نقد فیلم «مهاجمان صندوق گمشده»: فیلمی ماجراجویانه و كودكانه
آرزو پناهی : «مهاجمان صندوق گمشده» نخستین فیلم از مجموعه 4 قسمتی ایندیانا جونز، تابستان 30 سال پیش به نمایش درآمد. قصه این فیلم به سال 1936 بازمیگردد كه سازمانهای امنیتی به ایندیانا...
14 آذر 1395
«مهاجمان صندوق گمشده» نخستین فیلم از مجموعه 4 قسمتی ایندیانا جونز، تابستان 30 سال پیش به نمایش درآمد. قصه این فیلم به سال 1936 بازمیگردد كه سازمانهای امنیتی به ایندیانا جونز ماموریت میدهند مدال «را» را كه در اختیار نامزد قبلی او در نپال است، پیدا كند.
این مدال از آثار هنری مصر باستان است و از طریق آن میتوان به صندوق عهد گمشده دست یافت؛ صندوقی كه لوح 10فرمان در آن قرار داشته است. اما نیروهای نازی آلمان هم دنبال همین صندوق هستند و میخواهند از قدرت جادویی آن برای كسب پیروزی استفاده كنند. در این میان ایندی باید با نازیها دربیفتد تا بتواند به نتیجه دلخواهش برسد.
قصه فیلم را جورج لوكاس، كارگردان جنگ ستارگان كه از تهیهكنندگان این فیلم هم است، با همكاری فیلیپ كافمن نوشت كه با بودجه 29 میلیون دلاری ساخته شد و بیش از 385 میلیون دلار فروخت.
مهاجمان صندوق گمشده، پنجمین فیلم اسپیلبرگ به شمار میآید. موفقیت این فیلم موجب شد تا او قسمتهای بعدی را هم با نام «ایندیانا جونز و معبد مرگ» در سال 1984، «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» در سال 1989 و «ایندیانا جونز و قلمروی جمجمه بلورین» در سال 2008 بسازد.
فیلم مهاجمان صندوقچه گمشده در فهرست برترین فیلمها از نظر مردم، منتقدان و اهالی سینما بعد از فیلم «پدرخوانده» اثر فرانسیس فوردكاپولا- كه مكان اول را در اختیار دارد - در مكان دوم قرار گرفته است و شخصیت ایندیانا جونز كه هریسون فورد نقش او را بازی كرده هم ششمین شخصیت محبوب سینمایی جهان به شمار میآید.
اسپیلبرگ برای این فیلم كه برنده 4 جایزه اسكار و 24 جایزه معتبر جهانی شده است و در اسكار 1982 نامزد دریافت بهترین كارگردانی شد. این فیلم با همه سادگی نشاندهنده علاقه اسپیلبرگ به بازی و بردن تماشاگر به دنیایی ماجراجویانه و در عین حال كودكانه است. اصولا اسپیلبرگ همیشه برای این دنیا ارزش بیشتری قائل بوده و به همین دلیل هم فعلا چند سال است كه وقتش را صرف ساختن 3 فیلم از داستانهای «تن تن»، قهرمان كتابهای مصور كودكان و نوجوانان كرده است.
فیلم مهاجمان صندوقچه گمشده در فهرست برترین فیلم ها بعد از فیلم «پدرخوانده» قرار گرفته است و شخصیت ایندیانا جونز كه هریسون فورد نقش او را بازی كرده هم ششمین شخصیت محبوب سینمایی جهان به شمار میآید
اسپیلبرگ در این فیلم، اسطورهای از نسل آن دوره را خلق كرده كه مثل یك كودك، پاك و بیآلایش است. ایندی باستانشناسی است كه كارش درس دادن است و فردی محقق است كه عمری در دنیای كتاب هایش زندگی كرده، اما دست سرنوشت، او را وارد ماجرایی میكند كه هرچند هیچ تناسبی با روحیات او ندارد، اما او برای همه چیزهایی كه برایشان اهمیت قائل است (مثل مصر باستان) نمیتواند پا پس بكشد.
فیلم با استفاده از ساختار و منطق داستان های مصور و سریال های سینمایی قدیمی جذابیتی فوق العاده دارد. با وجود آن که فیلم پر از کشت و کشتار و زد و خورد است، اسپیلبرگ با طفره رفتن از نمایش مستقیم و استفاده از طنز، لحن فیلم را به فانتزی نزدیک می کند.
داستان مهاجمان صندوقچه گمشده تصویرگر زمانی است كه 3 سال از روی كار آمدن هیتلر میگذرد و او دارد دنیا را به سمت یك جنگ فراگیر میبرد. در این میان كسی كه ناباورانه با این نظام مخوف درگیر میشود، كسی نیست جز ایندیانا جونز استاد محترم درس باستانشناسی! او سرانجام موفق میشود صندوقچه را پیدا كند؛ صندوقچهای كه خالی است.
در پایان فیلم، ایندی چیزی جز یك فریبخورده نیست و این تنها او نیست كه فریبخورده بلكه حماقت بروكراتهای سازمانهای مخفی آمریكاست كه او را عصبانی میكند. اسپیلبرگ در قسمت دوم این مجموعه یعنی «ایندیانا جونز و معبد مرگ» زمان را به عقب میبرد و داستانی را روایت میكند كه چند سال از داستان قبلی زودتر اتفاق افتاده و ایندیانا جونز در محدوده هند و چین نجاتبخش یك دهكده میشود. مردم او را فرستاده شیوا خدای هندوان میپندارند و 3 عنصر حیاتی آب و آتش و خاك هم حقانیت او را ثابت میكنند.
در فیلم سوم، «ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی» نیز ماجرای داستان اول در مركز ماجرا قرار میگیرد و اینبار نازیها میخواهند جام مقدس حضرت مسیح را به دست بیاورند و به زندگی جاوید برسند. اما ایندی در این قصه یك دشمن دیگر هم دارد كه كسی نیست جز پدرش و این دو اگر چه ابتدا در برابر هم میایستند، اما سرانجام رابطه ویرانشان را ترمیم میكنند.
داستان «ایندیانا جونز و قلمرو جمجمههای بلورین» در سال 1957 اتفاق میافتد و ایندی كه دیگر جوان نیست، اینبار با روسهای كمونیست مقابله میكند تا نگذارد جمجمههای بلورین را به دست بیاورند.
ایندیانا جونز، اسطورهای كه اسپیلبرگ خلق كرده، قهرمانی جذاب است كه به جای موفق شدن شكست میخورد. او اصلا فناناپذیر نیست و به همین دلیل جذابتر به نظر میرسد، چون مثل خود تماشاگر میترسد و خرابكاری میكند.
دهه ی ۱۹۳۰ مأموران اطلاعاتی به باستان شناس و ماجراجوی امریکایی، «ایندیانا جونز» (فورد) می گویند که «هیتلر» در پی یافتن صندوق مقدس گم شده است تا از آن برای مقاصد سلطه جویانه اش استفاده کند. آنان از «جونز» می خواهند تا صندوق را پیدا کند و به امریکا بیاورد...