نهمین رویداد در جهان سینمایی مارول (Marvel cinematic universe) فیلم کاپیتان آمریکاست. کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان، شاید یکی از پیچیده ترین و رمزالودترین فیلمهای ساخته شده از این دست نیز باشد. مقدمهی فیلم به قدر کافی سرراست است: وقتی که سازمان شیلد مورد حمله قرار میگیرد کاپیتان آمریکا و بیوهی سیاه (Black Widow) دست به همکاری با نیک فیوری میزنند.
کریس ایوانز و اسکارلتبدون اعتماد به کسی آنها باید تهدیدی پنهان، قبل از آنکه همهشان را نابود کند کشف کنند. این فیلم نه تنها به طرز قویای در خدمت قسمت اول آن یعنی کاپیتان آمریکا: اولین انتقام جو و همچنین اونجرهای جاس ویدون است بلکه محکم ترین و بیشترین ارتباط و تاثیر را بر کل دنیای سینمایی مارول دارد. عواقب رویدادها و اتفاقات این فیلم در تمام آثار تولیدی مارول انعکاس خواهد یافت.
نکتهی دیگر اینکه، اگر این فیلم قویترین فیلم اقتباسی نباشد، بدون شک یکی از قویترینهای آن تا به امروز است. یک بخش آن تریلری جاسوسی، بخش دیگر سفر شخصیت فیلم، بخش دیگرش اکشن احساسی، و بخش دیگر دقیقاً یک فیلم ماجرایی ابرقهرمانی است. فیلم سرباز زمستان، تمام شاخصه های مثبت را به عنوان نمونه ای از آنچه که کتابهای کمیک عرضه می دارند، دارا است. معیار خود فیلم به تنهایی برای شرکت مارول چیز بی سابقه ای است، گویی که استودیو تمام آموخته های خود را برای ساخت و اجرای موثر یک سکانس اکشن و هماهنگ ساختن آن با یک اجرای استادانه و جذاب و دیدنی به کارگرفته است.
با شهرت فراوانی که این دو کارگردان مشهور-آنتونی و جو راسو- در زمینه ی ساخت کمدی های تلوزیونی چون “گروه” و “سرانجام های خوش” دارند دیگر هیچ کس تردیدی در مورد توان آنها برای خلق صحنه های جذاب و دیدنی و ابتکاری توسط این دو نخواهد داشت. سرباز زمستان ضرباهنگ بسیار سریعی دارد و هرگز نمی توان تصور کرد که لحظه ای از ۱۳۶ دقیقهی فیلم به هدر رفته باشد. تعقیب و گریز ماشینها، لحظات داغ، جنگ تن به تن، نبرد هوایی جنگنده ها، و جنگ فشرده ی اسلحه هم چنان در هم تنیده شده و با یک فیلمنامهی چند لایه همراه گشته اند که عناصر حداقل سه ژانر را با هم می آمیزد.
یکی از شگفت انگیزترین ابعاد “سرباز زمستان” این است که حضور شخصیت های مارول در آن بسیار پررنگ و مشهود است. فیلم نه تنها کل ساختار فیلمهای سینمایی را تغییر داده و بهبود بخشیده است، بلکه سازندگان این اثر شناخت کاملی از یک ماجرای سیاسی برای ساخت اثری در موردش دارند که البته این کار را هم به خوبی انجام داده اند، سپس دیدگاه قوی خود را در مورد موضوعی که با جهان معاصر پیرامون ما ارتباط دارد بیان می کنند و به خوبی از پس این کار نیز بر می آیند.
جنگ کاپیتان آمریکا سرباز زمستان دیدگاه قدرتمندی را در مورد موضوع داغ ژئوپلیتیک – معنا و ارزش آزادی- به نمایش می گذارد. اجرا بسیار جذاب و منظم اتفاق می افتد، بدین معنا که این کار را بدون تغییر جهت یا تلاش بسیار برای القای دیدگاه خود به مخاطب یا پیچیدگی بسیار انجام می دهد. اگرکسی تمایل داشته باشد, ایده های بسیاری هست که می توان در مورد آنها به بحث پرداخت اما سرباز زمستان در درونمایه ی اصلی خود تکهای سریع و باضرباهنگ بالا از سرگرمی به شمار می آید.
شخصیت به خاطر داستان قربانی نمی شود. به این دلیل سرباز زمستان فیلمی است متعادل که همزمان کمدی، درام و اکشن را با هم به نمایش می گذارد. لحظات مهم و غیر مهم هر دو به یک اندازه جلوه داده شده اند و فیلم به طرز قدرتمندانه ای رو به جلو می رود.
