مهدی تهرانی : به ام نایت شیامالان کارگردان آمریکایی هندی تبار ؛ لقب اسپیلبرگ جوان را داده اند. او که اکنون 41 ساله است این لقب را تقریبا ده سال پیش و پس...
25 آذر 1395
به ام نایت شیامالان کارگردان آمریکایی هندی تبار ؛ لقب اسپیلبرگ جوان را داده اند. او که اکنون 41 ساله است این لقب را تقریبا ده سال پیش و پس از ساخت فیلمهای موفق حس ششم و نشانه ها بدست آورد. سبک فیلمسازی او تخیل پردازانه و ترسناک به همراه تعلیق های فراوان در روایت داستانش است.
به گفته خود شیامالان ، او الگوبرداری فراوانی از آلفرد هیچکاک داشته و همچنین فیلم پرندگان ، از موفق ترین فیلم های هیچکاک یکی از فیلم های الهام بخش و مورد علاقه شیامالان است. در عمده آثار این کارگردان جوان نظیر همین حس ششم در سکانس های پایانی به تمامی سئوال های مطرح شده در طی روایت داستان ، پاسخ منطقی و یا حداقل تماشاگر پسند داده می شود تا جائی که ممکن است تمام روایت و روند شکل گیری آن به یکباره از این رو به آن رو گردد.
حس ششم روایت رئالیستی ندارد و قرار هم نیست داستانک ها دارای چنین عناصری باشند اما به قدری عناصر داستان جذاب و زیبا و قوی کنار هم گرد آمده اند که چاره ای جز همراه شدن ناخواسته با فیلم نیست.
دکتر مالکوم کرو( بروس ویلیس) در مقام یک روانشناس ارشد ؛ مورد اعتبار و تائید فراوان است. با این حال قرار نیست همه به ویژه برخی از بیمارانش نیز از او راضی باشند. یک شب یکی از بیماران او ناغافل به منزلش می آید تا اورا بکشد اما بر اثر این حادثه اگرچه او سخت زخمی شده اما از مرگ نجات می یابد.
مدتی بعد دکتر کرو ؛ پسربچه ای به نام کول را مورد معالجه و بررسی های روانشناسانه قرار می دهد . مورد کول ؛ بحث پزشکی غریبی دارد چرا که رفتارها و یا توانائی هایی از کول مشاهده می شود که پیش از این سابقه نداشته است. برای مثال کول می تواند به سادگی با روح چندین شخص به طور جداگانه و یا همزمان ارتباط برقرار کند و پیام های اشخاص مرده را به کرو برساند. پیام هایی که در صحت آنها هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.
مدتی از آشنایی دکتر کرو و کول می گذرد تا اینکه واقعه ای به شدت تکان دهنده باعث می شود دکتر کرو دریابد آنچه در ظاهر امر و در زندگی حال حاضرش می بیند ؛ ممکن است تمامی اش از بیخ و بن توهم باشد. چنانچه در نهایت در می یابد خودش نیز یکی از مردگانی است که از دنیای ارواح توانسته با کول ارتباط برقرار کند. در حقیقت در شب سوقصد دکتر کرو توسط همان بیمار سابقش کشته شده است ...
در حس ششم ، تعلیق حرف آخر را می زند به گونه ای که هر داستانک ؛ داستانک دیگری می آفریند و در انتها تمام این جریان های اصلی با ظرافت به یکدیگر متصل می شوند. بازی خوب و بی نقص هری جوئل آزمنت در نقش کول به عنوان یک کودک یکی از برگ های برنده این فیلم به شمار می آید چنانچه خود آزمنت نیز برای این نقش آفرینی نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل گردید. در کنار این فیلمنامه ی قوی و سرشاز از جزئیات منطقی و ربط آنها به یکدیگر و کارگردانی خوب فیلم از دلایل موفقیت حس ششم به شمار می آیند. چنانچه خود شیامالان نیز نامزد دریافت اسکارهای بهترین کارگردانی و بهترین فیلم نامه ی اوریژینال گردید.
فروش بسیار موفقیت آمیز حس ششم و همچنین استقبال منتقدان از فیلم باعث شد موقعیت شیامالان به عنوان یک کارگردان جوان که حرف های تازه ای در ژانر تعلیق و سینمای دلهره دارد ؛ تثبیت گردد و این روند تا ساخت فیلم نشانه ها ( 2002) و حتی فیلم دهکده ( 2004 )ادادمه داشت ، اما بعد از آن ساخته های دیگر او نظیر او خانم در آب ( 2006 ) و اتفاق ( 2008) آنچنان مورد توجه قرار نگرفتند.
«دکتر مالکوم کرو» (ويليس)، روان شناس کودکان، بيماري را پذيرفته است که مشکل او خارج از حيطه ي تجربه و تخصص چند ساله اش است. اين بيمار شش ساله، «کول سير» (آزمنت) نام دارد و ادعا مي کند ارواح مردگان را که همه جا او را احاطه کرده اند، مي بيند.