امید سعیدی : اتاق فیلمی غیرمتعارف در دنیای امروز است، فیلمی که در آن دختری جوان دزدیده شده است و مدت هفت سال در یک اتاق نگهداری شده است و در این مدت...
29 آذر 1395
اتاق فیلمی غیرمتعارف در دنیای امروز است، فیلمی که در آن دختری جوان دزدیده شده است و مدت هفت سال در یک اتاق نگهداری شده است و در این مدت صاحب فرزندی شده که هم اکنون پنج ساله است. اتاقی که تمام این اتفاقات در آن می افتد دارای امکانات اولیه زندگی مانند وان برای حمام ، تلویزیون و تخت و اجاق گاز است. کودکی که در کنار مادر و در این اتاق کوچک زندگی می کند، تنها ارتباطش با دنیای بیرون ، پنجره ای است که بر روی سقف قرار دارد و همچنین تلویزیون. این کودک تا حالا بیرون از اتاق را ندیده است و تصورش از بیرون از دیوار جایی مانند فضا است که قابل زندگی نیست. کودک وقتی صبح از خواب بیدار می شود به تک تک وسایل اتاق صبح بخیر می گوید، ارتباط شاکله ی اصلی شخصیت یک انسان را تشکیل می دهد حتی اگر از کودکی او را محروم از این نعمت کرد باز او راهی می یابد تا به گونه ای این توانایی خدادادی را به منصحه ظهور برساند. روزی مادر احساس می کند که کودکش به اندازه کافی بزرگ شده است و سعی می کند به او بفهماند که بیرون از این اتاق و آن سوی این دیوارها دنیایی واقعی با آدم هایی واقعی وجود دارند، و اینجاست که به نظر نگارنده زیباترین و معنوی ترین سکانس این فیلم به نمایش در می آید و آن هم عدم پذیرش چنین موضوعی توسط کودک است. کودک به مادرش می گوید که او دروغ می گوید و بیرون از اتاق تنها فضا است و همه چیزهای درون تلویزیون هم جادو هستند. در واقع کودک نمی تواند اشتباه بودن تصوراتش در این سالها را به آسانی بپذیرد و باعث واکنش عصبی اش به قضیه می شود. او که تمام دوران حیاتش را تاکنون در این محیط کوچک پشت سر گذاشته است، تصوری از واقعیت بیرون ندارد و احساسش مانند معبود در مقابل واقعیت معاد است. معادی که انسان به دلیل عدم درکش گاها در وجودش شک می کند و یا حتی شاید انکارش کند. مادر که ناامید از قبولاندن واقعیت به فرزندش می شود در هم فرو می ریزد و گریه می کند . به نظر نگارنده نقش مادر در این صحنه نقشی پیامبر گونه است که به دنبال آگاهی بخشی به مردم است اما مردمی که سالها به چیزی باور داشته اند، برایشان بسیار سخت و دشوار است که روزی متوجه شوند تمام آن باورها اشتباه بوده است و عدم پذیرش واقعیت بیشتر از آنکه کودک را اذیت کند مادر را ناراحت و غمگین می کند، چرا که می داند حقیقتی واقعی وجود دارد و کودکش استحقاق درکش را دارد اما نادانی کودک اجازه پذیرش واقعیت را نمی دهد، دقیقا همانند زمانی که پیامبری سعی در نشان دادن پیام واقعیت و نور به انسان ها را دارد اما آنها او را طرد می کنند و دروغگویش می پندارند. شاید عشق فرزند به مادر بود که باعث شد او با خود بیاندیشد و گفته های مادر را بپذیرد و این پذیرش آغاز تلاش برای رهایی از آن اتاق و رسیدن به نور و آزادی بود. و همیشه عشق راه نجات بخشی فراتر از درک بشری است. گاهی باید به دل رجوع کرد و به ندایش گوش داد. مادر برای رهایی خود و کودکش از او می خواهد که نقش مرده را بازی کند و سپس او را درون قالیچه ای می پیچد و مرد رباینده را هم به نحوی راضی می کند که به جسد نگاه نکند و او نیز قالیچه پیچیده شده به دور کودک را درون وانت می اندازند تا جایی دفنش کند ، به محضی که ماشین در اولین چراغ قرمز توقف می کند کودک فرار می کند و سپس می تواند مادرش را به کمک پلیس نجات دهد. آرای برای رسیدن به آگاهی گاهی باید مرد و دوباره با نگاهی جدید به دنیا آمد. وقتی کودک هنگاهی که پشت وانت و در میان قالیچه پیچیده است، خود را به شکلی که مادرش به او آموزش داده بود می رهاند و اولین نگاهش به آسمان نگاهی مملو از هیجان و اعجاب است. آری براستی برای شناخت تازه ها و رسیدن به ابدیت باید خطر کرد. مادر پس از آزادی به دلیل تغییراتی که در این هفت سال غیبتش اتفاق افتاده دچار افسردگی می شود و دست به خودکشی می زند که دوباره کودکش به دادش می رسد و نجاتش می دهد، اما برخلاف مادر، کودک با آزادی اش خیلی زود ارتباط برقرار می کند و دچار مشکلات مادر نمی شود و اینگونه است که بیننده در می یابد که برای رسیدن به رهایی کامل باید مانند کودک بود. ای کاش ما بزرگ ترها هم می توانستیم مانند کودک داستان جرات این را داشته باشیم که برای رسیدن به رهایی حداقل برای لحظه ای بمیریم تا بتوانیم با ذهن و روحی تازه به سوی نور رهایی گام برداریم. داستان اتاق محصول سال 2015 و با امتیاز 8.3 از 10 از سایت IMDBاست، این فیلم هیجان انگیز و تماشایی که محصول ایرلند و کانادا است و در بخش اولش کاملا ریتمی آرام دارد نامزد چهار اسکار شده است که موفق به دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن Braie) Larson ) شده است. این فیلم که در ژانر درام طبقه بندی می شود جزو بهترین فیلم های سال 2015 است و به نظر می رسد کارگردان به زیبایی توانسته از بازیگران فیلم به خصوص بازیگر کودک، بازی بگیرد. تنها نقطه ضعف این درام شاید عدم نمایش بک گراند یا گذشته مادر و چگونگی به اسارت درآمدنش توسط مرد است و از چگونگی به دنیا آمدن بچه در این اتاق بدون کمک هیچ شخصی اطلاعاتی نشان داده نمی شود اما به جز این ضعف کوچک شاید نتوان نکته ای را یافت و جذابیت این اثر سبب می شود بیننده تا انتهای فیلم، داستان را دنبال کند.
فیلم اتاق به کارگردانی لنی ابرامسون براساس رمانی به همین نام نوشته اما داناهیو، ساخته شده است. اتاق روایتگر زندگی زنی است جوان به اسم جوی که هفت سال پیش و در سن ۱۷ سالگی توسط مردی که ادعا کرده بود سگ مریضش نیاز به کمک دارد ربوده شده و در یک آلونک زندانی شده است و هیچ ارتباطی با دنیای خارج ندارد...