به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
اگر به دنبال یک صفت بگردیم که عدهای فیلمهای انگشتشمار حقیقتا دفاع مقدسی این سالها را به وسیلهی آن تحقیر و به گوشهای راندهاند، باید از کلمه «شعاری» نام ببریم. اطلاق صفت شعاری و کلیشهای به فیلمهای دفاع مقدسی آنقدر «شعاری» و تکراری شده که حتی گویندگانش هم دیگر آن را باور نمیکنند. اما سالهاست در سرزمینی که اساس و بنیان حکومت و مردمش بر اعتقادات مذهبی است، هر فیلمی که اعتقادی باشد، از سوی بخشی از اهالی سینما تمسخر میشود؛ ارگانی، سفارشی، دولتی، شعاری، کلیشهای و نهایتا کمدی خطاب می شود.
چنین توصیفاتی از یک اثر، خون کارگردان را چنان به جوش آورد که در اختتامیه جشنواره به روی سن بیاید و هنگام دریافت جایزه بهترین کارگردانی، با صدای بلند از وابستگی به این نظام و آرمانهایش بگوید و از داوریهای همصنفان خودش به خدا شکایت ببرد. اما باید دید آیا به وقت شام واقعا یک فیلم کمدی و کاریکاتوری است؟
فیلم نوزدهم حاتمیکیا، درباره یک ماموریت نظامی است که علی (خلبان ایرانی با بازی بابک حمیدیان) ابتدا به خاطر پدرش با آن همراه میشود و اتفاقا به خاطر علاقه زیاد به همسر و فرزندش نمیخواهد قدم در این راه بگذارد. اما به مرور و با پشت سر گذاشتن ترسها و بحرانها و رو به رو شدن با ماهیت واقعی جبهه مقابل، چنان در این مسیر جدی میشود که در انتها با تصمیمی غیرمنتظره نبرد را به پایان میرساند.
اگر بخواهیم سختگیر باشیم، به همین حد از خاکستری بودن علی و گلههای قدیمی او از پدرش درباره زیردست ماندن آن هم در میانه عملیات روی باند فرودگاه هم باید ایراد وارد کرد. اما این دیالوگهای اعتراضی علی به پدرش و مخصوصا ترس علی و نمایش آن با سفید شدن یک شبه موهای او در فیلمنامه گنجانده شد تا دیگر با ایراد مطلق بودن، سیاه و سفید بودن شخصیتها، باورپذیر نبودن و در یک کلام، انسانی نبودن رانده نشود. جالب است به رغم این تمهیدات باز هم «به وقت شام» از سوی مخالفان به این اوصاف متهم می شود. احتمالا فقط در صورتی فیلم انسانی بود که علی در هواپیما پشیمان و معترض میشد و به داعشیها میگفت حالا که دقیق فکر میکنم میبینم شما هم حق دارید و همه ما خوبیها و بدیهایی داریم، اما در نهایت همه انسانیم و آرزو داریم. چیزی شبیه جملاتی که سالهاست از زبان سربازان ایرانی در فیلمهای به اصطلاح دفاع مقدسی اما در واقع ضد جنگ میشنویم.
در مورد ژانر فیلم گفته میشود که نهایتا چیزی در حد اکشنهای هالیوودی است. به وقت شام، هرچند در ظاهر یک اکشن جنگی با الگوی قهرمان پروری هالیوودی است، اما اصول سینمای اکشن مانند ضعف انسان در برابر تکنولوژی، منطق سلاح برتر یا اصل نجات در لحظه آخر را ندارد و تصمیم پایانی علی، خلبان ایرانی، در نبرد بر علیه داعش، تفاوت سبک و سیاق قهرمان پروری حاتمیکیا را کاملا عیان میکند.
چه بهتر که در این برهوت سینمای ایران که محدود به درام اجتماعی است، یک فیلم در خدمت آرمانها با ظاهری اکشن و جذاب ساخته شود تا خیل کثیری از مخاطبین را به سینما بکشاند. اصلا اگر بنا به انتخاب باشد، همان اکشن امریکایی به رغم اینکه اصولش مورد قبول ما نیست، به مراتب برای مخاطب سودمندتر است تا فیلمهای شبهروشنفکری که نه هیجانی دارند و نه امیدی برای رویا پردازی مخاطب. تنها قهرمان متصور در این فیلمها مردی زیرپیراهنی به تن، که یا خمار است، یا خائن، یا در اکثر موارد هردو!
در «به وقت شام» شاهد ریتمی خوب، اجرایی قوی با جلوههای ویژه زیاد و سرگرم کننده، بازیهایی قابل قبول از بازیگرانی با چند ملیت و چند زبان، مخصوصا بازی بسیار خوب بابک حمیدیان (که گویا از شدت بداهت و روانی به چشم داوران نمیآید) و در یک کلام یک کارگردانی موفق هستیم. حاتمیکیا مخاطب را با علی و پدرش به نحوی همراه میکند که در پایان برای تصمیم علی و علت چنین انتخابی، سر تعظیم فرود آورد. کارن همایونفر هم پس از تجربه موفق بادیگارد، نشان داد که با حاتمیکیا به وحدتی رسیده که میتواند حس مورد نیاز صحنهها را با موسیقی به مخاطب منتقل کند.
از نکات مثبت فیلم نشان دادن ماهیت داعش و چند دستگی و تیپهای مختلف موجود در آن، پیوستن افراد بیمار روانی و افسرده و خشونتطلب اروپایی به داعش، حمایت مالی عربستان و امریکا از داعش و جنگافروزی بیگانگان در منطقه، جلوهی رسانهای و تبلیغاتی داعش در جهان اطلاعات و اینترنت و به تصویر کشیدن چهرهای واقعی از داعش و جنایات آنهاست.
همینطور مقاومت و دفاع، آرمانگرایی و ملیگرایی، شهادتطلبی، حقطلبی، دفاع از حرم حضرت زینب(س)، حمایت از کودکان در هر کجای دنیا که باشند و منطق مبتنی بر قرآن پدر علی در مذاکره با شیخ داعشی، در فیلم به نحو بسیار مناسبی مطرح شده است.
روشن است که این فیلم برنامه تحلیل خبری نیست که علل حضور نیروهای ایرانی در سوریه را توضیح دهد تا مخالفین، به ضرورت استراتژیک حضور نظامی ما در شام پیببرند. همین که پدری بازگشته از جنگ ایران و عراق را نشان میدهد که بعد از جهاد در بوسنی، عراق، لبنان و حالا در سوریه، یعنی ادامه راه شهدا و انسانهای حق طلب و تداوم آرمانخواهی، نشان داده شده است.
بنا بر همین دلایل است که به وقت شام فارغ از پیشقدم بودن ساخت فیلمی با موضوع داعش و نسبت ما با آن حائز اهمیت است، به واسطه تکنیک قوی و کارگردانی خوبش یک قدم بزرگ و موفق رو به جلو محسوب میشود و ما را به تداوم این مسیر امیدوار میسازد. مسیری که در آن از سویی شاهد غیرت و دفاع تمام قد جوانان ایرانی از حرم آلالله هستیم و از سوی دیگر شاهد غیرت فیلمسازی از نسل دفاع مقدس، که در زمانه تنگ نظریها و کوتهبینیها، به تصویر کشیدن رشادتهای مدافعین حرم را وظیفه خویش میبیند.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.