ترجیح می دهم اولین فیلم بلند
احسان بیگلری را در قالب یک «درام روان شناسانه» مورد بررسی قرار بدهم. ورود یک آدم ناسازگار و بی قید و بند به محیطی که نظم و مقررات خودش را دارد و ایجاد تنش و بحران در این رهگذر، مضمونی کم و بیش آشنا در سینماست.
یکی از بهترین فیلم ها در این حال و هوا «
دیوانه از قفس پرید» (
میلوش فورمن، 1975) با بازی به یادماندنی جک نیکلسون است. ورود یک بزهکار ناسازگار به آسایشگاهی روانی و به هم زدن نظم ظاهری آنجا زمینه ساز موقعیت های نمایشی و کشمکش های گوناگون می شود. تبدیل یک آنارشیست که آزادی را از دید خودش تعریف می کند، به آدمی فاقد اختیار می تواند مفاهیم متفاوتی از اعمال و سلب قدرت، آزادی، تعادل و نظم کنترل شده ارائه بدهد که برای یک اثر سینمایی جاذبه های انکارناپذیر دارد.
پس این بستگی به نوع استفاده از یک شخصیت آنارشیست، روان پریش و ناسازگار دارد تا تماشاچی را تحریک و به موقع او را با خود درگیر کند که دیگر نمونه های موفقش «روانی» (آلفرد هیچکاک، 1960)، «تراموایی به نام هوس» (الیا کازان، 1952) و «معجزه گر» (آرتور پن، 1962) است. اما در سینمای خودمان از این گونه تجربیات تاثیرگذار و ماندگار کم نداشته ایم.
در «
برادرم خسرو» شخصیت اصلی فیلم مبتلا به بیماری دوقطبی است. قاعدتا این اختلال عصبی علایم و نشانه هایی دارد که می باید در شخصیت پردازی خسرو (
شهاب حسینی) و اعمال و رفتارش در طول فیلم رعایت شود. در قسمتی از فیلم پزشک معالج اشاره می کند که بیماری دوقطبی خسرو، شروع فاز شیدایی است. این نوع اختلال همراه با خوشحالی و شادی و هیجان فرد، افزایش انرژی و خوش بینی بیش از اندازه، احساس برتر بودن، داشتن ایده های جدید و مهیج بسیار و پریدن از یک ایده به ایده دیگر و عصبی شدن از افرادی است که در خوش بینی های موقت فرد شریک نمی شوند.
بی میلی یا ناتوانی در خوابیدن، بلندپروازی های غیرواقعی، دمدمی مزاج بودن، رفتارهای نامعمول غیرمترقبه، حرف زدن سریع، تصمیمات عجولانه ای که گاه نتایج وخیم به دنبال دارد، احساس صمیمیت زیاد و بروز بیش از حد احساسات و اعتیاد به الکل و مواد مخدر از دیگر بروزهای این اختلال است.
غرض از ذکر تیتروار علایم فوق این نیست که الزاما باید چنین فیلمی که از قواعد روانی تبعیت می کند، کلاس آموزش بیماری دوقطبی هم باشد. اما به هر حال چنین شخصیتی در زندگی روزمره خود و برخوردش با افراد خانواده و دور و بری ها می باید برخی از این اختلالات و رفتارهای نامتعادل را به مناسبت های مختلف بروز دهد.
فیلمساز در یک سوم ابتدایی فیلم، اطلاعاتی چندانی در این زمینه به ما نمی دهد. به گونه ای که حتی نمی توانیم در این شرایط حدس بزنیم با چنین بیماری ای رو به رو هستیم. شاید این تمهیدی برای ایجاد تعلیقی در بیننده و حرکت تدریجی از یک آرامش موقت، به شرایطی بحرانی و پرتشنج باشد. ولی در ادامه فیلم نیز حجم موقعیت های نمایش که نشانه هایی از این اختلالات و شیوه های رفتاری را در خسرو نشان بدهد زیاد نیست.
