: “رفقای خوب” با عنوان انگلیسی Goodfellas، فیلمی به کارگردانی استاد “مارتین اسکورسیزی” در گونهی داستانی-جنایی و محصول سال ۱۹۹۰ کمپانی Warner Bros. Pictures است. این فیلم مقام ۱۵ را در...
25 آذر 1395
“رفقای خوب” با عنوان انگلیسی Goodfellas، فیلمی به کارگردانی استاد “مارتین اسکورسیزی” در گونهی داستانی-جنایی و محصول سال ۱۹۹۰ کمپانی Warner Bros. Pictures است. این فیلم مقام ۱۵ را در نظرسنجی برترین فیلمهای تمام دوران سینمای وبسایت IMDb داراست و همچنین مجلهی بریتانیایی “توتال فیلم” آن را به عنوان بهترین فیلم تمام دوران نامیده است. راجر ایبرت به این فیلم چهار ستاره داد و آن را بهترین فیلم جنایی تاریخ سینما معرفی کرد . فیلم در وبسایت گوجه فرنگیهای گندیده ۹۶ درصد بدست آورده است و در وبسایت Insidemovies آن را بهترین فیلم دهه ۱۹۹۰ آمریکا معرفی کرده است. همچنین موسسه فیلم آمریکا در سال ۲۰۰۷ و در میان لیست صد فیلمش که در این لیست ۱۰ فیلم برتر ۱۰ ژانر معرفی می شوند، رفقای خوب را دومین فیلم گانگستری برتر تاریخ بعد از پدرخوانده معرفی کرده است.و در مجموع رسانه ها، رفقای خوب را یکی از میراث اصلی تاریخ سینما معرفی کرده اند. به عقیدهٔ بسیار از مجلات سینمایی، رفقای خوب بهترین اثر مارتین اسکورسیزی است. فیلم، براساس کتابی از “نیکلاس پیلگی” نویسندهی جنایی، با نام Wise Guy ساخته شده است. کتاب بر اساس زندگی واقعی “هنری هیل” گنگستر سابق و خبررسان FBI به نگارش درآمده است. اسکورسیزی در “رفقای خوب” در کنار ستایشی که از دنیای ظاهری گنگسترها به عمل میآورد، با هجو آنان، وجه خبیث شخصیتشان را نمایش میدهد. از این وجه، او به لحنی کاملا شخصی و در بسیاری جاها انتزاعی در بیان گنگسترها دست مییابد. در دنیای قلابی و متظاهرانهای که گنگسترها برای هم از رفاقت و مردانگی لاف میزنند، رویای آغازین “هنری” که گنگستر بودن را از ریاستجمهوری ایالات متحده بهتر میداند، کم کم به کابوسی هولناک و گریزناپذیر تبدیل میشود.
فیلم، براساس کتابی به نام Wiseguy (اصطلاح عامیانهای که به اعضای مافیا میگفتند.) نوشتهٔ نیکولاس پیلگی، گزارشگر جنایی نیویورک ساخته شده است. کتاب بر اساس زندگی واقعی هنری هیل، گنگستر سابق و خبر رسان اف بی آی نوشته شده است. رفقای خوب(Goodfellas) نام فيلمی است که مارتين اسکورسيزی در سال 1999 بر اساس داستان زندگی واقعی هنری ميل گانگستر معروف آمريکايی ساخته و يکی از بهترين آثار ژانر گانگستری و مافيايی مدرن به حساب می آيد.فيلم بر اساس سناريوی مشترک اسکورسيزی و نيکلاس پيله گی خبرنگار جنايی نيويورک نوشته شده و مقطعی از زندگی هنری هيل از 1951 تا 1981 يعنی سقوط امپراتوری مافيايی پل سی سرو پدرخوانده گروه را دربر می گيرد.
در آغاز فيلم هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برايش گانگستر شدن مهم تر از رئيس جمهور آمريکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبيل های شيک و گران قيمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست و می بيند که مردم چگونه از آنها میترسند و به آنها احترام میگذارند.