در حقیقت در فیلم شخصیت استیو راجرز/کاپیتان آمریکا (با بازی کریس ایوانز) به گونهای بهترین نقل از کاراکترش را در میان قهرمانان این فیلم دارد که البته کمی غیر عادی منشأ خود را نمایش می دهد. این مزیتی بود که در (انتقامجویان) برای او ایجاد شد که البته در این فیلم نیز به خوبی از آن بهره برده است. سرباز زمستان هزینه ی کاپیتان بودن: مردی به دور از دوران و زمانهی خود و از بسیاری جهات متعلق به هیچ چیز و هیچکس، را با شیوه ای دردناک بررسی می کند.
در ابتدای فیلم سکانسی وجود دارد که مخصوصاً به عنوان یکی از طرفداران کاراکترهای کمیکبوکی فیلم دیدنش شوکهکننده است. ما حقیقتاً به آسیب پذیری او در این فیلم پی می بریم امَا او ده ها بار شخصیت درجه یک و نام آور داستان است. هرگز از سپر کاپیتان آمریکا با این همه تحرک و پویایی استفاده نشده و تا این حد خشن و سخت نشان داده نشده است.
به طور کلی، به استثنای بعضی که در فیلم معرفی شده اند، به تمام شخصیت ها زمینه ی پررنگی برای ارائه نقش داده شده. شارون کارتر(با بازی امیلی ونکمپ) پرداختی سرسری دارد و در عین حال آنتونی مکی در نقش فالکون عملکرد قوی دارد که دلیل اصلی حضورش انجام وظیفه به عنوان دستیار کاپیتان است. زوج واقعی راجرز در این فیلم ناتاشا رومانوف یا همان بیوهی سیاد با بازی اسکارلت یوهانسون است.
ناتاشا بر اساس همانچیزی که ویدون (نویسنده و کارگردان) در انتقامجویان برای او ساخته بود, فیلم سرباز زمستان همانچیزی را که به یک شخصیت جذاب منتهی می شود , پرورش می دهد.
او و کاپیتان گفتگوی عالی با هم دارند که یادآور گفتگوهای عاشقانه در فیلمهای قدیمی است (گرچه در آن صحنهی رمانتیک و عاشقانه وجود ندارد). او خود تنهایی یک قدرت به شمار می آید. بیوه، که لحظات جالب و طنز و یک داستان پیش زمینهی کامل در میان کاراکترها دارد، در اینجا با یک چالش بزرگ روحی مواجه می شود و در انتهای فیلم در یک دوراهی جالب رها می شود.
در فیلم به نیک فیوری هم صحنه های با حس واقعی داده شده است. طنز، احساس قلبی و ترس واقعی همه در بازیش مشهودند و خود او نیز در نهایت داستان به جایگاه جالب و هیجان انگیزی می رسد. از خیلی جهات فیوری در مقایسه با فیلمهای دیگرش، در این فیلم حرف های بیشتری برای گفتن دارد.
یک نقش بسیار برجسته ی دیگر نقش الکساندر پیرس است که به رابرت ردفورد داده شده است. فیوری و کاپیتاناین چیزی بیش از یک حضور افتخاری است و جای تعجب نیست که ردفورد بازی بسیار زیبا و جذابی را به نمایش می گذارد و می داند که دقیقاً در چه فیلمی بازی می کند. بازیگر با چنان کیفیت عالی بازی می کند که باعث می شود فیلم به اندازه ی یک فیلم جاسوسی دههی هفتاد فروش داشته باشد. او تمام اعتبار سینماییش را نیز به همراه خود می آورد که ما را نیز وادار می کند بیدرنگ فیلم را به خاطر قدرت و عظمت او ببینیم. ما قصد زیاده روی نداریم اما می گوییم که دیدن او در چنین جایگاه و ظرفیتی برای عاشقان سینما و علاقمندان به کتابهای ماجراجویانه و کمیک به یک اندازه شگفت انگیز و جالب خواهد بود.
و بالاخره در مورد خود “سرباز زمستان” اغراق نخواهد بود اگر بگوییم نقش سباستیان استان به عنوان سرباز زمستان، به غیر از لوکی، تاکنون موفقترین و به مراتب وحشتانگیزترین ابرشرور سینمایی مارول تا به امروز است. ما در این صفحه از جزئیات بیشتر صرف نظر کرده از بینندگان می خواهیم که خود از این تجربه به طور کامل لذت ببرند. امَا باید بگوییم که استان هم اندوهآور و هم بسیار ترسناک است. او بیرحم، توقفناپذیر، اساساً ترمیناتور جهان ابرقهرمانی و قطعاً یکی از هیجان انگیزترین شخصیت های جدید یونیورس سینمایی مارول است.
نتیچهگیری: با ترکیب لحظههای تأثیر گذار کاراکترها، اکشن مناسب، طنز، توطئهچینی و لحظات شوکهکننده، کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان یکی از قویترین کارهای استودیوی مارول تا به امروز است. این کار در حقیقت ورق را برمیگرداند.
مترجم: حجت مزارعی
شناسه نقد : 3791024