چند نمونه اش، گیتارزدن خسرو با حالتی عصیانگرانه، بازی با توپ ماهوتی داخل اتاق و کوبیدن پیاپی آن به دیوار در نیمه شب، عصبی شدن از صدای بی وقفه دزدگیر یک اتومبیل در داخل کوچه و رفتن به آنجا و شکستن شیشه اتومبیل با لگد، به هم ریختن اشیا و لوازم اتاق کار برادرش ناصر (
ناصرهاشمی) و چسباندن عکس های قدیمی داخل آلبوم خانوادگی به دیوار اتاق است.
شهاب حسینی در نمایش و اجرای این کنش یا واکنش های عصبی و پرخاشگرانه، بازی متفاوت و غافلگیرکننده ای ارائه نمی دهد و بیشتر ما را یاد برخوردهای عصبی حجت در فیلم «
جدایی نادر از سیمین»
اصغر فرهادی می اندازد. اما متقابلا او در سکون و موقعیت های درونی، حضور موفق تر و تاثیرگذارتری دارد.
یک نمونه چشم گیر، صحنه پایانی فیلم است که خسرو روی صندلی عقب اتومبیل برادرش ناصر نشسته و فیلم ضبط شده از رفتار غیرانسانی او نسبت به خودش را داخل تبلت تماشا می کند و نهایتا ترجیح می دهد کلاهش را پایین بکشد و چشمانش را به روی این واقعیت تلخ ببندد و به خواب رود و تصویر (هم زمان با رفتن اتومبیل به داخل تونل مسیر جاده) فید می شود.
در صحنه ای از فیلم، ناصر به زور از برادرش خسرو که بیماری اش تشدید شده، می خواهد که قرص هایش را بخورد. خسرو بعد از رفتن برادرش، قرص ها را (مثل مک مورفی در صحنه ای از «دیوانه از قفس پرید») بیرون می اندازد.
یکی از ویژگی های مثبت مضمونی فیلم در حوزه روان شناسانه، شیوه عمل رفتاری و غیرانسانی ناصر به عنوان شخصیتی فرهیخته و روشنفکر در مورد برادرش خسرو است. در برابر این برخورد تند و غیراخلاقی ناصر می بینیم که پسرش شایان به مراتب ارتباط عاطفی بهتری با عمویش دارد. شاید در دنیای فانتزی و کودکانه و پرجنب و جوش شایان، رهایی خسرو از قید و بند و آن شور و هیجانات غیرقابل پیش بینی اش، جذاب تر و پذیرفتنی تر است.
در چنین برخورد مقایسه ای که با موضع جانب دارانه ناهید همسر ناصر (هنگامه قاضیانی) همراه است ما در موقعیتی قرار می گیریم که ناصر را بیمارتر از برادرش بدانیم. احسان بیگلری هم ظاهرا بدش نمی آید که ما چنین حسی نسبت به ناصر پیدا کنیم.
در صحنه ای از فیلم، ناصر در اتاق خود به تنهایی دارد یک فیلم سینمایی را در تلویزیون تماشا می کند که در آن یک افسر گشتاپو حضور محوری دارد. آیا ناصر با آن شیوه رفتار خشن و ناهنجارش نسبت به برادرش خسرو، شبیه به آن شکنجه جر نا زی نیست؟
فیلم با ارائه تصویری خاکستری از یک خانواده طبقه متوسط رو به رشد جامعه شهری که مناسبات نامتعادل و پرتنش و موقعیت های دفرمه در آن وجه غالب پیدا کرده است، نگاهی تلخ و کنایه آمیز به این زمانه خالی از مهر و خصایص انسانی داد. فیدشدن تصویر پایانی در داخل تونل می تواند تاکیدی بر این واقعیت باشد.
موسیقی در کلیت فیلم «
برادرم خسرو» کاربرد موثری دارد و بخشی از پیکره شخصیتی آدم ها و شرایط روحی و درونی شان را پوشش می دهد.
احسان بیگلری با همین اولین فیلم بلندش نشان می دهد که دغدغه دارد و سینما برایش جدی است.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.