به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بهرام توکلی عزیز
دیشب فیلم تنگه ابوقریب را دیدم و با حال خوشی از سینما خارج شدم که سالها بود بعد از دیدن فیلمی تجربه نکرده بودم. درباره جزئیات و ظرایف این اثر درخشان هنوز آنقدر فاصله نگرفتم که بتوانم بنویسم. خصوصا از ترکیب لطیف حماسه و تراژدی، داستانی و مستند، مظلومیت و دلاوری و طنز و فاجعه.
اشاره کنم فقط به آن تصویر انبوه کفشهای بیصاحب، آن چشمهای تکاندهنده کودک آوارهی طفل به دوش، آن جمعیت کودکان یتیم گرسنه، آن بدنهای تاولزده، آن رد خون بر لنز دوربین...
اینها به ما و به جهان، خوب یادآوری میکند هولوکاست صدام ملعون را. سی سال پس از جنگ هنوز ابعاد ناگفته آن هولوکاست بسیار است و راستی اگر فجایع و مصائب جنگ را فراموش کنیم، چگونه میتوانیم قدردان صلح باشیم؟ فرزندان ما چگونه میتوانند قدردان سربازان و جانبازانی باشند که صلح و امنیت برایشان ارمغان آوردند؟ مطمئنم که پسر تو نیز افتخار خواهد کرد که پدرش چنین تصویر باشکوهی از مدافعان افتخارآفرین دین و میهن آفریده است.
تسلط و آرامش و اطمینانی که در هدایت پلان به پلان این فیلم سخت و دشوار موج میزد، حکایت از آن داشت که تو هم پشت صحنه حال خوبی داشتهای و مگر همراهی و همنشینی صادقانه با ارواح پاک دلاورمردان گردان عمار در دوکوهه و تنگه ابوقریب جز این حال خوب میتواند برانگیزد؟ البته صدق گوهر کمیابی است و چه بسا راز جان داشتن و روح داشتن فیلم تو همین است. برخلاف برخی فیلمها که جسم دارند، اما روح ندارند.
توفیق بزرگی است که به چنین شایستگی از میراث گرانسنگ روایت فتح و آثار بنیادین بزرگانی چون حاتمیکیا و ملاقلیپور و درویش، هوشمندانه بهرهگرفتهای تا چنین ثمره مبارکی بر شجره طیبه سینمای دفاع مقدس برویانی. خوشا به سعادتت.
و خوشا به سعادت سعید ملکان که پس از ویلاییها باز هم مسیر ادای دین به اسطورههای خاکی و قهرمانان انسانی و شهیدان خدایی ما را در پیشگرفته است. هزاران درود به جواد عزتی و امیر جدیدی که نقشهای ماندگاری در خاطره سینمای ایران بجا گذاشتند و به محمدرضا شجاعی و حمید خضوعی ابیانه که صحنه عظیم کربلای جبههها را در چند متری ما، بر پردهای بزرگ بازآفریدند. اگر تنها اجرتان رضایت و خشنودی شهدای گردان عمار باشد، باز برندهاید.