هنری کارش را به عنوان پادو در دستگاه سی سرو شروع میکند اما عليرغم ريشه ايرلندی اش به تدريج پلکان قدرت را در خانواده مافيايی ايتاليايی تبار نيويورک طی میکند. او به همراه جيمی(رابرت دونيرو) و تامی(جو پشی)، دوستان ديگر گانگسترش، حلقه کوچک صميمانه ای تشکيل میدهند که هيچ غريبه ای اجازه ورود به آن را ندارد. آنها در رستوران ها و کافه ها دور هم مینشينند و به خوشمزگی ها و حرکات جنون آميز تامی می خندند و از احترامی که ديگران از روی ترس به آنها میگذارند، سرمست اند. آنها دست به سرقت می زنند، مخالفان خود را مثل آب خوردن از سر راه برمی دارند و مخفيانه چال می کنند...
سناريوی فيلم بسيار دقيق و منسجم نوشته شده. شخصيت ها واقعی و باورپذيرند و ديالوگ ها هوشمندانه، پرانرژی و بسيار دراماتيک به نظر می رسند. تامی شخصيتی بامزه، شوخ طبع و درعين حال تندخو، عصبی و بسيار بی رحم است اما جيمی از نظر شخصيتی در مقابل تامی قرار دارد و برخلاف او آدمی آرام، خونسرد و تا حد زيادی منطقی است اگرچه در خشونت و بی رحمی دست کمی از تامی ندارد.
در “رفقای خوب” چیزی که بیشتر از بازی درخشان رابرت دنیرو بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد، مرد کوتاه قامتی است که نقش بازیگر مکمل را در این فیلم بر عهده دارد. او “جو پشی” (Joe Pesci) است، کسی که در “گاو خشمگین” (Raging Bull / 1980) و “کازینو” (Casino / 1995) نیز او را در کنار رابرت دنیرو و استاد اسکورسیزی دیدهایم. پشی در فیلم Goodfellas نقش یک گنگستر عصبی، شوخطبع، خشن و بیرحم، عاشق و شاید دیوانه را بازی میکند و مکمل بینظیری برای رابرت دنیرو بوده است. جو پشی به خاطر بازی درخشانش در فیلم Goodfellas موفق شد جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در سال ۱۹۹۱ از آن خود کند. همچنین او در نظرسنجی مجلهی Movie Premiere تحت عنوان “صد شخصیت سینمایی برجستهی تاریخ” توانست عنوان ۹۶ را کسب کند.
مجموعه اين عناصر، رفقای خوب را به نمونه ديگری از آثار موفق ژانر گانگستری تبديل کرده است؛ مطالعه ای عميق و قابل تامل در باره زندگی گانگسترها و فرهنگ آنها. اسکورسيزی با دقت تمام جزئيات زندگی گانگسترها و روابط درونی آنها را ترسيم می کند. گانگسترهای اين فيلم بيش از هر فيلم ديگری در اين ژانر، واقعی و باورپذير تصوير شده اند.
رفقای خوب آهنگساز واحدی ندارد و ساوندترک آن مجموعه ای از ترانه ها و آهنگ هايی است که اسکورسيزی آن را بر اساس حال و هوای فيلم انتخاب کرده. آهنگ هايی که غالبا مربوط به همان دوره ای اند که داستان فيلم در آن اتفاق می افتد، از تونی بنت گرفته تا اريک کلپتون و مادی واترز.
با اينکه رفقای خوب تجليلی از زندگی گانگسترهاست و اين زندگی را جذاب، خواستنی و غبطه برانگيز تصوير میکند اما رويکرد اسکورسيزی در مواجهه با ژانر، در تضاد با رويکرد حماسی و رمانتيک کاپولا در فيلم پدرخوانده قرار دارد. مارتین اسکورسیزی به زیبایی مراحل نابودی بشریت را به نمایش می گذارد ، در کل فیلم همه و همه در قضیه نابودی هنری دست دارند و این مسئله در فیلم کاملا روشن است . هدف رفقای خوب ، هدف پدرخوانده و خیلی فیلم های دیگر همین دوره این است که جامعه کثیف و از بین رفته را تقصیر خود جامعه می اندازند ، آنها مردم ، پلیس ، سیاستمداران را در فیلم هایشان در یک حد نشان می دهند و هیچ کدام را بالاتر از دیگری نشان نمی دهند ، اصل ماجرا همین است ، همه تقصیر کاریم .
هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع می کند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی می کند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل می دهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...