویترسپون، سوزان ساراندون و بیلی کریستال.
شخصیتهای سریال: ریچل گرین با بازی جنیفر انیستن(Jennifer Aniston): در قسمتهای اولیه سریال بسیار لوس و بیمسئولیت است و طرز زندگیاش بسیار با طرز زندگی 5 نفر دیگر متفاوت است. بعدها او دنبال کار میگردد و پیشخدمت کافیشاپ سنترال پرک میشود، سپس طی جریاناتی با توجه به علاقهای که به مد و فشن دارد شغلی در قسمت مدیریت کمپانی بلومینگدیلز برای خود دستوپا میکند و در نهایت در رالف لورن مشغول به کار میشود. ریچل که همان قسمت اول از کلیسا و ازدواج با مردی به نام بِری فرار کرده بعدها با راس –برادر مونیکا- که در دوران دبیرستان نیز عاشقش بوده وارد یک رابطهی احساسی میشود که مدام قطع و وصل میشود. جنیفر انیستون برای بازی در نقش ریچل 36 نامزدی و 15 جایزه از جشنوارههای مختلف به دست آورد. مونیکا گِلر با بازی کورتنی کاکس(Courteney Cox): سرآشپزی عصبی و بسیار وسواسی که در طول سریال در چندین رستوران کار میکند. به خانهداری و بچه داشتن علاقه وافری دارد، وسواس زیادی روی چیدمان خانه و تمیز بودن دارد، رقابت طلب است و به مدیریتکردن دیگران به شدت علاقهمند است. مونیکا در دوران کودکی بسیار چاق بوده و به همین دلیل همیشه پدر و مادرش، برادر بزرگترش راس را به او ترجیح دادهاند و به همین دلیل او در مواجه با پدر و مادرش استرس زیادی دارد. مونیکا نیز در طول سریال با مردهای زیادی آشنا میشود و به دنبال مرد مورد نظرش برای ازدواج میگردد اما به آسانی به هدفش نمیرسد. دیوید کرین و مارتا کافمن، سازندگان فرندز در ابتدا کورتنی کاکس را به خاطر سرحال بودن و انرژی بیوقفهاش برای نقش ریچل در نظر داشتند اما کاکس توانست آنها را راضی کند که کاراکتر مونیکا بیشتر به درد او میخورد. کاکس تنها بازیگر سریال بود که پیش از آغاز فیلمبرداری تا حدودی به عنوان بازیگر شناخته شده بود. کاکس که در طول سریال نیز به رانندگی علاقهی خاصی دارد با اولین دستمزدش یک ماشین خرید. بازی او در نقش مونیکا در میان منتقدان کمتر تحویل گرفته شد ولی با این حال وی توانست 12 نامزدی و یک جایزه از جشنوارههای مختلف بدست بیاورد. فیبی بوفِی با بازی لیزا کودرو(Lisa Kudrow): زنی است بسیار عجیب، سادهلوح و مهربان، که برای گذران زندگی، ماساژوری را انتخاب کرده و البته خود را یک موزیسین و خوانندهی خوب نیز میداند. به حیوانات علاقه دارد و ادعا میکند که میتواند با آنها و همچنین ارواح ارتباط برقرار کند! فیبی یک خواهر دوقلو به نام اورسلا دارد که اصلاً رابطهی خوبی با او ندارد. پدر فیبی آنها را ترک کرده و مادرش نیز خودکشی کرده و وی کودکی بسیار سختی را با زندگی در خیابان پشت سر گذاشته است و البته همهی این موضوعات را با حالت شوق خاصی بیان میکند! فیبی جزو شخصیتهایی است که همیشه یک لایهی جدید برای ارائه کردن دارد و هیچوقت، هیچکس نمیتواند آن را پیشبینی کند. او نیز مانند تمام نقشهای این سریال به فراخور سناش به دنبال مرد زندگیاش میگردد، اما طبیعی است که اینطور زن عجیبی در پیدا کردن عشق زندگیاش کار سختی در پیش دارد. نقش فیبی حتی به Ellen DeGeneres نیز پیشنهاد شده بود اما وی نپذیرفته بود. لیزا کودرو برای بازی در نقش فیبی 27 نامزدی و 5 جایزه از جشنوارههای مختلف کسب کرد. جویی تریبیانی با بازی مت لِبِلانک(Matt LeBlanc): جویی یک