بابک امینی : داستان فیلم داستان فیلم مربوط به زندگی الوی سینگر (با بازی وودی آلن) است که یک بازیگر طنز و یک شو من (Show Man) است، و در ادامه داستان با...
16 آذر 1395
داستان فیلم داستان فیلم مربوط به زندگی الوی سینگر (با بازی وودی آلن) است که یک بازیگر طنز و یک شو من (Show Man) است، و در ادامه داستان با دختری (با بازی دایانا کیتون)آشنا میشود. سکانس شروع فیلم، آلن به معرفی خود و دیدگاهش نسبت به زندگی میپردازد، میگوید:« زندگی پر از درد و رنج و سختیه، با همه اینا تازه زمانی هم که بهت میدن خیلی کمه.» شخصی رو به دوربین می گوید: زیر نظر روانکاو بودم... مستعد خودکشی بودم. در حقیقت باید هم خودم رو می کشتم، اما زیر نظر یک روانکاو فرویدی بودم و اگر خودکشی می کردم.... می دونین، این دکترها آدم رو مجبور می کنن پول جلسه هایی رو هم که نرفته بده. الوی یک کمدین عصبی است که با آنی هال آشنا می شود. آنی پس از چندی خواننده ای مشهور می شود. وودی آلن تاکنون بارها در نقش خودش ظاهر شده است و این بار هم این گونه گمان می کنیم که آلن در نقش آلن بازی می کند چون آن چه می گوید به زندگی خودش شباهت هایی دارد.
آلن یک کمدین است و زمانی دلباخته دیانا کیتون بود. نام اصلی دیانا کیتون، دیانا هال است. عشق آلن و دیانا پایان یافت ولی دوستی آن ها ادامه دارد، چنان که در فیلم های منهتن، عشق و مرگ و همین فیلم در کنار هم بازی می کنند. داستان الوی و آنی در دنیای خیالی سینما همانند قصه آلن و دیانا در دنیای واقعیت است. هم چنین الوی و راب در فیلم یکدیگر را مکس خطاب می کنند. در بیرون از سینما، وودی آلن و تونی رابرتز بازیگر نقش راب نیز یکدیگر را مکس صدا می کنند. واقعیت و خیال در هم می آمیزد و الوی هم که روانی شده می گوید که در تشخیص خیال و واقعیت مشکل داشته است. جان مایه همه بخش های فیلم، مرگ اندیشی و رابطه استاد و شاگرد، و خالق و مخلوق است. هنرمندی عاشق مخلوقش می شود. خالق به آفریده اش جان می بخشد، مخلوق زندگی را آغاز میکند و خالق او را از دست می دهد. بخشی از فرآیند جان دادن به مخلوق، آگاه کردن او از مرگ است. آنی به دنبال کتابی می گردد. الوی به او می گوید که انکار مرگ اثر ارنست بکر را بخوان. در دیگر فیلم های آلن نیز از این کتاب نام برده می شود. هنر راهی است به جاودانگی. مخلوقی که خود درگیر مرگ است، شخصیت هایی را در آثار هنری اش می آفریند. الوی هم نمایشنامه ای می نویسد که در آن عشق آنی به او از میان نمی رود. قسمتی از متن فیلم « دیگر دیر شده بود، و هر دویمان مجبور بودیم برویم، ولی دیدن دوباره آنی بسیار عالی بود. فهمیدم که او چه انسان فوقالعادهای است و تنها، آشنایی با او چقدر لذتبخش میتواند باشد. و یاد یک جوک قدیمی افتادم: "فردی سراغ روانپزشک میرود و میگوید دکتر برادرم دیوانه است؛ او فکر میکند مرغ است." دکتر میگوید چرا او را برای درمان نمیآوری؟ و یارو میگوید: “میخواهم اما تخممرغهایش را نیاز دارم!”. خب، فکر میکنم این تقریبا همان چیزی است که اکنون من در مورد رابطه ( زن و مرد ) احساس میکنم؛ میدانید، آنها ( روابط ) کاملا غیرمنطقی، احمقانه و پوچ هستند و … ولی ، آه …، حدس میزنم ما همچنان به آنها ادامه میدهیم چون، اکثر ما تخممرغهایش را نیاز داریم ! تقابل زندگی با مرگ از دریچه طنز جمله ای منسوب به وودی آلن است که می گوید : « هر آدم بالای 35 سال که مرگ دغدغه اصلی زندگی اش نباشد ، احمق است ».
