میثم کریمی : سازندگان سری فیلمهای « ناهمتا » به تبعیت از آثار نوجوان محور سالهای گذشته، تصمیم گرفته اند تا برای به انتها رساندن داستان قهرمانانشان، بخش آخر را به دو قسمت...
15 آذر 1395
سازندگان سری فیلمهای « ناهمتا » به تبعیت از آثار نوجوان محور سالهای گذشته، تصمیم گرفته اند تا برای به انتها رساندن داستان قهرمانانشان، بخش آخر را به دو قسمت مختلف تقسیم کرده و هرکدام را در یک سال اکران نمایند تا در توفیقات مالی بیشترین بهره ممکن نصیبشان شود. این تصمیم با توجه به موفقیت آثاری نظیری « هری پاتر » ، « گرگ و میش » و « عطش مبارزه » ، توجیه اقتصادی کاملا قابل قبولی دارد و قطعا می تواند سود سرشاری را روانه جیب سازندگان کند.اما آیا در بخش سینما و خارج از بحث های مالی، « هم پیمان » کیفیت لازم جهت ارائه در دو قسمت مختلف را دارد؟
داستان فیلم از نقطه ای آغاز می گردد که قسمت قبل پایان یافته بود. تریس ( شیلین وودلی ) به همراه فور ( تئو جیمز ) تصمیم می گیرند به آن سوی دیواری که شیکاگو را احاطه کرده رفته و بتوانند یکبار برای همیشه راه حل صلح آمیزی برای پایان دادن به تبعضی و پلیدی ها پیدا کنند. این دو در مسیرشان با دکتری به نام دیوید ( جف دنیلز ) مواجه می شوند که در حال آزمایش های حساسی بر روی ژن انسانها است. تریس و فور بزودی متوجه می شوند که باید انتخاب سختی انجام دهند؛ انتخابی که می تواند یک قربانی به همراه داشته باشد و...
« هم پیمان » همانطور که پیش از این می شد حدس زد، کیفیت بسیار نازلی در ساخت داشته است که اصلی ترین دلیل آن متوجه کمپانی لایونز گیت است. رئیس این کمپانی برخلاف نظر ورونیکا روث نویسنده کتاب « ناهمتا » که خیلی مایل به دو قسمتی شدن قسمت آخر اثر نبود، تاکید ویژه ای بر جذابیت های فیلمنامه ای « هم پیمان » داشت و معتقد بود که ساخت دو قسمت از فصل نهایی آن کاملا الزامی است. اما حالا که فیلم اکران شده، ایرادات ریز و درشت آن به حدی عیان است که حتی می تواند خاطرات خوش قسمت قبل را برای طرفداران تیره و تار نماید.
اولین مشکل « هم پیمان » فیلمنامه است که علناً فاقد کشش لازم برای صرف زمان 2 ساعت است. فیلم پس از حدود 40 دقیقه از زمان شروع، هیچ ایده و طرحی برای زنده نگه داشتن فاکتور جذابیت به خود نمی بیند و برای پُر کردن دقایق اضافی، متوسل به انواع و اقسام تعقیب و گریزهای غیرلازم و اضافی می گردد که نه تنها جذابیتی ندارند، بلکه پس از مدتی باعث سردرگمی و خستگی تماشاگر می گردند.
تغییرات عجیب فیلمنامه نسبت به رمان اصلی که می بایست کارکردی سینمایی می داشت و از داستان اثری جذاب تر خلق می کرد، به پرداخت سطحی گذشته و حتی منجر به بی اهمیت جلوه کردن آدمهای داستان و دغدغه هایشان نیز گردیده است. ملاقات تریس با دکتر و آنچه که میان این دو می گذرد، کلیشه ای پرتکرار از آثار نوجوان محوری است که دیدنشان تاب و تحمل بالایی می طلبد.رابطه بیم تریس و فور هم که می توانست حداقل المان های جذابیت را به فیلمنامه اضافه نماید، با سکانس های نصفه و نیمه عاشقانه به هدر رفته تا « هم پیمان » در بخش فیلمنامه ضعیف ترین در میان این سری باشد.
کیفیت نازل جلوه های ویژه و اکشن فیلم، از دیگر ضعف های آشکار « هم پیمان » به شمار می رود. سازندگان در « هم پیمان » از سکانس های اکشن زیادی استفاده کرده اند که اجرای سطحی و بی کیفیت آنها به طور کامل انگشت اتهام را به سوی کارگردان نشانه می رود؛ کارگردانی که با ساخت « هم پیمان » می تواند ما را به یاد کیفیت ساخته دیگرش به نام « R.I.P.D » بیندازد. متاسفانه در بسیاری از صحنه های تعقیب و گریز فیلم، کاملا حضور پرده سبز و جدا بودن شخصیت ها از محیطی که در آن قرار دارند احساس می شود و ظاهرا حتی بودجه هنگفت فیلم نیز نتوانسته از این مشکل بزرگ جلوگیری نماید. برای پی بردن به کیفیت نازل اکشن فیلم کافی است به سکانس بمب گذاری تریس در کنار دیوار شیکاگو و نحوه پرداخت این سکانس نگاهی بیندازید. نکته جالب در این میان که می تواند بیانگر وضعیت فیلم باشد این است که سازندگان از نمایش سه بعدی « هم پیمان » صرف نظر کردند تا حداقل صدای اعتراض مخاطبین این بخش را شاهد نباشند.
« هم پیمان » اثری است که می توان از آن به عنوان یک مورد پژوهشی درباره مسئله « تاثیر پول در صنعت سینما » استفاده کرد. اثری که اگرچه قسمت های قبل آن نیز هرگز کیفیت خیلی خوبی نداشته اند اما حداقل سرگرم کننده بودند. « هم پیمان » که با نظر مستقیم کمپانی لایونز گیت به دو قسمت تبدیل شده، فاقد فیلمنامه مشخصی است و روایت داستان و اکشن فیلم به حدی کهنه و نم پس داده است که علنا تحمل تماشای طمع سازندگان را به امری ناممکن مبدل می کند. « هم پیمان » خسته کننده، بی رمق، بسیار طولانی و بی هویت ترین قسمت در میان سری فیلمهای « ناهمتا » به شمار می رود.
در قسمت سوم سری فیلم های ناهمتا ، تِریس به همراه چهار نفر از اعضای تیمش می بایست از دیواری که به دور شیکاگو کشیده شده است عبور کنند تا پی به حقیقتی ببرند که از از آنها مخفی مانده است و…