جیمز براردینلی : با ساخت فیلم «حالا من را میبینی/ Now You See Me » لوئیس لتریر/ Louis Leterrier کارگردان فیلم صفحه ای را از کتابچه ی شخصیت هایش کنده است: او از...
24 آذر 1395
با ساخت فیلم «حالا من را میبینی/ Now You See Me » لوئیس لتریر/ Louis Leterrier کارگردان فیلم صفحه ای را از کتابچه ی شخصیت هایش کنده است: او از شعبده بازی استفاده می کند تا حواس تماشاگران از چند مورد نقص های فیلمنامه ای پرت شود. با به کار بستن یک روش پر سرعت و با انرژی که شامل دیالوگ های کوتاه، تدوین سریع و موسیقی متن زنده و پر تنش، لتریر با شور و سرزندگی از روی حفره های فیلمنامه با سرعت عبور می کند، و «حالا من را میبینی» را به قول هیچکاک به یک "فیلم یخچالی/ refrigerator movie " تبدیل می کند. هر چقدر هم که «حالا من را میبینی» فیلمی نقص دار باشد، فیلم سرگرم کننده و جالبی است که نقش آفرینی قوی و تأثیر گذار چند بازیگر مشهور و قابل احترام را در خود دارد. فیلم در زمینه ی آنچه بدان دست می یابد کمی در راستای فیلم «یازده یار اوشن/ Ocean's 11» قدم برمی دارد و مانند آن فیلم، بازیگران زیادی در آن وجود دارند که قابلیت نامزدی برای جایزه ی اسکار را داشته باشند (دقیق تر بگویم: 15 نامزدی برای جایزه اسکار).
فیلم با چند مجموعه صحنه شروع می شود که شخصیت های اصلی را به طوری موجز معرفی می کند. یکی از آنها شعبده باز روی صحنه جی. دانیل اتلس (جسی آیزنبرگ/ Jesse Eisenberg)است، یک شخصیت کمالگرا که نیاز دارد دیگران کنترلش کنند، بعد مریت مک کینی (وودی هارلسون/ Woody Harrelson) یک پیش گو که زمانی برای خودش شهرتی داشته است، سپس هنلی ریوز (ایزلا فیشر/ Isla Fisher) دستیار قبلی اطلس که آنقدر بزرگ شده تا یک هنرمند گریز پا شود، و جک وایدر (دیو فرانکو/ Dave Franco) نمایشگری بی اهمیت که به وسیله ی حقه هایش مردم را فریب می دهد. وقتی این چهارنفر تحت عنوان "چهار سوارکار" توسط یک شخص مولتی میلیونر به نام آرتور ترسلر (مایکل کین/ Michael Caine) گرد هم می آیند، تبدیل به جذابترین واقعه ی روز وگاس می شوند. اولین شیرین کاری آنها بسیار جسورانه است: سرقت از یک بانک در فرانسه در حالیکه بر روی صحنه ی یک سالن کازینو ایستاده اند. این موضوع توجه یک مأمور اف.بی.آی به نام دیلن رودز (مارک روفالو/ Mark Ruffalo) و یک افسر پشت میز نشین از اینترپل به نام آلما دری (ملانی لارنت/ Melanie Laurent) را به خود جمع می کند. البته دیگر لازم نیست که به گوییم تادئوس بردلی (مورگان فریمن/ Morgan Freeman) که از مخالفان سرسخت جادو و شعبده است نیز همین حالت را دارد.
لتریر - کارگردان فیلم های «The Transporter» و « Transporter 2» - از مکتب فیلمسازی لوک بسون خارج شده که از روش استفاده از فیلم های پرهزینه ی هالیوود به عنوان قالبی برای فیلم های جمع و جور تر دفاع می کند. در این فیلم لتریر بهترین کار خود را به نمایش می گذارد. «حالا من را میبینی» چندان اکشن نیست. یک صحنه ی تعقیب و گریز با ماشین و چند مورد دنبال هم دویدن در آن وجود دارد، اما کل اکشن همین است. با این وجود فیلم با سطح بالایی از انرژی و جنب و جوش ساخته شده است. فیلم ریتم تندی دارد و به پیش می رود. با وجود طول زمان حدوداً دو ساعته ی فیلم، چیز زائدی در فیلمنامه وجود ندارد، حداقل تا تزدیک های پایان فیلم که چند مورد انگشت شمار نقص در آن دیده می شود.
