هر قدر آثار این روزهای سینمای ایران با رئالیسم سرد و خشن و تاریک و چرکتاب به فضای پیرامون خود نگاه میکنند و در پی بازتاب واقعیتهای سیاه جامعه، داستانهایی از تلخی و مرارت و رنج شخصیتهای گرفتار در شرایط تراژیک خود، بیان میکنند؛ و هر قدر تلخی و رنج تحمل این فیلمها – که خود را در زیرگونههای مختلف «رئالیسم» دستهبندی میکنند – بیشتر به جانمان وارد میشود، بیشتر دوست داریم که از این سیاهچال سرد و نمور و سخت فضای واقعیتزده بیرون برویم و در تخیل و یا در فانتزیهای ذهنیِ کوچک زندگیمان پرسه بزنیم و گوش به داستانهایی بدهیم که از جهانی دیگر با ما سخن میگویند.
به واقع شاعران و حکمای پیشین ما در آثار خود همواره جنسی از «هنرمندانگی» به خرج میدادند. آنها مقصود اصلی خود را که عموما نقدی معطوف به مصائب و مشکلات و معضلات آنروز جامعه بوده، در پوشش جذاب و دلنشین قالبی هنرمندانه میپیچیدند. سخن نغز خود را لطیف، فاخر و در عین حال گویا بیان میکردند. پند خود را و نقد اجتماعی، اخلاقی، اعتقادی یا سیاسی خود را در یک «والایش هنری» به زبان شعر و حکایت در میآوردند و نکته خود را به احسن اشکال، در معرض و مرئای جامعه بیان میکردند. اما به هر تقدیر امروز سینمای ایران، بیش از آنکه با «والایش هنری» ارتباط و نسبت داشته باشد، داعیهدار و پرچمدار «آینهگی» برای حفرههای پیچیده و زمخت آسیبهای اجتماعی شده است. در این سینما و در این شرایط ملالآور، طبعآزمایی گروهی از سینماگرانِ خوش ذوق در ژانر ویژه و نسبتا بکر «رئال-انیمیشن» میتواند مورد توجه و تقدیر قرار گیرد.
فیلم سینمایی رئال–انیمیشن مبارک، تلاش کرده است با استفاده از کهنالگوهایی که در شاهنامهی فردوسی وجود دارند، داستانی امروزی را برای کودکان، در سالن سینما روایت کند. با این وجود نقص اول همینجا به کار وارد است و آن این که لزوما استفاده از شخصیتهای اصلی شاهنامه نمیتواند تضمین اقتباس و یا برداشتی صحیح از داستانهای شاهنامه به شمار آید. «حماسه» از ارکان داستانهای شاهنامه است اما در این فیلم، حماسهای رغم نمیخورد. کالبد اصلی داستان میتوانست بدون استفاده از درونمایهی شاهنامه و استفاده از شخصیتهای آن پیش برود و بدون مشکل، داستان نجاتِ قهرمان را روایت کند و به کارگیری شخصیت مبارک، به عنوان راوی فیلم از ابتدا، وجه دراماتیک و معناداری پیدا نکرده است. از جایی به بعد در فیلم زاویه روایت از دست میرود. زوایه نگاه اول شخص (مبارک) جای خود را به زاویه نگاه دانای کل داده است؛ چه بسا زاویه نگاه ابتدایی فیلم میتوانست همان دانای کل باشد.
الناز شاکردوست در فیلم مبارک
فراموش نکنیم که فیلم مبارک از معدود آثار سالهای اخیر سینمای ایران است که مخاطبش خود کودکان هستند. گرچه فضای رئال فیلم و معضلات «گلپری» برای مخاطب کودک غیر قابل فهم است، با این حال قوت انیمهی شخصیتهای کارتونی در لوکیشنهای واقعی، به خصوص از این نظر که به تخیل کودکانه و فانتزی بسیار نزدیک است، درک داستان فیلم را برای کودکان شیرین ساخته است،کاری که عموم تولیدات انیمیشنیمان در انجام آن ناتواناند. از این لحاظ انیمیشن مبارک، جزو برترین آثار برای مخاطب خردسال و نوجوان به شمار میرود. تعقیب و گریزها، که با نمونهبرداری از انیمیشن «داستان اسباب بازی» به خوبی از آب در آمده، حس هیجانانگیزی به کودک منتقل میکند. همچنین در زمینهی صداپیشگی، این اثر یک گام قدرتمند رو به جلو به حساب میآید. صدا و دیالوگ شخصیتهای کارتونی، ساده و در عین حال جذاب است و استفاده از لحن مناسب برای هر شخصیت برگ برندهی صداپیشگی در این اثر است.
مبارک تجربهای قابل احترام و شریف است که با رویکردی درست و اجرایی فوقالعاده (در زمینه انیمیشن) میتواند نوید بخش آثار فانتزی کودکانه (که به شدت در سینمای ایران و در سبد محصولات فرهنگی برای کودکان جایش خالیست) در آیندهای نه چندان دور به حساب آید.
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]