در فیلم آنی هال نیز مرگ اندیشی قهرمان داستان مضمون اصلی فیلم بشمار می آید و داستان فیلم در اطراف زندگی مردی است که وسوسه مرگ تمام ذهنیات او را اشغال کرده واز قضا این مرد در تقابل با زنی قرار می گیرد که " آنی " نام دارد و بالعکس او شیفته و دلبسته زندگی و مظاهر پر زرق و برق آن است . فیلم با تک گویی قهرمان اصلی داستان رو به دوربین آغاز می شود و فیلمساز که خود بازیگر اصلی فیلم است شیوه روایت خاصی برای تعریف داستان خود برگزیده که در عین سادگی ظاهری ، بسیار پیچیده می نماید . از همین رو به کرات در فیلم مرز میان واقعیت و خیال شکسته می شود و آدمهای ماجرا گاهی در گذشته آلوی سینگر (قهرمان اصلی فیلم ) فرصت تجلی فیزیکی می یابند گاهی هم گمان میشود فیلم به ورطه پریشان گویی افتاده است . ولی در واقع " آنی هال " یک کمدی خوش ساخت و تفکر برانگیزی است که نمی توان بسادگی از کنار آن گذشت .
ماجرای داستان از اینقرار است که " آلوی " که نقش آنرا وودی آلن ایفا می کند مردی چهل ساله است که در روابطش با جنس مخالف دچار مشکل است .او پانزده سال است که تحت نظر روانپزشک قرار دارد . او در حالی که یک کمدین موفق برنامه های تلویزیونی بوده ودر خنداندن مردم مهارت زیادی دارد ، ولی دغدغه و دل مشغولی اصلی اش اندیشیدن به مرگ است. همان دغدغه آشنایی که در بحران چهل سالگی بسیاری از آدمهایی که این مرز سنی را پشت سر گذاشته اند فرا می گیرد .. آلوی که در ارتباط با زنان دچار مشکل است بعد از انکه با چند زن ارتباط برقرار نموده و ناکام میماند سر راه زنی چشم و گوش بسته تحت نام " آنی هال" قرار می گیرد . رابطه آلوی با آنی برخلاف رابطه او با زنان دیگر تداوم بیشتری می یابد و آنها برای مدت طولانی تری یکدیگر را تحمل می نمایند . آلوی طی این مدت فرصت می یابد تا" آنی هال " را از یک چهره گمنام به خواننده ای حرفه ای مبدل سازد . با رونق کار آنی هال در عرصه خوانندگی رابطه وی نیز با " آلوی رو به سردی میگراید و با مراجعت آنی به لوس آنجلس نقطه پایانی بر روابط آنها گذاشته می شود . آلوی با نوشتن نمایشی در رابطه با این موضوع در پایان فیلم سعی در القای این مضمون می نماید که یک زن و مرد ممکن است زوج خوبی نباشند ،اما می توانند دوستان خوبی برای یکدیگر باشند . فیلم "آنی هال " یک کمدی متکی به دیالوگ است .آنهم دیالوگ های طنز آمیزی که با بدبینی تعارضات و مناسبات درون جامعه آمریکا بویژه شهر نیویورک را به سخره می گیرد . در آنی هال با تاکیدی که بر فیلم " غم و ترحم " می شود نگاه تلخ کارگردان به زندگی و تجلیات آن عمق بیشتری می یابد و در بستر این بدبینی والدین ، سیاستمداران ، روشنفکران و گروههای مختلف اجتماع از تیغ طنز فیلمساز در امان نمی مانند .