بازیگر ایتالیایی-آمریکایی زنباره و با وجود آن سادهلوح و دوستداشتنی است که به غذا خوردن و بهخصوص به ساندویچ و پیتزا علاقه زیادی دارد. سختترین انتخاب او در زندگی انتخاب اولویت میان سکس و غذا است! معروفترین نقشی که بازی کرده است، نقش دکتر دِرِیک رموری در سریال روزهای زندگی ما (Days of our Lives) است. جویی علیرغم سادهلوحی بیش از حدی که دارد سعی در کمک به دیگران دارد و حامی و دوست بسیار خوبی است. همچنین در داشتن احساس عاشقانه و تعهد در رابطه با زنها مشکل دارد و معمولاً تمام روابطش چند شب بیشتر طول نمیکشد. مت لِبِلانک در هنگام انجام مصاحبه برای گرفتن این نقش فقط 11 دلار پول داشته و بعد از گرفتن اولین دستمزدش یک شام گرم خرید. متیو لبلانک برای بازی در نقش جویی 16 نامزدی و 2 جایزه از جشنوارههای مختلف کسب کرد. چندلر بینگ با بازی متیو پری(Matthew Perry): چندلر حسابداری حرفهای، عاشق کامپیوتر در یک کمپانی بزرگ چندملیتی است. در واقع هیچکسی واقعاً نمیداند که او چه کاری انجام میدهد! چندلر بعدها در یک کمپانی تبلیغات مشغول به کار میشود. پدر همجنسگرا و مادر نویسندهاش در کودکی او روابط خوبی با هم نداشتند و از هم جدا شدند. همین موضوع باعث شده که از متلک به عنوان سپر دفاعیاش استفاده کند و انسان بسیار شوخ و البته دوستداشتنیای باشد. چندلر و جویی در آپارتمان روبروی مونیکا و ریچل زندگی میکنند و بسیار با هم صمیمی هستند. اما هرچقدر که جویی با زنها رابطه دارد و نیازهایش را رفع میکند، چندلر بیدستوپا و معمولاً تنها است. همین بیدستوپایی باعث میشود او در روابط عاشقانهاش مشکلات زیادی داشته باشد. متیو پری برای بازی در نقش چندلر توانست 11 نامزدی و 1 جایزه از جشنوارههای مختلف بدست بیاورد. راس گلر با بازی دیوید شویمر(David Schwimmer): برادر بزرگتر مونیکا است که دکترای دیرینهشناسی دارد و در موزه تاریخ طبیعی کار میکند و بعدها استاد دانشگاه نیویورک میشود. فرزند محبوب و تا حدی لوس خانواده است؛ مانند خواهرش مونیکا تا حدی عصبی است و خودخواهیهایش بعضاً موجب رنجش دیگران نیز میشود. دیگر اعضای گروه همیشه از سخنرانیهای علمی او گریزاناند. یکی از علایق اصلی او دایناسور است و در طول سریال چند باری ازدواج میکند و طلاق میگیرد که خودش هم از این وضعیت به تنگ میآید. همچنین رابطهی عاشقانهاش با ریچل هر بار به دلیلی قطع و وصل میشود. دیوید شویمر برای بازی در نقش راس نیز مانند متیو پری توانست 11 نامزدی و 1 جایزه از جشنوارههای مختلف بدست بیاورد. حضور بازیگران مهمان در این سریال نیز جذابیتهای خاص خود را داشت. متیو پری و بروس ویلیس در هنگام فیلمبرداری فیلم The Whole Nine Yards بر سر موضوعی با هم شرطبندی کردند. با برنده شدن متیو پری، بروس ویلیس مجبور شد که در دو قسمت فرندز بدون دریافت هیچ دستمزدی به عنوان بازیگر مهمان بازی کند. البته این نقش ویلیس برای وی دو نامزدی و یک جایزه امی نیز به همراه داشت. در فصل نهم نیز قرار بود ریس ویترسپون که در فصلهای قبلی به عنوان خواهر ریچل در سریال حاضر شده بود دوباره برگردد اما به علت در دسترس نبودن ویترسپون، نویسندگان مجبور شدند کریستینا اپلگیت را به عنوان خواهر دیگر ریچل وارد سریال کنند. این نقش میهمان برای اپلگیت نیز خوشیمن بود و برای وی یک جایزه امی به دنبال داشت.
