به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
نوشتن درباره «رسوایی 2» مسعود ده نمکی شاید یکی از مشکل ترین کارهای ممکن باشد چراکه پس از تماشای فیلم واقعا نمی توان به این قطعیت رسید که باید از کجا و چطور درباره چنین فیلمی نوشت!
«رسوایی 2» در بخش فیلمنامه و اجرای آن دقیقا رویه ای مشابه آثار گذشته ده نمکی را دنبال می کند یعنی جایی که قرار هست تکه کلامهای اجتماعی و یا جملات دوپهلو که اغلب بار جنسی هم دارند، مخاطب را به خنده بیندازد و در این بین یک داستان هم روایت شود. اما مشکل «رسوایی 2» اینجاست که اینبار نه داستانش در حد آستانه تحمل مخاطب جدی سینماست و نه حرف هایی که می زند در قامت سینما می گنجد.
مسعود ده نمکی در نگارش فیلمنامه «رسوایی 2» المان های فرهنگ لمپنیسم را در داستان اعمال کرده و در اشاعه آن نیز به هیچ عنوان کوتاهی نکرده است. فیلم با مجموعه ای از شعارهای اجتماعی به نمایش در می آید که عمده آن نیز به فساد و مشکلات اجتماعی معطوف می شود اما فسادی که مسعود ده نمکی در «رسوایی 2» از آن دم می زند و در جریان داستان هم آن را مطرح می کند، مشکل اصلی فیلم را شامل می شود.
دختر جوان داستان (با بازی سحر قریشی) همانند الناز شاکردوست در قسمت اول ، شیک پوش است و تا جایی که امکان دارد سعی می کند لباس هایی با رنگ شاد بر تن نماید. همین شیک پوشی و رنگ شاد پوشیدن و البته توانایی بالا در گفتگو و ارتباطات اجتماعی کافی بوده تا او تبدیل به یک پتانسیل جنسی کامل برای شخصیت های داستان «رسوایی 2» باشند؛ شخصیت هایی که تا او را می بینند گویی یک موجود عجیب را ملاقات کرده اند و یا بدتر اینکه در تقابل با او از شوخی های جنسی و توهین های جنسیتی استفاده می کنند که شان و شخصیت یک بانو را بطور مستقیم نشانه می رود. ظاهرا هنوز در دنیای مسعود ده نمکی زنان اینچنینی می بایست دستمایه توهین های جنسیتی قرار بگیرند و به آنها نگاهی ابزاری و جنسیتی داشت.
در دنیای مسعود ده نمکی چنانچه یک بانوی خبرنگار به خانه یک روحانی وارد شود، اولین احتمال و محتمل ترین دلیل حضور آن بانو در آنجا دلایلی غیر از کار و حرفه است! در بخشی از فیلم حاج آقای داستان در جمله ای عجیب پس از ورود افراد به منزلش و مشاهده خانمی که در آنجاست می گوید : این خانم برای مصاحبه اینجاست نه کار دیگر! » موارد اینچنینی در «رسوایی 2» به وفور یافت می شود و جالب آنکه فیلم هرگز درباره نوع نگاهش به دختر جوان به خود تلنگر نمی زند و حق به جانب است.
در بخش پرداخت شخصیت های داستان نیز «رسوایی 2» می تواند از بابت ضعف، یک رکورد از خود در سینمای ایران بر جای بگذارد. در جدیدترین فیلم مسعود ده نمکی شخصیت های داستان می آیند و شعار می دهند و می روند و البته در این بین نه دچار چالشی می شوند و نه تحولی شامل آنان می گردد. دختر جوان داستان همانند شاکردوست در قسمت اول، از کم توجهی پروردگار به خود گله می کند و به نظر می رسد حسابی ته دلش خالی شده اما در انتهای داستان بطور کاملا عجیب و غریبی به سراغ امامزاده می رود؛ آن هم با بدترین منطق روایی که فقط می توان نمونه سینمایی آن را در آثار ده نمکی یافت. روحانی داستان نیز بی آنکه اتفاقی چالش برانگیز برای مخاطبش رقم بزند، از ابتدای داستان تا انتها موعظه می کند و تریبون در اختیارش است تا هرآنچه که ده نمکی در ذهن داشته بیان نماید.
استفاده بی خود و بی جهت از جلوه های ویژه کامپیوتری برای به تصویر کشیدن شهری خیالی یکی دیگر از تصمیم های عجیب و غریب ده نمکی بوده که فکر نمی کنم بتوان هرگز توجیه مناسبی برای آن یافت. جلوه های ویژه به شدت نازل فیلم تماشاگر سخت گیر این روزهای سینما را از خود می راند و نمی تواند در جذب مخاطب موفق باشد. شاید بهتر می بود که ده نمکی به جای استفاده از تصاویر لانگ بی کیفیت از شهر خیالی اش، این مقوله را به پس زمینه داستان منتقل می کرد تا مخاطب این کیفیت نازل را در مقابل دیدگان خود نبیند و تنها در ذهنش این موضوع را نگه دارد که داستان فیلم در آینده رخ می دهد.
در میان بازیگران فیلم مطابق معمول اکبر عبدی بهترین بازیگر فیلم است. اکبر عبدی با توجه به اینکه شخصیت حاج آقا در فیلم پرداختی ندارد، به خوبی توانسته توانایی های فردی بازیگری را شخصا به نقش منتقل کند و احتمالا مسعود ده نمکی هم او را به حال خود رها کرده تا هرچه که فکر می کند می تواند به نقش کمک کند را به حاج آقای داستان اضافه نماید. دیگر بازیگران فیلم از جمله سحر قریشی مجموعه ای از بازیهای بد را رقم زده اند که حتی از خود سابقشان یک درجه عقب تر هست.
همانطور که در ابتدای متن اشاره کردم، نوشتن درباره «رسوایی 2» مسعود ده نمکی کار بسیار مشکلی است. فیلم نه داستان دارد و نه شخصیت پردازی. نه کارگردانی دارد و نه بازیهای خوب، نه نقطه عطفی در داستان وجود دارد و نه حتی فیلمبرداری و جلوه های ویژه جذاب. «رسوایی 2» مغلطه ای بی نمک و نم پس داده از شعارهایی هست که فرهنگ لمپنیسم نیز در آن دخیل شده تا همانند پتک بر سر مخاطبش کوبیده شود و در نهایت هم از او طلبکار شود. «رسوایی 2» را می توان به راحتی به عنوان یکی از بدترین فیلمهای سال معرفی کرد و تاسف برانگیزترین بخش این اتفاق این است که سینما میزبان چنین اثری شده است؛ اثری که دیگر نمی توان در هیچ کجای دنیا پرده عریض سینما را برای نمایش آن یافت.