اگر بشود گفت «حالا من را میبینی» یک نقص در لحظه دارد، این است که پرده ی سوم نمی تواند به اندازه ی دو پرده ی قبلی آنچه را که از آن توقع و انتظار می رود برآورده نمی کند. چنین فیلم هایی بایستی همیشه هم یک پیچش داستانی داشته باشند و هم پرده برداری و آشکار سازی و «حالا من را میبینی» از این قاعده مستثنی نیست. در این فیلم هر دوی این موارد کمی غیر غافلگیر کننده و غیرابتکاری هستند. نه اینکه کاملاً وحشتناک و سطح پایین باشند و یا کل فیلم را خراب کنند، اما کسانی که امیدوارند از صندلی خود بیرون بجهند، لازم است آگاه باشند که دستگاه پرتاب کننده کار نمی کند. دلیل اصلی و نقطه ی اوج ماجرا (دلیل اینکه چرا دست به سرقت از طریق شعبده می زنند) برای شخصیت ها نیز گیج کننده است. گرچه در نهایت سؤال این است که این موضوع چقدر اهمیت دارد.«حالا من را میبینی» مانند یک فیلم سبک سفر جاده ای است و بیشتر از مقصد و نتیجه ی پایانی به مسیر می پردازد.
در این فیلم برای بعضی از بازیگران نسبت به سایرین احترام بیشتری قائل شده اند. بهترین نقش آفرینی را جسی آیزنبرگ/ Jesse Eisenberg از خود به نمایش می گذارد که شخصیت تک بعدی اطلس را به یک فرد جذاب تبدیل می کند. در ضمن از نظر ظاهری من را به یاد یکی دو دهه پیش ایتن هاوک انداخت. وودی هارلسن/ Woody Harrelsonهم خیلی خوب بازی می کند. زوج مایکل کین/ Michael Caineو مورگان فریمن/ Morgan Freemanکه در فیلم های بتمن هم بازی بوده اند، جذبه و ابهت زیادی به فیلم می بخشند (11 مورد از 15 مورد نامزدی اسکار که قبلاً اشاره شد متعلق به این دو است) اما آنها تنها به این دلیل در فیلم حضور دارند که کمی خوش بگذرانند و دستمزدشان را بگیرند. یک حالت رمزآلود خفیفی شخصیت های آنها را احاطه کرده و نتیجه گیری های مختصر مربوط به آنها از جمع بندی کلی فیلم رضایت بخش تر است.
«حالا من را میبینی» نسبت به فیلم شعبده بازی قبلی امثال «برت واندرستون شگفت انگیز» که واقعاً ناامید کننده بود، پیشرفت و کیفیت بالاتری دارد. این فیلم شعبده بازی روی صحنه را جدی تر می گیرد و با این ایده بازی می کند که شعبده باز های بزرگ برای حفظ باورپذیری کارهایشان و اینکه نام شان بر سر زبان ها باشد، بایستی به طور مداوم سطح کار را بالاتر ببرند و سراغ حقه هایی بروند که هر یک از دیگری خاص و ویژه تر باشد. بیننده از خودش می پرسد نکند این نکته، کنایه ی ملایمی هم به برنامه های ضعیف و وقت پر کن هالیوود داشته باشد.
فیلمنامه ی اثر چندین نقطه را به صورت دستی به هم متصل می کند اما به ندرت بتوان این موضوع را در سینمای سرگرم کننده ی فصل تابستان ویژگی منحصر به فردی دانست. شاید به دلیل کاهش توقعات و با در نظر گرفتن این فیلم به عنوان جایگزینی موقتی میان «سریع و خشن 6» و «مردی از فولاد/Man of Steel»، به نظرم آمد این فیلم یکی از رضایت بخش ترین فیلم های جریان بدنه ی سینما در فصل حاضر باشد و در پیشنهاد دادن آن تعلل نکردم. امیدوارم حقه ای که فیلم موفق به اجرای آن نشود، این باشد که در این جو رقابتی خیلی سریع از سالن های سینما محو نشود