به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
خطر لو رفتن داستان
نام فیلم «وقتی برگشتم» به گوشتان خورده است؟ احتمالاً در هجوم فیلمهایی که اسمهای بزرگ و حواشی زیاد را با خود یدک میکشند، «وقتی برگشتم» آنقدرها برای گیشه فیلم جذابی نمیتواند باشد (باوجود ستارگانش و به خاطر شکل ساخت فیلم) و احتمالاً در هیچیک از محافل سینمایی هم از آن اسمی نخواهند برد و جراید هم سرسری از کنارش میگذرند؛ اما بگذارید اعتراف کنم که «وقتی برگشتم» و فیلمهایی شبیه به آن اتفاقاً میتوانند از معدود امیدهای سینمای ایران باشند. فیلمهایی که خارج از جریان اصلی و خط و مشیهای مد روز، مانند ساخت فیلمهایی در ستایش بدبختی و یا گیر دادن به اخلاقیات طبقه متوسط، راه خودشان را میروند و میخواهند بدون اینکه ادا دربیاورند و خود را شبیه مد روز درست کنند، پی دغدغههای خود هستند. نمونه چنین فیلمهایی در سالهای اخیر زیادتر هم شده. منظور ازایندست فیلمها آثار سرخوشانه و دلگرمکننده و کمی هم فانتزی هستند که در سینما بیشتر به دنبال احساسات و یا فانتزی و خیال میگردند. باوجودیکه خیلی وقتها در بسیاریشان مانند همین «وقتی برگشتم» ستارههای زیادی حضور دارند اما در بسیاری از مواقع در رقابتهای گیشهای شکستخوردهاند…چنین فیلمهایی بازه گستردهای از «قندون جهیزیه» تا «من دیه گو مارادونا هستم» و از «آذر، شهدخت و…» تا «در دنیای تو ساعت چند است» را شامل میشوند.ملاک حضورشان فاصله گرفتن از فضاهای کلیشهای و روزمره ایست که سرتاسر سینماهای ایران را پرکرده است…اما در میان هیاهوی سینمای واقعگرایانه اجتماعی یا سیاهنمایانه پایینشهری، این فیلمها سمتوسوی دل، عاشقانگی، نوستالژی و ماجراجویی دارند. همینکه هنوز کارگردانانی هستند که هوس ماجراجویی و عاشقی در سر دارند، برای عشق فیلمها غنیمت است. فیلمهایی که تماشاگرش را در مدت نمایش خود از زمین خاکی میکند و به سرزمین «آلیس در سرزمین عجایب» ها میبرد.
رضا کیانیان و احترام برومند در فیلم سینمایی وقتی برگشتم
وحید موسائیان که تجربه کارگردانی انواع مختلفی از فیلمها را داشته، این بار به سراغ ساخت یک عاشقانه فانتزی رفته که در آن چیزهای هیجانانگیزی پیدا میشود. عاشقانههایی پدر/دخترانه، مادر/ پسرانه، خواهرانه، همسرانه و در سوی دیگر عاشقانههای ازدسترفته و فانتزیهایی که سردراز دارند و آمیخته از اشکها و لبخندهای توأماناند و البته عشق به سینما که نهفقط در شخصیتپردازی قهرمان فیلم یعنی بهمن که در پلان به پلان فیلم مشاهده میشود. «وقتی برگشتم» ترکیبی از بسیاری از فیلمهای مهم و مشهور تاریخ سینما پیش از خود است و از تمام آنها وام میگیرد تا تماشاگر را بیشتر سر ذوق بیاورد.
