به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
ماجان نسخهی بهروزشدهی ملودرامهای اشکانگیز دههی ۱۳۶۰ است؛ انگار ملودرامهای محبوبی مثل پرندهی کوچک خوشبختی و عبور از غبار در اینجا با یک تم فمینیستی آشکار و پررنگ همراه شده و به دههی نود آمدهاند تا مخاطب امروز راضی شود. فیلم اتفاقاً از گرایش فیلمساز به همین تم فمینیستی و تلاشش برای پرداختن به «حرف روز» ضربه میخورد. چهبسا اگر رحمان سیفیآزاد بیخیال این بخش بهروز و متمدن میشد و فتیلهی شعارهای فمینیستی فیلمش را کمی پایین میکشید با فیلمی معقولتر هم همراه بودیم. وقتی خانوادهی هاشم به قدری سنتی است که به خاطر حرف مردم حاضر است از شهرش کوچ کند یا با یک دعوای ساده فکر تجدید فراش به سر هاشم و خانوادهاش میزند، بچهها را برداشتن و فرار کردن، مربا فروختن یا راهاندازی کارگاه شیرینیپزی به اندازه کافی مدرن و فمینیستی هستند که دیگر به داستان فرعی و هنوز در جامعهی ما آوانگارد دلبستگی یک پسر جوان به زنی میانسال نیاز نباشد.
مهتاب کرامتی در فیلم ماجان
در سوی دیگر ماجان به لحاظ داستان و محتوا بهشدت وامدار رنگ خدای مجید مجیدی است. مقایسهی هاشم در نقش پدر این فیلم با پدر رنگ خدا (با بازی خیرهکنندهی حسین محجوب) نکتههای روشنگری در خود دارد؛ تلاش ستودنیِ همیشگیِ فرهاد اصلانی در قیاس با حسین محجوب از این جهت به ثمر نمینشیند که فیلمساز در باورپذیری و منطق بخشیدن به انگیزهی هاشم ناموفق عمل میکند و در فیلمنامه و اجرا این فرصت را برای مخاطبش فراهم نمیکند که هاشم دستکم نه همدلیبرانگیز که قابل فهم باشد. به عبارت بهتر دلایل ایجاد مزاحمت محمد برای خانواده و پدرش و به تبع آن تلاش پدر محمد برای خلاص شدن از دست یک بچهی معلول در رنگ خدا برای مخاطب مشخص و ملموستر است تا عناد، یا بهتر است بگوییم تنفر، هاشم از احسان. سیفیآزاد معلولیت احسان را به عنوان یک اصل پذیرفتهشده در نظر گرفته و بر همان اساس پیش رفته است؛ و این در حالی است که هیچ دلیل موجهی به دست مخاطب نمیدهد که هاشم و نفرتش از احسان را بفهمد. سیفیآزاد ودیعهی الهی و بلاشکِ عشق پدر و مادر به فرزند را دست کم گرفته است و میخواهد مخاطب هم بپذیرد که هاشم همین طور بیدلیل و ابتدا به ساکن از معلولیت فرزندش آزار میبیند و تحملش برای او غیرممکن است.
فرهاد اصلانی در فیلم ماجان
البته ماجان در تقابل با موج پریشانکنندهی کودکآزاری در فیلمهای سالهای اخیر و دستمایه قرار دادن مرگ کودکان به عنوان ابزاری برای آزار بیننده، امیدوارکننده است. در همین جشنوارهی امسال فیلمی مثل تابستان داغ و در سالهای اخیر ملبورن، شکاف و هفت دقیقه تا پاییز با مرگ بچهها داغ بر دلمان گذاشتهاند. اما در ماجان ایستادن مادر پای بچهی معلولش و ناامید نشدنش برای ما هم پیام عشق و امید را به ارمغان میآورد. چهرهی مدرن مهتاب کرامتی هم هرچند میشود گفت تا حدی با فضا و خانوادهای که در آن بازی میکند بیگانه است اما به لطف بازی خوب و حسابشدهی مهتاب کرامتی، مادری باگذشت و ایثارگر و البته عاشق مثل همهی مادران این سرزمین را به خاطرمان میآورد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.