تأثیرات فرهنگی سریال: فرندز علاوه بر اینکه تحسین منتقدان را برانگیخت توانست به موفقیت مالی زیادی دست پیدا کند و به عنوان یک پدیدهی فرهنگی مطرح شود. این سریال تأثیر زیادی بر فرهنگ آمریکا گذاشت و بعضی از این تأثیرات هنوز ادامه دارند. برای مثال سال 2006 یک تاجر ایرانی به نام مجتبی اسدیان نام سنترال پرک (Central Perk) که در این سریال محل جمع شدن دوستان بود را در 32 کشور برای کافههایش ثبت شد. حتی جیمز میشاییل تایلر که در این سریال نقش گانتر(مدیر و پیشخدمت کافهی سنترال پرک در سریال) را بازی میکرد به عنوان افتتاح کنندهی شعبهی دبی این کافه دعوت شده بود. سال 2010 در پکن نیز کافهای با همین نام توسط دو ژین تاجر معروف افتتاح شد. مدل مویی به نام ریچل در میان زنان آمریکایی رواج پیدا کرده بود که برگرفته از مدل موی جنیفر انیستون در نقش ریچل در فرندز بود. تکیه کلام "?How You Doing" جویی به یکی از تکیه کلامهای معروف در میان مردم آمریکا تبدیل شد و کماکان از آن به عنوان یکی از معروفترین دیالوگهای سریال یاد میشود. فرندز به علت جذابیت و سرگرمکننده بودن همیشه یکی از اولین انتخابها برای یادگیری زبان انگلیسی با لهجهی آمریکایی نیز بوده است، به طوری که بسیاری از مهاجران عرب و عراقی که به آمریکا سفر کردهاند اعلام کردهاند که فرندز را به خاطر نمایش فرهنگ آمریکایی تماشا کردهاند. این سریال حتی بر روی زبان انگلیسی نیز تأثیر گذاشت، دانشگاه تورنتو در یک تحقیق مشخص کرد که شخصیتهای این سریال بر کلمهی "so" به معنای «خیلی» یا «زیاد» به عنوان یک تشدیدکننده، بیش از کلمات دیگر تأکید میکنند. همچنین عبارت «I Know» به معنای «میدانم» توسط شخصیتهای این مجموعه به خصوص مونیکا با لحنی تأکیدی باعث به کار رفتن بیش از پیش آن در میان مردم شد. عبارت «راس و ریچل» هم برای اشاره به روابطی که سابقهی طولانی دارند و مدام قطع و وصل میشوند استفاده میشود. هنوز هم به کسانی که واقعاً همدیگر را دوست دارند اما دائم با هم بحث و یا حسادت میکنند لقب «راس و ریچل» میدهند. مطالعهی دانشگاه بوفالو نشان داد که فرندز یکی از معدود شوهای تلویزیونی بوده که باعث تغییر در فرهنگ مردم و نحوهی زندگی آنها شده است. فرندز روش جدیدی از زندگی را به جوانان آمریکا نشان داد و این ایده که "تمام چیزی که میخواهید چند دوست خوب است" را به جوانان آمریکا ارائه داد و آنها را به استقلال تشویق کرد. تأثیر فرندز بر تلویزیون آمریکا به حدی بود که بعد از پایان یافتنش سریالهایی با ایده یا مفاهیم مشابه ساخته شدند. از جمله سریالی به نام How I Met Your Mother (چگونه با مادرتان آشنا شدم)که یک سال بعد از اتمام فرندز ساخته شد و پخش آن تا سال 2014 به طول کشید و با داستان، مدت زمان و سبک و سیاقی مشابه فرندز توانست طرفداران زیادی را کسب کند، هرچند بینندگان و منتقدان بسیاری آن را تقلیدی از فرندز میدانند.