لادن مستوفی در فیلم سینمایی وقتی برگشتم
نکته مهم دیگر در «وقتی برگشتم» اسلوب و مقیاس بهراستی سینمایی فیلم است. این فیلمی ست که برای پرده سینما ساختهشده، شکل و شمایلی سینمایی دارد و شبیه به فیلم/ سریالهای صداوسیمایی رایج بر پردهها نیست که با انبوهی کلوزآپ و مدیوم شات پرشده باشد.فیلم نهتنها در زاویهبندی و اسلوب فیلمبرداری خود بلندپروازانه فکر و عمل میکند که با انتخاب لوکیشنهای مختلف در کشورها و شهرهای متفاوت، تنوع بصری ویژهای را به فیلم تزریق میکند که تصاویری جدید و دیده نشده به تماشاگرانش نشان میدهد تا او را از رخوت لوکیشن هشتاد درصد فیلمها، یعنی پایتخت غبارآلود و شلوغ دور کند و در فانتزیهای شرقی/غربی دیگری بی اندازد. بخش مربوط به هما (لادن مستوفی) که در پاریس میگذرد حکم یک پرانتز در متن اصلی فیلم را دارد که بسیار هم خوب عمل میکند. هرچند تأکید ویژهای رویش نیست و در مقایسه با دیگر داستانک ها و خصوصاً داستان بهمن و همسرش بیتا فرهی آنقدر جدی گرفته نمیشود اما پتانسیل این را دارد که خط ویژهای در فیلم بیابد. زنی که زندگی عاطفیاش به بنبست خورده، برای پیگیری تحصیل و امورات مربوط به پایاننامهاش، به پاریس رفته و در آنجا دلداده استاد فرانسوی خود شده که با او فقط و فقط از عشق و برازندگی دختر میگوید.
رضا کیانیان و رعنا آزادیور در فیلم سینمایی وقتی برگشتم
دختر که تصمیمش را برای ترک همسرش گرفته و میخواهد با سفری که با استادش میرود آن را جامه عمل بپوشاند، در لحظه آخر، در ایستگاه قطار که مهد خداحافظیهای عاشقانه بسیاری در تاریخ سینما است، مانند «کازابلانکا» یا «ملاقات کوتاه»، تصمیمش را عوض میکند. در سکانسی که بهخوبی ساختهشده و بدون حرافی و زیادهگویی تنها با یکسری ایماواشاره و سر آخر، نگاههای مهم، زن و مرد از هم خداحافظی میکنند، مرد بهقطار میرسد و دختر ناامید اما محکم از ایستگاه بیرون میزند.با شوهرش تماس میگیرد و میگوید تصمیم گرفته دیگر نه پای او و نه هیچ مرد دیگری باشد و خودش تنها ادامه دهد. تلفن را قطع میکند و بعدازآن بلافاصله از فیلم حذف میشود. فیلم درواقع او را فراموش نمیکند یا بیسروته به حال خود ولش نمیکند که پروندهاش را با همین جملهای که بسیار هم مصمم آن را بیان میکند، میبندد. او میرود که برای خودش زندگی کند و این درست در مقابل واکنش بیتا فرهی همسر بهمن قرار میگیرد. زنی که همسرش را ترک گفته و در آستانه ازدواجی دیگر است اما حادثهای که برای بهمن میافتد او را در ذهن خود و زندگیاش به همسر سابقش بازمیگرداند، به مردی که همیشه او را دوست داشته و حالا زن این را فهمیده است. دو برخورد و تصمیم متفاوت از دو زن متعلق به دو نسل مختلف که یکی زندگی و گذشته و خاطراتش را میچسبد و دیگری خودش و آیندهاش را…
رعنا آزادی ور و احترام برومند در فیلم وقتی برگشتم
«وقتی برگشتم» لحظات سرخوشانه و ملودراماتیک خوب زیادی دارد که بهاندازه است و از کلیت فیلم بیرون نمیزند، الکی بزرگنمایی نمیکند و حدش را خوب میشناسد. همین باعث میشود تماشاگر با لبخندی خوش از تجربه لذتبخش تماشای یک فیلم پاییزی درستودرمان از سالن سینما بیرون بیاید.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.