به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
چراغ های ناتمام ، به نویسندگی محسن جسور و کارگردانی مصطفی سلطانی ، داستان دغدغه های اخلاقی ،عقیدتی و حرفه ای یک نویسنده است که حاضر نیست با وجود مشکلات خانوادگی و تنگدستی، عقیده و حرفه اش را به پول و باج بفروشد. این نویسنده در خلال فیلم، با داستانی از دوران جنگ و آدمهایی نام و نشان گمشده در دل تاریخ درگیر شده و در نهایت، حلال خوری و تعهد و تقید او در اخلاق حرفه ای، قلم وی را به سمت بازگشایی گره داستان سوق میدهد.
شقایق فراهانی در فیلم چراغهای ناتمام
اولین مقوله ای که از بدو آغاز فیلم، مخاطب را با خود همراه میسازد، دیالوگ محور بودن آن و توجه ویژه ی نویسنده روی گفتگوهاست ، به طوری که میتوان یکی از ویژگیهای مثبت چراغ های ناتمام را در حساسیت روی این مسئله دانست. و ریشه ی بعضی از این دیالوگ های پرمغز و به دور از کلیشه و پینگ پونگی بودن را شاید بتوان درتبحر و سبقه ی جسور در نمایشنامه نویسی آثار برجسته و خاطره سازی همچون دل آخته دانست. البته همین مسئله در برخی سکانسها نیز محل نقد و اشکال است. در واقع در بسیاری از موقعیتها فرصت سکوت و تفکر را از مخاطب گرفته است.
نکته ای که نمیتوان به سادگی از آن عبور و چشم پوشی نمود، بازی درخشان و فوق العاده مجید صالحی در نقش جلال است. صالحی که در این سالها عموما با کاراکترهای طنز در قاب تصویر ظاهر میشد، این بار در قالبی نو نقش آفرینی کرده و حقیقتا به خوبی از پس این نقش پیچیده و جدی برآمده و توانسته مخاطب را راضی نگه دارد. و همین امر برای نادیده گرفته شدن بازی او از سمت داوری جشنواره فجر محل سوال است!
مجید صالحی در فیلم چراغهای ناتمام
اما در مورد طراحی کاراکتر جلال، شاید نویسنده نتوانسته شخصیتی قابل قبول برای آن ارائه دهد تا آن جا که حتی در برخی سکانسها رشته ی اتصال مخاطب با شخصیت به جهت عدم باورپذیری از هم میگسلد. و شاید دلیل این امر آشفتگی کاراکتر جلال باشد که علیرغم سعی نویسنده در ایجاد شخصیتی منسجم ، این اتفاق نیفتاده است.
همچنین این اتفاق در مورد شخصیت همسر جلال با بازی شقایق دهقان نیز صدق میکند که به تیپِ همسری مهربان، قانع و سازشکار با شرایط سخت زندگی مشترک تنها گاهی غرولندهای دلسوزانه را اضافه کرده و غیر از آن از کلیشه فاصله نگرفته است. موسیقی متن، نوع فیلمبرداری و اصلاح رنگ، و حتی نور پردازی کاملا در خدمت اتمسفر و محتوای فیلم است و همین امر، مخاطب را با فضای نیمه مشوشو گاه احساسی آن همراه ساخته و او را برای ادامه ی فیلم مجاب میکند.
الهام نامی در فیلم چراغهای ناتمام
نکته دیگر عدم توازن ریتم تند و کند در طول فیلم است. و گره گشایی فیلم برخلاف تصور در ضرباهنگ کند آن و زمانی که مخاطب از دنبال کردن ادامه ی قصه خسته میشود اتفاق می افتد. و مهمترین نکته این که شاید مهمترین ایراد چراغ های ناتمام را بتوان در " مسئله و سوژه " آن ردیابی کرد. مخاطب در خلال فیلم ، مسئله را گم میکند لذا رشته ی تسبیحی که او را با داستان پیوند بزند از هم گسسته ، او را سردرگم میکند.
نکته ی بعدی در مورد محتوای فیلمنامه آن که باید سوال کرد آیا مخاطب با این پایان ِتحمیل شده که به همراه ریتم تند و صرفا جهت ارضای حس کنجکاوی مخاطب نسبت به انتهای قصه، به تصویر کشیده شده، توانسته ارتباط برقرار کند؟
باید سوال کرد که آیا مخاطب، 15 نفر جامانده و گمشده ی داستان را با وجود این که از دستوری که به آنها داده شده سرپیچی کرده (برخلاف تصوری که از رزمندگان و میزان ولایتمداری و تبعیت آنان از قوانین وجود دارد! ) باز هم قهرمان قصه می پندارد؟!
مصطفی سلطانی به خوبی توانسته است از بازیگران فیلم، بازی قابل قبول و طبیعی بگیرد و این امر حتی در مورد بازیگر خردسال نیز صادق است.
مجید صالحی در فیلم چراغهای ناتمام
در نهایت با اغماض از اندک نقدهای وارد بر محتوا و ساختار، میتوان بطور کلی چراغ های ناتمام را اثری قابل قبول در کارنامه ی سلطانی دانست و مجددا این سوال را در ذهن مرور کرد که چرا غیر از نامزدی در بخش بهترین جلوه های ویژه میدانی در عنوان دیگری نظر داوران جشنواره سی و پنجم فجر را جلب نکرده است؟!
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.