وودی آلن در این فیلم به پدیده ازدواج نیز با بدبینی می نگرد و بر این اعتقاد است که با زنها تا زمانی خوشبخت است که با آنها ازدواج نکرده است ! نگاه الوی به زندگی نگاهی شریف است او در یکی از دیالوگ هایش می گوید : « من نمی تونم از چیزی لذت ببرم .مگر اینکه همه از اون لذت ببرند ». نگاه بدبینانه او به زندگی دائما اورا به تفکر در باره مرگ وا می دارد .از اینرو کتاب هایی که جمع آوری نموده و خریده است عمدتا به مرگ پرداخته اند .این توجه مفرط به مرگ آلوی را از وارد شدن در متن زندگی بطور جدی باز می دارد و از همین رو است که زنانی که سبکسرانه دل به جذابیت های فریبنده زندگی بسته اند نمی توانند چندان در رابطه شان با آلوی وفادار باشند و اورا پس می زنند . شاید به همین دلیل است که آلوی در فیلم به کرات در مذمت ازدواج صحبت می کند و در سکانس آخر فیلم با طرح جوک و لطیفه ای تعریف خود را از ازدواج اینگونه بدست می دهد : « یک روز مردی به روانپزشک مراجعه می کند و می گوید برادرم خل شده زیرا فکر می کند که مرغ شده . روانپزشک به او می گوید خیلی خب اگر اینطور است چرا برادرت را به تیمارستان نمی بری . آن مرد در پاسخ روانپزشک می گوید آخه به تخم مرغ هاش احتیاج دارم !!!» ودر پایان آلوی اینگونه نتیجه گیری می کند که خیلی از ما زندگی یکنواخت و کسالت بار زندگی زناشویی را به این علت ادامه می دهیم که به تخم مرغ های آن احتیاج داریم . ختم کلام اینکه فیلم آنی هال یک کمدی فیلسوفانه است در باره چهل سالگی ،عشق ،سکس ، ازدواج و بالاخره زندگی در نیویورک در طول دهه هفتاد میلادی .
جوایز آلن برای این فیلم، اسکار بهترین فیلم، بهترین فیلم نامه و بهترین کارگردان را از آن خود کرده است. منتقدان، آنی هال را سرآغاز فصل تازه ای از کار آلن می دانند. نکات تدوینی آنی هال 1-در حالی که شکل ظاهری آنی هال به بيننده اش اين تأثير را منتقل می کند که اين فيلم يک فيلم کاملاً روايتگرانه و سرراست است، اما در آنی هال تقريباً هيچ دو صحنه ای با هم تداوم ندارند. و می شود در یک تدوین مجدد تمام صحنه های فیلم را با هم جا به جا کرد. به عبارت دیگر شیوه روایت اين فيلم کاملاٌ غیر کلاسیک است. 2-فلاش بک های آنی هال ساختاری کاملاً نامتعارف در هالیوود کلاسیک دارد و اگرچه الهام گرفته از توت فرنگی های وحشی (1958) اینگمار برگمن است اما در سینمای آمریکا تا سال 1977 نمی توان نمونه مشابهی برایش پیدا کرد. 3-آنی هال در بسیاری از صحنه ها، قاب را به دو قسمت مجزا تقسيم می کند و در هر نیمه چیزی را نمایش می دهد. این ترفند اگرچه متعلق به سالهای اول تاریخ سینما (مثل ناپلئون ابل گانس) است، اما در سینمای کلاسیک آمریکا غیر عادی به نظر می رسد. 4-آنی هال اولین فیلم تاریخ سینماست که در یک صحنه گفتگوی دونفره، «زیرمتن» گفتگوها را به صورت زیرنویس در پایین قاب درج می کند. 5-شاید آنی هال نخستین فیلم آمریکایی باشد که به مصاف مفاهیم یا تعاریف سنتی آمریکایی می رود. کهن الگوهای اجتماعی مثل «کالیفرنیای دلچسب و خوش آفتاب» که آلن با مقایسه نیویورک و لس آنجلس، به نفع اولی و بر علیه دومی عمل می کند. یا اینکه بعد از قول مردانه (1945) الیاکازان، این نخستین فیلمی است که تا این حد صریح به نقد مفاهیم ضد سامی میپردازد. 