ساسان گلفر : بهار امسال، درست در همان روزهایی که تظاهرات افسران سابق «اشتازی» یا پلیس امنیتی آلمان شرقی سابق برای درخواست اعاده حیثیت در خیابان های برلین برگزار می شد، اولین فیلم...
18 آذر 1395
بهار امسال، درست در همان روزهایی که تظاهرات افسران سابق «اشتازی» یا پلیس امنیتی آلمان شرقی سابق برای درخواست اعاده حیثیت در خیابان های برلین برگزار می شد، اولین فیلم بلند فلوریان هنکل فون دانرزمارک با نام «زندگی دیگران» که داستان دخالت های بدشگون این نهاد دولتی جمهوری دموکراتیک آلمان در زندگی مردم تحت حاکمیت حزب کمونیست را بازگو می کرد نیز در سینماهای آلمان روی پرده رفت. نویسنده و کارگردان «زندگی دیگران» در مصاحبه با اشپیگل اعلام کرد: «سینمای آلمان تاکنون مایل بوده جمهوری دموکراتیک آلمان را به عنوان مکانی خنده دار با آدم هایی عجیب و غریب تصویر کند که هیچ چیز در آن جدی نبوده است، اما فیلم من در فضایی بسیار متفاوت و واقعی می گذرد، فضایی پر از ترس و بی اعتمادی.» مقایسه رقم 90 هزار کارمند سیستمی و 175 هزار خبرچین سازمان «اشتازی» که جمعیت 16 میلیون نفری آلمان شرقی را کنترل می کرد، با 30 هزار مامور گشتاپوی هیتلر که کل جمعیت آلمان نازی را زیر نظر داشت، نشان می دهد ادعای آقای فون دانرزمارک درباره فضای ترس و بی اعتمادی تا چه اندازه صحیح است.
در «زندگی دیگران»، سروان ویسلر )اولریش موهه(، مامور سازمان امنیت که به شدت وظیفه شناس و به اهداف سازمان خود معتقد است اما زندگی شخصی او از هر معنایی تهی است، رفتار و کردار نمایشنامه نویسی به نام گئورگ درایمن )سباستین کوخ( - «تنها نویسنده غیربرانداز این کشور که نوشته هایش در غرب خوانده می شود» - را زیر نظر دارد و با پیشرفته ترین وسایل استراق سمع از هر اتفاقی که در خانه او می گذرد، آگاه می شود. اما زمانی که شیفته این شخصیت و درگیر ماجرای خودکشی دوست کارگردان او آلبرت یرسکا )وولکمار کلاینرت( می شود، همه چیز به هم می ریزد و زندگی مامور مخفی و نمایشنامه نویس زیر و رو می شود.
فیلمنامه پر پیچ و خم فون دانرزمارک عناصر دراماتیک و احساسی را چنان در هم تنیده که بافت محکم و واضحی از شخصیت ها و کنش های متعادل در آن به وجود آمده است. فیلم در اصل دگردیسی آرام شخصیت مامور مخفی را به نمایش می گذارد اما بسیاری از جزئیات و ریزه کاری های احساسی شخصیت های دیگر و تصویری دقیق و شفاف از یک دوران و حال و هوای حاکم بر آن را جلوی چشم تماشاگر می آورد. با وجود اتکای زیاد فیلم به دیالوگ و فقدان تقریباً هرگونه اکشن و عمل فیزیکی نمایان، بازی های بسیار قوی و گیرا از همان اولین لحظه تماشاگر را جذب می کند و تا پایان راحت نمی گذارد. هوشمندی کارگردان در پرهیز از فرو افتادن به دام کلیشه های رایج در فیلم های دلهره آور سیاسی، عامل مهمی است که «زندگی دیگران» را به یکی از بهترین های درام های جاسوسی سینمایی بعد از «مکالمه» فرانسیس فورد کاپولا تبدیل کرده است. زیبایی فیلمنامه و کارگردانی فون دانرزمارک در آن است که به تماشاگر اعتماد می کند و اجازه می دهد خود تغییرات بسیار جزیی و انگیزه های کوچک ایجاد شده در شخصیت ها را، حتی اگر هیچ نمود بیرونی نداشته باشد، کشف کند. اولریش موهه، بازیگر توانای متولد آلمان شرقی که پیش از این با آثار میشل هانتکه و همین طور نقش دکتر منگله در فیلم «امین» کوستاگاوراس به شهرت رسیده است، در اینجا با چشم هایی بی روح و چهره یی سرد و یخ زده در نمایش تحول و آرام و زیرپوستی شخصیت ویسلر معجزه می کند. مارتینا گدک در نقش همسر نمایشنامه نویس و بازیگر نمایش، کشمکش خرد کننده میان وظایف شغلی و احساسات شخصی را به ظریف ترین شکل ممکن به تصویر می کشد، سباستین کوخ که در فیلم «کتاب سیاه» نقش افسر نازی را بازی می کرد، یکی دیگر از نقاط قوت بازیگری فیلم است و در نقش های کوتاه و فرعی فیلم، اولریش توکور که نقش سرهنگ دوم گرویتز، مافوق ویسلر را در مقابل موهه بازی می کند، بسیار درخشان ظاهر می شود.
فیلم در لحظاتی به یک کمدی سیاه و تلخ گرایش پیدا می کند. بهترین نمود آن را در صحنه یی می توان دید که یکی از کارمندان اشتازی جانب احتیاط را رها می کند و لطیفه یی درباره اریش هونه کر، شخص اول جمهوری دموکراتیک آلمان، بر زبان می آورد. پیامد این لطیفه، صحنه یی است که در آن بازی زیبایی میان دو بازیگر کهنه کار شکل می گیرد.
«زندگی دیگران» علاوه بر جشنواره فجر دست کم در هجده جشنواره بین المللی به نمایش در آمده است، از جمله در مونترال، تورنتو، لوکارنو و لندن. این فیلم یکی از نامزدهای دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی زبان در جوایز گلدن گلاب و نامزد یازده جایزه در مراسم اهدای جوایز فیلم آلمان 2006 بوده که هفت جایزه بهترین فیلم، بهترین بازیگر مرد نقش اول، بهترین بازیگر مرد نقش مکمل، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه را دریافت کرده است.
برلين شرقي، سال 1984. «ويسلر» (موهه) مأمور سازمان امنيت، نظارت بر لحظه به لحظه ي زندگي نمايش نامه نويس موفقي به نام «گئورگ دريمان» (کوخ) را به عهده مي گيرد، چرا که محبوبه ي «دريمان» بازيگر مشهور، «کريستا - ماريا زيلانت» (گدک) است که وزير فرهنگ وقت به او نظر دارد...