حسن نجفی : قرن 17، ژاپن. دهكدهیی كوچك مورد تهدید راهزنان قرار میگیرد. اهالی دهكده كه غالباً دهقان هستند برای مقابله با آنها چند سامورایی اجیر میكنند. ساموراییها در ازای روزی سه وعده...
19 آذر 1395
قرن 17، ژاپن. دهكدهیی كوچك مورد تهدید راهزنان قرار میگیرد. اهالی دهكده كه غالباً دهقان هستند برای مقابله با آنها چند سامورایی اجیر میكنند. ساموراییها در ازای روزی سه وعده غذا، مردم را برای مقابله با راهزنان آماده میكنند. طی یك درگیری خونین چهار نفر از ساموراییها كشته میشوند و تمامی راهزنان از بین میروند.
فصل برنجكاری است و مردم شادمانه مشغول كشت برنج هستند. در حالی كه سه سامورایی باقیمانده بر سر مزار دوستان خود ماتم گرفتهاند، كشاورزان پیروزتر از همه به نظر میرسند.
تجربهی 1: استراتژی مبنای استراتژی (طرح ساختاری) این فیلم، حركت است. شكل (فرم) و روایت با هماهنگی ویژهیی در كنار هم حركت میكنند. آهنگ درونی تصاویر با استفاده از نوع كادربندیها، جابهجاییهای درونكادری و پرداخت ویژه به افههای تصویری (مثل گرد و خاك و ...) شتاب یافته است، در عین حال ایجاز به گونهیی بدیع به كمك خط روایی داستان آمده است. زیبایی این ایجاز كه به یاری تدوین فشرده و خاصی صورت گرفته در بعضی صحنهها به خوبی آشكار میشود. صحنههای:
- ملاقات اهالی دهكده و پیرمرد - هیاهوی «كیكوچیو» و دویدن ساموراییها به سمت میدان دهكده - هجوم راهزنان و متوجه شدن سامورایی شمشیرزن و در نهایت آمادهباش خطوط دفاعی دهقانان (در چند نما)
این موارد به آهنگ برونی نماها نیز شتاب داده است. طول زمانی نماها تحت تأثیر همین حركت كوتاه شده و به خدمت استراتژی یا طرح ساختاری فیلم درآمده است.
تجربهی 2: كادربندی (قاببندی) كادربندیهای «كوروساوا» در این فیلم بیشباهت به آثار نقاشان و سینماگرانِ بزرگ نیست. كادربندی صحنههای این فیلم در كمال آگاهی صورت گرفته و به اثر، جلوهیی پرشكوه بخشیده است. به عنوان مثال، كادربندی:
- چشمانداز وسیع در آغاز فیلم - صحنهی به خاكسپاری «هیساكی» اولین سامورایی قربانی - صحنهی حملهی «كامبهیی» به عدهیی كه معترض تخلیهی خانههای خود در حاشیهی دهكده هستند - صحنهی آسیاب آبی بعد از مرگ پیرمرد و زن، زمانی كه «كیكوچیو» كودك بازمانده را در آغوش میگیرد - صحنهی درگیری با راهزنان و بهخصوص تیراندازی كامبهیی و گریهی «كاتسوشیرو» بعد از پایان جنگ - اولین نمای سكانس پایانی در كنار گور ساموراییها
تجربهی 3: طراحی صحنه و فضاسازی سكانس آسیاب آبی در فیلم «هفت سامورایی» از جمله سكانسهای زیبایی است كه در آن «آكیرا كوروساوا» استادی خود را در طراحی صحنه و فضاسازی اثبات كرده است. در این سكانس كه همه چیز با دقت تمام در صحنه چیده شده است، شخصیتپردازی «كیكوچیو» نیز به كمال میرسد. او به نجات پیرمردی كه در آسیاب گرفتار راهزنان شده است، میشتابد و وقتی با مرگ پیرمرد و زن مواجه میشود، كودك بازمانده را به سینه میفشارد و بهشدت گریه میكند.
چرخش آسیابِ آتشگرفته در پسزمینه، المانهای خوبی برای القای یك فلاشبك (رجوع به گذشته) ذهنی میتواند باشد. در واقع این نما رجعتی است به گذشتهی كیكوچیو و نمایشگر اتفاقاتی كه برای او افتاده است. این صحنه جواب سؤالی است كه «كامبهیی» از او پرسیده بود:
- تو فرزند یك روستایی هستی، اینطور نیست؟
پس كودكی كه او اینك در آغوش گرفته، كودكی خویش نیز هست. گریهی تأثیرگذار كیكوچیو نه فقط به خاطر موقعیت كودك، كه به خاطر یادآوری گذشتهی خود و تكرار دردبار آن در موقعیت كنونی است. زمان در حال گردش و همه چیز در حال تكرار است، همچون پروانههای آسیاب آبی.
تجربهی 4: غنای مفهومی درام ساموراییها تجلی اسطورههای ملی و سنتی ژاپن هستند. همهی ارزشهای رو به فنای ژاپن در این فیلم، با ابزارِ وام گرفته شده از جامعهی مدرن از پای درمیآیند. در حالی كه در درگیریها همه آماج تیر و شمشیر میشوند، ساموراییها مورد هدف اسلحههای مجهول و نامعلوم قرار میگیرند. كارگردان با دقت نظر و طراحی دراماتیك رویدادها، به روایت و حوادث فیلم، غنای مفهومی و عمق بخشیده است.