6-آنی هال فیلم زمان خودش است. سال های سر برآورده از 8 سال ریاست جمهوری نیکسون و دوره طولانی جنگ ویتنام. توجه کنیم که موضع گیری سیاسی فیلم هم کاملاً همسو با دموکرات هاست. گفتگوی «آلوی» را با «آنی» مورد توجه قرار دهیم که مجله ای را دست گرفته که روی جلدش عکس جیمی کارتر چاپ شده و آلوی می گوید افرادی مثل لیندون جانسون (رییس جمهوری که او هم مثل کارتر دموکرات بود) از حیث شرارت «مثل یک بچه معصوم هستند». یا صحنه دیگری که در اتاق خواب با آلیسون درباره دروغ بودن اعلام نظرهای دولتی درباره ترور جان اف کندی (دیگر رییس جمهور دموکرات که در سال 1962 به وسیله عوامل ناشناسی ترور شد) حرف می زند. از طرف دیگر فیلم متأثر از حال و هوای دوران کارتر، مثل فیلم های قبلی آلن حالت «تهاجمی» ندارد. مانند : پول رو بردار و فرار کن (1970)، هرج و مرج (1971)، همه چیزهایی که مایل بودید درباره سکس بدانید و جرأت پرسیدنش را نداشتید (1972)، خواب آلود (1973)، و عشق و مرگ (1975) که نسبت به آنی هال از حالت تهاجمی بیشتری در شخصیت پردازی برخوردارند. به علاوه در صحنه ای که «آلوی» به دو نفر از طرفدارنش که سرسختانه از او امضا می خواهند، امضاء می دهد دقت کنیم. حالت و رفتارهای او شباهت غیر قابل انکاری به رفتارهای تبلیغاتی جیمی کارتر در انتخابات سال 1976 دارد. کارتر در حالی که لبخندی به لب داشت و اندکی ساده لوح به نظر می رسید به مزرعه داران جورجیایی می گفت «من جیمی کارتر هستم. ریس جمهور شما. از آشنایی باهاتون خوشوقتم» و آلوی هم به کارگرها می گوید «آلوی سینگر! و از ملاقاتتون خوشوقت شدم!» 7-بالاخره باید به صحنه عجیبی اشاره کنم که «آلوی» در اوج بحران با «آنی»، جلوی زن و شوهری را در خیابان می گیرد و از آنها دلیل خوشبختی شان در زندگی زناشویی شان را میپرسد. زن پاسخ می دهد که او به طرز قابل توجهی سطحی و بی فکر و توخالی است و هیچ ایده ای در زندگی ندارد و علت موفقیت زندگی زناشویی شان همین است. و شوهرش نیز همین مسئله را در مورد خودش تأیید می کند. خب صحنه در عین سادگی و آرامش، فوق العاده انتقادی است و انتقادی را نه تنها متوجه زوج های آمریکایی، بلکه متوجه «خانواده خوشبخت»ی می کند که همیشه جزو لاینفک «رویای آمریکایی» بوده. این هم یکی دیگر از جنبه های ساختارشکنانه فیلم است. چراکه یکی از ارکان «کلاسیسیسم» در سینمای آمریکا، تأیید «اصالت آمریکایی» بود و آلن در آنی هال مفهوم «اصالت آمریکایی» را هم به سخره می گیرد. بنابر این وظیفه یک منتقد در مواجهه با آنی هال وظیفه ی دشواری است. فیلم در عین سرراستی ظاهری از ابعاد پیچیده ای برخوردار است که آن از جنبه های مختلف قابل تفسیر می کند. آنی هال همچنین یکی از معدود فیلم های موفقی است که به پیچیدگی رابطه زن و مرد می پردازد و از پس این مهم به خوبی برمی آید. مسئله تعلق داشتن یا نداشتن فیلم به «کلاسیسیم» تنها یکی از مداخل ورود به این شاهکار بی همتای وودی آلن است.
شناسه نقد :2745869
منبع: کافه نقد
هنوز کسی برای این مطلب نظری نگذاشته است. اولین نفری باشید که نظر میدهید
«آلوي سينگر» (آلن)، کمدين موفق که دو بار ازدواج کرده، اکنون تنها در منهتن زندگي مي کند. او وقتش را صرف کار حرفه اي، رفتن به سينما و مراجعه به روان کاو مي کند. تا اين که در سال 1975، پس از شانزده سال مراجعه به روان کاو، «آلوي» با دختري به نام «آني هال» (کيتن) آشنا مي شود...