به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
پیش از بررسی فیلم خجالت نکش از تمامی منتقدان و مخاطبان عزیز دعوت میکنم تا به یک مسئله فکر کنند: اگر در روستاها و شهرستانهای کوچک ایران هم سینما وجود داشت، این میزان «قهقهه» تحویل فیلمساز این فیلم میشد؟ به عبارت سادهتر «قهقهه»ای که فیلمساز در این جریان کاسبی میکند کاملا ناشی از توزیع ناعادلانه و نامتوازن سالنهای سینما در کشور است. حال میتوانیم به خود فیلم بپردازیم.
شخصیت مرد داستان –که فکر میکنم نامش قنبر بود- با بازی تکراری احمد مهرانفر آیا صرفا یک روستایی بود که نسبت به «ما شهریها» کار با موبایلش ضعیفتر است؟ اطلاعاتش از جهان تکنولوژی پایینتر است؟ کتاب کمتر خوانده؟ خیر! این شخصیت یک موجود به تمام معنا «بیشعور» (که فرنگیاش میشود Senseless) بود. یعنی حتی توانایی درک مسائل پیشوپاافتاده را هم نداشت. یک حیوان وقتی کودکش در مقابل چشمانش در خطر قرار میگیرد واکنشی بسیار سریع از خود نشان میدهد، اما در سکانس روی پل این شخصیت یک گام از حیوان هم عقب گذاشته بود. این شخصیت، کانون فیلم و یک روستاییست که از زبان سیاستمداران بازی میخورد (و این نکتهایست که باعث میشود فیلمساز و طرفداران فیلم سر تکان بدهند و فکر کنند که این اثر فاخر چقدر هم عمیق بوده) و تصمیماتی میگیرد که همه میدانیم چهها بودند. فیلمساز که نگران از این است که شاید مخاطب «شیرفهم» نشده یک موجود لاابالی دیگر را هم به فیلم سنجاق میکند که دائم راه برود و بگوید «این بچهها خودشون یارانهن» تا آدرسدهیاش دقیقتر شود.
قضاوت فیلمی تا این میزان «توهینآمیز» که صرفا محصول یک رانت فرهنگی است، دیگر ربطی به آنچه بر روی پرده میگذرد، ندارد و باور بفرمایید که این یک اصل زیباشناختیست، اما از هیئت محترمه جشنواره فجر باید پرسید چرا یک فیلم که بیشتر جنبه تجاری دارد را وارد جشنواره میکنند؟ در کجای دنیا شنیدید که فلان فیلم تجاری وارد کن، برلین، ونیز و ... شود؟ از بُعد دیگر، این فیلم چرا باید روی پرده اجرا شود؟ نمیتوانست با مقداری «افزودن آب» یک سریال 10 قسمتی تلویزیونی باشد؟ چرا لهجهها به هم نمیچسبیدند؟ یعنی جزئیاتی اینچنینی را هم نباید از سینمای ایران توقع داشت؟ نقطه دید اثر چیست؟ یک راویِ شهری که زندگی روستایی را نیمبند تعریف میکند؟ سوالها انتهایی ندارند.
شعار «ما میتوانیم» که فیلمساز سعی کرد آن را کاریکاتوریزه جلوه دهد اتفاقا سرلوحه خود اوست و او مطمئن است که در شرایط بحرانی فرهنگی و سیاستگذاریهای دولتی کنونی این کشور حتی فیلمی تا این حد دمدستی و بیسروته فروشی خوب خواهد داشت و بله، او هم مانند «آقا قنبر» قصه ما قطعا «خواهد توانست»!