دنبالهی سریال: سال 2004 با تمام شدن ده فصل فرندز، مت لبلانک قراردادی در خصوص سریال جویی امضا کرد. در این سریال جویی که در پایان فرندز سرنوشتی متفاوت با بقیه داشت به لوسآنجلس سفر میکند تا در آنجا حرفهی بازیگریاش را دنبال کند. در ابتدا، تعداد تماشاگران سریال جویی که بیشترشان همان طرفداران فرندز بودند زیاد بود اما رفته رفته از تعداد تماشاگران کاسته شد و همینطور نظر منتقدین و امتیاز دهیها نزول پیدا کرد. پخش و سخت سریال جویی بعد از دو فصل در سال 2006 به پایان رسید. بعد از به اتمام رسیدن فرندز هر ساله به صورت مداوم شایعاتی مبنی بر ساخت چند قسمت ویژه یا حتی یک فیلم در مورد شخصیتهای سریال شنیده میشود اما این شایعات توسط انبیسی و شش بازیگر رد میشوند. بسیاری از طرفداران پر و پا قرص فرندز در صفحات اجتماعی هر روزه تمایلشان به دیدن حتی یک قسمت دیگر از فرندز را اعلام میکنند اما دیوید کرین و مارتا کافمن اعلام کردهاند که فرندز به پایان رسیده و دلیلی برای ساخت فیلم یا قسمت دیگری از آن وجود ندارد. سال 2008 بعد از ساخت فیلم Sex and the City که بر مبنای سریالی به همین نام بود دوباره شایعهها در مورد ساخت فیلمی بر اساس فرندز قوت گرفتند اما بازیگران اعلام بیاطلاعی کردند ولی تمایلشان به بازی در اینطور فیلمی را نیز اعلام کردند. سال 2013 و 2014 نیز این شایعهها به شکلهای متفاوتی مطرح شدند که هر بار تکذیب شدند.
دوستداشتنیترین دوستان دنیا: فرندز نه تنها از آن سریالهایی است که بعد از دیدن چند قسمت از آن شما را به ادامه وادار میکند، بلکه از آنهایی است که شما حتی بعد از چند بار دیدن نمیتوانید از آن دست بکشید. شخصیتها، اتفاقات، جوکها و راهنماییها به حدی در سریال حل شده و جا افتادهاند که بیننده حس میکند یکی از اعضای گروه است. تفاوتی که فرندز با دیگر کمدیهای موقعیتی مشابه مانند How I Met Your Mother یا The Big Bang Theory دارد علاوه بر تازگی مباحث مطرح شده، در این است که هرچند کارگردانی شاید مشکلی داشته باشد اما فیلمنامه و بازی بازیگران بدون نقص است. کافمن و کرین به همراه کوین اسبرایت، 7 نویسندهی جوان را برای نوشتن این سریال استخدام کردند چون معتقد بودند زمانی که شما 40 ساله هستید نمیتوانید مشابه یک جوان، جوانی کنید. ایدههای این هفت نویسنده به علاوه کرین و کافمن و حتی بازیگران، همه و همه دست به دست هم دادند و فیلمنامهای بسیار قوی تشکیل دادند که با کمک آن روابط میان شخصیتها، شوخیها، اتفاقات ناراحتکننده و شکستهای عشقی هرکدام به بهترین شکل ممکن پرداخت شدند. در ابتدا حتی قرار بود رابطه عشقی اصلی سریال میان جویی و مونیکا باشد اما نویسندگان نه تنها این کار را نکردند بلکه رابطه عاشقانه میان راس و ریچل نیز مانند بسیاری ایدههای دیگر بعداً اضافه