مسعود ثابتی، احسان خوشبخت : «گنج های سیه را مادره(گنج های سیرامادره)» (1948) نخستین فیلم هیوستن پس از پایان جنگ و دومین اثر او پس از شاهین مالت بود که مضمون مورد علاقه او را...
16 آذر 1395
«گنج های سیه را مادره(گنج های سیرامادره)» (1948) نخستین فیلم هیوستن پس از پایان جنگ و دومین اثر او پس از شاهین مالت بود که مضمون مورد علاقه او را در مشخصترین شکل به نمایش میگذاشت؛ جستجویی بیمارگونه که به فاجعه میانجامد.
گنجهای سیه رامادره داستان 3 جوینده طلا را روایت میکند که راهی کوههای سیه رامادره مکزیک میشوند و پس از گذر از موانع طبیعی و خطر راهزنان و به دست آوردن طلا، حرص و تفرقه ثروتشان را بر باد میدهد. هر چند در پایان یکی از آنها به آمریکا باز میگردد تا زندگی جدیدی را آغاز کند. فیلم درونمایه اخلاقی را که بعدها در فیلمهای بعدی هیوستن تکرار میشود، در روشنترین و سرراستترین شکل ممکن به نمایش میگذارد. پوچی و بیهودگی آرمانهای مادی، مضمون اصلی فیلم است و در این مسیر همفری بوگارت یکی از متفاوتترین بازیهایش را به نمایش میگذارد. مسیری که او را از حرص و آز به جنون میرساند توسط بوگارت به خوبی ترسیم شده و تیم هولت و والت هیوستن (پدر کارگردان) نیز بازیهای خوبی به نمایش گذاشتهاند. فیلم به لحاظ بصری یکی از زندهترین و دلپسندترین آثار هیوستن است و در تکتک نماهای آن تازگی، سبکی، انرژی و آزادی موج میزند. در مقابل فیلم کیلارگو که هیوستن آن را در همین سال ساخت، اثری مه گرفته و خفه بود که تا حدی از ساختگی و تصنعی بودن منبع اقتباساش (که درامی منظوم از ماکسون اندرسن بود) لطمه دید، اما همچنان یکی از بهترین آثار هیوستن و بهترینهای تاریخ سینما در نمایش روابط آدمها در شرایط بحرانی بود که زیباییاش با بازیهای دیدنی همفری بوگارت، لورن باکال و ادوارد جی رابینسون تکمیل شد.
همچنین باید به فیلمبرداری قابل توجه فیلم هم اشاره کرد که در آن دوربین لحظهای آرام نمیگیرد و پیوسته در حال گردش به دور سوژههایش است.
فیلمنامه از روی کتابی به همین نام که در 1927 و توسط نویسنده مرموزآلمانی تباری به نام بی تریون (B. Traven) نوشته شده بود، اقتباس شد. در زمان ساخت فیلم هيوستن از تریون درخواست کرد که سر صحنه بیاید اما اواعلام کرد که از این کار معذور است و به جای خودش نماینده ای خواهد فرستاد. پس از آن نماینده اوبه نام هال کراز سر صحنه آمد و حتی پیشنهادهایی هم براي بهبود فيلم داد؛ مثلاً این که خود هیوستن در نقش گذری توریست آمریکایی بازی کند نظر او بود. اما بعدها مشخص شد که این آقاي کراز در واقع خود تریون بوده است. یک نکته بی اهمیت دیگر برای خوره های فیلم، این که آن شریدان که تصادفاً در زمان ساخت گنجهای سییرامادره در مکزیک بود در نقش زنی که بوگارت راپس از خروج از سلمانی ورانداز می کند ظاهر شده است.
فرد سی.دابز و باب کورتین که هر دو مشغول کار در مکزیک هستند با پیرمردی به نام هاوارد آشنا شده و متوجه می شوند که هاوارد یک کاشف باتجربه طلاست. به همین خاطر آن ها تصمیم می گیرند تا با همراهی هاوارد به دنبال طلا بروند و خود را از وضع بدی که دارند نجات دهند...