تجربهی 5: دوران تحقیق در نگارش دوران تحقیق در نگارش فیلمنامه از مقاطع مهم جریان تولید یك اثر سینمایی است. در این فیلم دوران تحقیق نگارش با طراحی دفاع از دهكدهی دهقانان توسط «كامبهیی» خودی نشان میدهد. این طراحی خطوط دفاعی توسط كامبهیی مبتنی بر اصول صحیح نظامی است. فرایند روانی این انطباق صحیح، آگاهسازی مخاطب از شرایط جغرافیایی داستان، همسویی و باورپذیری مخاطب و روند روایی موفق داستان است.
تجربهی 6: پرداخت دراماتیكی هرچند طرح داستانی فیلم، بسیار ساده است اما پیچیدگی حاكم بر پردازش شخصیتها، جنبهی دیگرگونهیی به مضمون اثر بخشیده است. شخصیتهای سیاه و سفید فیلم، ژرف و عمیق هستند و این به رویدادها و آدمهای واقعه عمق و لایه میبخشد. ساموراییها به عنوان نسل باارزش در حال انقراض فضیلت مییابند، دهقانان آینهی تمامنمای زندگی میشوند و محكوم به تداوم چرخهی زندگی، بلاهت ظاهری «كیكوچیو» در ادامهی داستان ارزشی مفهومی و معنایی پیدا میكند و ...
تجربهی 7: پایان شكوهمند فیلمنامهی «هفت سامورایی» پایان شكوهمندی دارد. داستان در نهایت به سرانجامی با یك تحلیل روانكاوانه از روابط آدمها، منجر میشود. زمانی كه آرامش به دهكده بازمیگردد و آفتاب بر شالیزارهای آن میتابد، زندگی چون موجی از راه میرسد و گذشته را به تلِ خاكستری از خاطره بدل میكند، اسطورهها از یاد میروند و برای بازماندگان نسل مبارزان، تنها خاطره و انزوای تحمیلی باقی میماند. در این میان تنها روستاییان هستند كه پیروز شدهاند.
در سكانس پایانی، چهار سامورایی كشتهشده بر فراز تپهیی دفن شدهاند و سه سامورایی باقیمانده كنار گور آنها ایستادهاند، آنسوتر دهقانان كار میكنند و سرود میخوانند، این میزانسن زیبا و پرمعنی است:
حضور ساموراییها در كنار گور دوستان خود، یاد و خاطرهی مبارزه یا لذت مبارزه را تداعی میكند.
فاصلهی ساموراییها با دهقانان، زدوده شدن خاطرهی اسطورهها را در ذهن روستاییان تداعی میكند و از همه زیباتر عشق نافرجام «كاتسوشیرو» و «شینو» تداعیكنندهی انزوای جبری این انسانهاست. «كامبهیی» حقیقت تلخی را اعتراف میكند:
- ما باز هم باختیم ... برنده روستاییان هستند نه ما.
تجربهی 8: تأثیرگذاری اثر زمانی كه «كامبهیی» رهبر ساموراییها، به هیئت راهبی درآمده و نوزادی را از دست گروگانگیر آزاد میكند، خروج گروگانگیر از كلبه و مرگش، با حركت آهسته (اسلوموشن) نشان داده میشود. این نما به دلیل كادربندی و ایجاز در بیان و تأكید روی آن در قالب حركت آهستهی تصاویر، رازآمیز جلوه میكند.
«رابرت وایز»، «اریك رد»، «تاركوفسكی»، «سام پكینپا»، «جان استرجس»، «جورج لوكاس» و ... تنها نام عدهیی از بزرگان سینماست كه این فیلم را ستودهاند و حتی به تقلید از آن نیز پرداختهاند. برای مثال همین سكانس و همین نما برای پكینپا كافی بود تا با بهرهگیری از كاركرد روانی حركت آهستهی تصاویر، مؤلفهیی خاص به آثار خود ببخشد.
یكی از شاخصههای آثار سام پكینپا، نمایش فریم به فریم مرگ است. تنها تمایز آثار «كوروساوا» با پكینپا در استفاده از حركت آهستهی تصاویر لحظههای مرگ، تفاوت در نگرش آنها به این مقوله است. كوروساوا در جستوجوی رازهای نهفته و عمق و غنای مفهومی است و پكینپا در كنكاش دستیابی به جلوههای زیباییشناسی تصویر.
مردم فقیر یک دهکده که مدام توسط راهزن ها مورد هجوم قرار می گیرند، از یک سامورایی درخواست کمک می کنند. او ۶ سامورایی دیگر را جمع می کند و آن ها به مردم دهکده می آموزند که چطور از خودشان دفاع کنند و در ازای آن، مردم روزانه سه وعده غذایی مختصر به آن ها می دهند. فیلم زمانی به اوج خود می رسد که ۴۰ راهزن به دهکده حمله می کنند و ...