"زوتوپیا" یک انیمیشن قابل احترام است البته نه به معنای خیلی خوب (یا به یادماندنی) مانند بهترین کارهای کمپانی دیزنی/پیکسار، بلکه به طرز قابل توجهی بهتر از اکثر کارهای بساز بفروشی است که استودیوها هر سال روانه بازار فیلمهای خانوادگی میکنند تا نبض بازار را به دست بگیرند. اگرچه پایههای لازم برای وحدت موضوع فیلم و توانمندسازی یک اثر به اندازه کافی در "زوتوپیا" و توسط راوی نشان داده میشود، اما نمیتواند به تاثیرگذاری انیمیشنهایی چون داستان اسباب بازی، وال-ای یا درون و بیرون باشد. با این حال این انیمیشن کاراکترهای جذاب خود را به رخ میکشد، تعدادی تک صحنههای فوق العاده (حتی اگر کلیت داستان کمی نخ نما باشد)، و یک محیط اجتماعی جذاب دارد. همانطور که از عنوان انیمیشن مشخص است، "زوتوپیا" یک آرمان شهر فانتزی را روایت میکند که ساکنان آن حیواناتی انسان گونه هستند (برای یک انیمیشن چیز جدیدی نیست) که زندگی مسالمت آمیز کنار هم را یاد گرفتهاند. حیوانات شکارچی غریزه حیوانی خود را سرکوب کردهاند تا بتوانند کنار موجوداتی که برای وعده غذایی از آنان استفاده میکردند! بازی کنند و به کار مشغول شوند."زوتوپیا" بزرگترین شهر جهان است، مقصدی جادویی برای خیلی از حیوانات، و جایی که خرگوش پلیس Judy Hopps (با صدای Ginnifer Goodwin) برای عملی کردن آرزوهایش به آنجا سفر میکند و خیلی زود با این حقیقت مواجه میشود که "زوتوپیا" شهر بی نقصی نیست. همچنین او اولین خرگوش نیروی پلیس "زوتوپیا" است – که شهردار شهر Lionheart (با صدای (J.K. Simmons آن را یک پیروزی برای خود میداند -. رییس پلیس Bogo (با صدای Idris Elba) به قابلیتهای جودی خرگوش اعتماد ندارد و مسوولیت کوچکی را به او محول میکند. جودی بدون این که از مافوقش کسب اجازه کرده باشد، به تحقیق درباره ناپدیدشدن حیواناتی در "زوتوپیا" مشغول میشود که این تحقیقات برای جودی باعث شکل گیری یک رابطه اجباری با یک روباه دغل کار به نام Nick Wilde (با صدای Jason Bateman) و همچنین مواجهه با تعداد زیادی از حیوانات عجیب و غریب برای حل پرونده میشود.
"زوتوپیا" یک انیمیشن تمام عیار است. همان گونه که از زوج کارگردانان Byron Howard و Rich Moore که در این زمینه تبحر دارند، انتظار میرود. Howard یکی از عوامل انیمیشن زیبای گیسوکمند (Tangled) و Moore کارگردان انیمیشن رالف خرابکار (Wreck-It Ralph.) است. آنها "زوتوپیا" را با جزییات بی کاربرد بی شماری ساختهاند که مسلماً باعث میشود دیدگاهها نسبت به انیمیشن متفاوت باشد. لانگ شات های زیبایی که از شهر نشان داده میشود – یک شهر درخشان که لایق شهرتش است- چشمگیر است. (من زوتوپیا را به صورت 3 بعدی تماشا نکردم به همین دلیل نمیتوانم بگویم که این فرمت حیله گرانه! به فیلم چیزی میافزاید یا نه، اما به صورت 2 بعدی چیزی کم نداشت). جودی، به صورت مصمم اراده میکند که این پرونده را به شکلی قهرمان گونه به پایان برساند، قهرمانی که باب میل دیزنی است. او یک پرنسس نیست. کاملاً برعکس، او دختر سخت کوشی است که میکوشد تا وظیفه خود را به درستی انجام دهد. او در آپارتمان کم هزینه ای اقامت کرده است که در آن روی تشک باریکی میخوابد. بینندگان انیمیشن، خصوصاً دختران جوان، نگرش و رفتار او را تحسین میکنند. او خستگی ناپذیر و خوش بین است و حتی هنگامی که شرایط بر وفق مراد او پیش نمیرود باز هم در جستجوی آرزوهایش است و به وضعیت کنونیاش راضی نیست. او کاراکتری پر انرژی دارد – این جنبه از شخصیتش در صحنه ای از فیلم که در حال سر و کله زدن با تنبلهای DMV (دپارتمان وسایل نقیه) است، مشهود است. این سکانس که در تریلرهای اولیه "زوتوپیا" هم آورده شده بود، تمام چیزی که لازم است درباره جودی بدانیم را به ما نشان میدهد. هنگامی که در حال ارائه تصویری هجوآمیز از یک موسسه نفرت انگیز است. Ginnifer Goodwin یک دوبله با صدای "ناشناس" اما بشاش و پرانرژی را ارائه میدهد.
سه نفر از صداپیشگان انیمیشن "زوتوپیا" بلافاصله قابل تشخیص هستند. Jason Bateman که نقش همراه ناخوانده جودی را ایفا میکند، Idris Elba که شخصیت کلیشه ای یک پلیس سرسخت را ارائه میدهد و J.K. Simmons که سبک صدایش برای صداپیشگی مناسب است. (او همچنین در پاندای کونگ فوکار 3 صداپیشگی کرده است). دیگر بازیگر قابل توجه Shakira است که نقش Gazelle یک ستاره موسیقی پاپ را به عهده دارد. بازیگران کهنه کار دیگری در زمینه انیمیشن مانند Kristen Bell, Tommy Chong, Bonnie Hunt و Alan Tudyk همه کاره با این محصول همکاری داشتهاند. "زوتوپیا" قرار نبوده یک اثر جنایی/کارآگاهی باشد بلکه در عوض بیشتر به فیلمهای کلاسیک عدم همخوانی شخصیتهای فیلم، جودی و نیک شبیه است که هرچه بیشتر درباره قابلیتهای یکدیگر در مییابند، بیشتر به یکدیگر احترام میگذارند. درسهایی درباره گوناگونی گونههای مختلف حیوانات که با مسالمت در کنار هم زندگی میکنند با ظرافت در لابه لای داستان انیمیشن گنجانده شده است. شوخ طبعی بجایی که در محصولات دیزنی (یا دیزنی/پیکسار) وجود دارد در این محصول هم به اندازه کافی به چشم میخورد حتی تعدادی شوخیهای مختص بینندگان مسن تر هم در داستان وجود دارد. بدون پشتیبانی یک برند تثبیت شده معتبر به نام دیزنی هم "زوتوپیا" میتواند در جذب مخاطب قوی تر از "پاندای کونگ فوکار 3 " باشد. اما اسم دیزنی و فاصله طولانی که تا اکران دیگر انیمیشن این کمپانی به نام "پرندگان خشمگین" وجود دارد میتواند به "زوتوپیا" در موفق شدن بیشتر در بازار جهانی کمک کند. گمان نکنم من بار دیگر به تماشای دنیای "زوتوپیا" و همراهی با داستان جودی و نیک بروم. آنها ممکن است به یاد ماندنی نباشند اما بالاخره محصول یک کمپانی درخشان و موفقاند.
شناسه نقد : 3954780