جیمز براردینلی : آدم متعجب است که آیا دیگر در سال 2016 جایی برای تارزان 104 ساله وجود دارد یا نه؟ برای مرتبط کردن بیشتر شخصیت تارزان به مخاطب مدرن، فیلمنامه نویسان آدام...
14 آذر 1395
آدم متعجب است که آیا دیگر در سال 2016 جایی برای تارزان 104 ساله وجود دارد یا نه؟ برای مرتبط کردن بیشتر شخصیت تارزان به مخاطب مدرن، فیلمنامه نویسان آدام کوزاد، کریگ بریور، همراه با کارگردان دیوید یتس ( کسی که بر چهار فیلم آخر سری هری پاتر نظارت داشت)، دوباره شخصیت ابر قهرمانه ی تارزان را در قرن نوزدهم بدون دست زدن به پیش زمینه های اصلی و حقیقی ادگار رایس بورگس بازسازی کرده اند. افسانه ی تارزان یک ماجراجویی اصیل است. این داستانی درباره ی اصالت و خواستگاه تارزان ناست، بلکه تنها هر از گاهی فلش بک هایی در خلال فیلم برای بازگو کردن تاریخچه ی شخصیت اصلی در فیلم گنجانده شده است.
الکساندر اسکارسگارد (که همچنین با نام های جان کلایتون، ویسکانت گریستوک هم شناخته می شود) با بدنی کاملا سیکس پک گونه نقش تارزان را همراه با کمی هوش و ذکاوت بیشتری نسبت به جانی ویس مولر یا مایلز اُکیفی بازی می کند. هنر نمایی اسکارسگارد همراه با هوش، ذکاوت، قدرت و استقامت است. همچنین، جینِ این فیلم ( مارگارت روبی، یکبار دیگر شاهد استفاده فوق العاده وی از لهجه ی آمریکایی اش می باشیم) بی دریغ از احساسات قرن 21 ناست، او مانند بیشتر زنان آن دوران حساس، رک است، ولی با این تفاوت که اعمالش مانند زنی پریشان سنتی نیست. ساموئل ال جکسون در نقش جرج واشنگتن ویلیامز، شخصی مطیع تارزان را بازی می کند، تقریبا به همان شکلی که ساموئل ال جکسون تمامی نقش هایش را بازی می کند. و برنده ی اسکار کریستوف والتز، نقش منفی “کاپیتان رام” را بازی می کند، که بیشتر نیشخند ها و رفتارهای شیطانی اش را مانند نقشش در فیلم "شبح" (آخرین فیلم از سری 007) انجام می دهد . او "بلوفلد" جنگل است.
بعد از اینکه در مقدمه ی فیلم دلیل اینکه چرا "رام" می خواهد "تارزان" را گیر بیاندازد نشان داده می شود، فیلم یک نیمچه دلیلی را برای اینکه چرا "ویسکانت گریستوک" میخواهد شهر را ترک کرده و به سرزمینی که در آن بزرگ شده است برگردد، را هم نشان می دهد. جین، که راضی نمی شود شوهرش به تنهایی لذت ببرد، او هم تصمیم بر این می گیرد که او را همراهی کند. همچنین در طول مسیر به ویلیامز آمریکایی بر می خورند، که نماینده ی رییس جمهور بنجامین هریسون است، کسی که بر این باور است که پادشاه بلژیک به دنبال گسترش برده داری را در کشور کنگو است. کمی بعد از ورودشان، برای آنها کمین شده بود. جین گرفته شده، و تارزان تقریبا کشته شد. او تقریبا تمام ادامه ی فیلم را به دنبال او (جین) می رود، گرچه جین به هیچ وجه به نظر من به زندانی ها نمیخورد چرا که بر صورت "رام" آب دهان می اندازد، در طول شام سعی به حمله کردن به او و فرار کردن می گذارد.