شد. حتی NBC فکر کرد که سریال بسیار جوان است و شاید بهتر باشد اگر شخصیت مسنتری این جوانها را نصیحت کند اما کرین و کافمن متن افتضاحی نوشتند که خود شبکه پیشنهادش را لغو کرد. علاوه بر این فرندز جزو معدود سریالهایی است که همه چیز آن به تعادل رسیده است، به جرأت می توان گفت هیچ کاراکتری نقشی قویتر از دیگری ندارد و هیچ فصلی مختص به هیچ بازیگری نیست. تمام کاراکترها علاوه بر دوران سخت، یک دوران اوج – چه از نظر مالی، چه از نظر عاطفی- نیز دارند که در همین دوران نیز به فکر دوستان خود هستند و از آنها مراقبت میکنند. یکی از دلایلی که فرندز تا این حد نزد بینندگان محبوب است این است که فرندز به خوبی رابطهی میان دوستان و مقابله با سختیها به کمک همدیگر را نشان میدهد. فرندز برای آن نسل از تماشاگران جوان آمریکایی مانند آموزش "چگونه باحال زندگی کنیم؟" عمل میکرد، اما چیزی که عجیب و شاید غیرقابل تصور بود این بود که حتی با تغییر نسل بینندگان، فرندز توانست قدرت خود را حفظ کند. طبق آمارها بسیاری از کسانی که فرندز را یک بار به طور کامل دیدهاند حداقل چند بار دیگر هم این سریال را تماشا کردهاند و هر زمان که وقت آزادی داشته باشند از تماشای فرندز پشیمان نخواهند شد. حالا بعد از گذشت ده سال از اتمام سریال، و بیست سال بعد از شروع ساخت سریال 6 شخصیت فرندز در ذهن بینندگانش جاودانه هستند. بسیاری از بینندگان زمانی که یک فیلم هالیوودی تماشا میکردند و یکی از این 6 بازیگر را میدیدند هیچ اتفاق خاصی رخ نمیداد اما بعد از دیدن این سریال، هر زمان که یکی از این 6 بازیگر را در فیلمی میبینند چنان خوشحالیای سر میدهند که خودشان هم تعجب میکنند. این 6 دوست هیچوقت نقشی بهتر از نقششان در فرندز بازی نکردند، چون اساساً آنها در فرندز نقششان را بازی نکردند، بلکه زندگی کردند. رابطهی خوب آنها فقط مختص به جلوی دوربین نبود، بلکه در پشت صحنه نیز بهترین دوستان همدیگر بودند و هنوز هم گاهاً با هم دیدار میکنند. فرندز برای هر کسی که یک بار آن را دیده باشد تبدیل به یک نوستالژی میشود و همهی ما میدانیم که مهم نیست چند ساله باشیم، چند سال از آن روزگار میگذرد، چند بار آن را دیدهایم و چند بار دیگر دلمان میخواهد آن را با دوستانمان ببینیم، نوستالژیها همیشه دوستداشتنی و مورد علاقهی ما هستند.
شناسه نقد :2698074
منبع: نقدفارسی
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید
سریال دوستان یک مجموعه کمدی در مورد گروهی از شش دوست است که در منطقه منهتن شهر نیویورک زندگی می کنند. این مجموعه توسط دیوید کرینو مارتا کافمن از سال ۱۹۹۴ تا سال ۲۰۰۴ ساخته شده است. این سریال متمرکز بر زندگی سه مرد و سه زن بیست و چند ساله (که در روند سریال به سی و چند سالگی میرسند) است که ساکن محله گرین ویچ هستند...