به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
این فیلم داستان زندگی «مرجان» را با بازی لیلا زارع روایت میکند که ظرف 10 روز باید پولی را برای پدرش تهیه کند و قرار است این پول برای بیرون آمدن یک نفر از زندان هزینه شود. او در طی این مسیر با موانعی روبرو میشود که زندگی زناشوییاش را نیز تحتالشعاع قرار میدهد.
فیلم با بازی ضعیف ناصر هاشمی آغاز می شود و از ابتدا با این بازی مخاطب کمی عقب می کشد. ناصر هاشمی شخصیتی مریض و آرام است با ایدئولوژی زیستی خاص خود که برای این شخصیت نه چندان نرمال و عرفانی نه پیشینه ای تعریف می شود و نه توجیهی رفتاری برای باورپذیری مخاطب تعیین می شود. با این وجود تلاش می کنیم با این کاراکتر کنار بیاییم که در همان فضا ظای جوانی به بازی باز می شود که با تمام مشکلاتی که با او همراه است شاد و سرخوش از یک زندگی است. شاید کارگردان تصور می کند هیجان دادن به داستان تغییر فضا با چند پلان سرخوشانه امکان پذیر است اما بازی خوب گوهر خیراندیش کمی از این نقاط ضعف را می پوشاند، پژمان باغی هم حرف تازه ای برای بازی ندارد و در نقش خود به دفعات تکرار می شود.
البته دیالوگهای شعاری و الزامی که کارگردان برای بیان تمام نکات ریز و درشتی که به ذهنش می رسد در خود می بیند بر این تصنع بازی تأکید می کند اما با تمام این تفاسیر پرداخت تازه ای به روابط زناشویی و بیان دلیل بی دلیل برای برخی مشکلات زوجها می تواند نگاه تازه به کار ببخشد پرداختی واقعی از آنچه می توان چالش بی دلیلش نامید.
علاوه بر موضوعاتی که مورد توجه کارگردان برای پرداخت به فیلم است طعنه ای ظریف به تضاد طبقاتی و تبعات اجتماعی این اتضاد می زند که در تک تک المانهای رفتاری کاراکترها نهفته است و از آنها همین القای تضاد را توقع می رود؛ اما نکته گنگ همین تضاد طبقاتی باز می گردد به همان باورپذیری شخصیت ناصر هاشمی در کلیت روایت که به دلیل نداشت سابقه شناختی از این کراکتر باز هم کلیت القای این تضاد زیر سوال می رود.
پژمان باغی و گوهر خیراندیش در خانه دیگری
در انتظار نقطه عطفی در فیلم
داستان پیش میرود و تا دقایق پایانی این ریتم کند روایت منتظر نقطه عطفی، گره ای یا دغدغه ای هستیم و در نهایت این اتفاق با مرگ شخصیت هاشمی رخ می دهد شاید این موضوع را بتوان به عنوان نقطه عطف برای فیلم پذیرفت اما ارائه آن با هم با بازی ضعیف قابل قبول نیست و صحنه های استرس زای این سکانسها نطور که باید مخاطب را دگیر نمی کند (منهای بازی گوهر خیراندیش) علاوه بر این سطح از بازی استدلالهای منطقی و اولیه برای باورپذیری استرس هم قابل پذیرش نیست، با توجه به شرایط بحرانی پیش آمده می توان به خانواده صدمه دیده در حادثه تصادف توضیح داد که «دایی» فوت کرده و می توانند پرداخت دیه را به زمان دیگری موکول کنند و با توجه به شناخت قدیمی این دو خانواده با هم راحتتر موضوع را می پذیرفتند.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]