یک نبوغ ظریفی در فیلم نامه ی این فیلم وجود دارد که به دنبال کردن ها، صحنه ی مبارزه، و فعل و انفعالات حیوانات، ربطی ندارد. آخرین چیزی که دوباره یک نفر بخواهد در "افسانه ی تارزان" دوباره ببیند، دوباره به تصویر آرایی زندگی وحشیانه ی داستان اصلی بچگی های تارزان است. ما بارها شاهد تصویر آرایی بی شمار از کارتون های دیزنی " تارزان 1999" گرفته تا بازگویی های نیمه برهنه ی " تارزان 1981، مرد میمونی” بوده ایم. به هر حال، مشکل برای فیلم جدید تارزان این است که برای بنا نهادن جنبه های شخصیتی و رابطه ای که ما شاید آنها را ندانیم، دانستن داستان اصلی تارزان یک الزام است. " افسانه ی تارزان" این مشکل را از طریق گلچینی از فلش بک ها که بازگوی تاریخچه ی شخصیت تارزان است، رفع می کند. آنها ترکیبی یکپارچه را با داستان اصلی ساخته اند.
وقتی زمان بازیافت قهرمانان زمان های گذشته می شود، " افسانه ی تارزان" کار بسیار بهتری نسبت به فاجعه ی 2013 "رنجر تنها" انجام داده است. فیلم تارزان به هیچ وجه به اندازه "رنجر تنها" وابسته به آتیش بازی و جلوه های ویژه نیست. تلفیقی از هر دو به مقداری مناسب در فیلم استفاده شده است. فیلم قدردان اصالت فیلم است و شخصیت ها را جدی می گیرد، ولی در آن کمی شوخی و مزاح وجود دارد ( بیشترش از طرف ساموئل ال. جکسون است، کسی که در مواقعی به نظر نقش دنی گلوور را در فیلم " اسلحه کشنده" بازی می کند – "من برای انجام این کار خیلی پیرم").
فیلم برداری " افسانه ی تارزان" شامل لانگ شات، شات های قطع نشده ای که دوربین برای فیلم گرفتن حرکت میکند نه اینکه کات کند، است. غیر ممکن است که بگوییم تمام تاب خوردن ها از روی درختان توسط بدل انجام شده است یا اینها ساخته رایانه می باشند (احتمالا تلفیقی از هر دو) اما به طور بسیار هیجان انگیز صورت گرفته است. کار طراحی حیوانات بسیار ماهرانه انجام گرفته است، که مشخص کردن اینکه کدام حیوان واقعی است ( که اگر باشد)، کدام انیمیشنی و رایانه ای است، را بسیار با مشکل مواجه کرده است. "افسانه ی تارزان" بسیار شبیه " کتاب جنگل " است، گرچه در این فیلم هیچ خرس سخن گویی شروع به آواز خواندن نمی کند.
"افسانه ی تارزان" ریتم تندی دارد و این حس را به آدم القا می کند که یکی از داستان های بسیار سرگرم کننده ی بوراگز بر پرده ی سینما به نمایش خواهد آمد ( به هر حال این قبول شده است که علارقم محبوبیت تارزان، ماجراجویی های مهیج او یک موفقیت ادبی به حساب نمی آید). این فیلم طوری ساخته شده است که اگر در باکس آفیس پول خوبی درآورد، شاهد دنباله ای از این فیلم خواهیم بود. از همه مهم تر، اگر توسط مردم به گرمی استقبال شود، بر پای خود بدون هیچ کمکی می ایستد، که محتاج هیچ بخشی دیگری برای اثبات وجود خویش ندارد. برخلاف بسیاری از فیلم های پرخرج ناامید کننده سال 2016، این فیلم تخیلی، سرگرم کننده ی خوبی است.
تارزان که به زندگی در شهر لندن عادت کرده است، باری دیگر به خانه اصلی اش در جنگل فرا خوانده می شود تا در مورد فعالیت هایی که در محل اردوی یک معدن صورت می گیرد، تحقیق کند...