به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
بارکد محصولی خوش ساخت و تر تمیز بود، فقط این سینمایی خوش رنگ و لعاب، شدت کُلاژش بالا بود؛ هر صحنه، شخصیت، میزانسن و کنشی مخاطب را یاد فیلمی می¬انداخت جهان شمول و معروف، و ایراد وارده فاصله کهکشانی کیفیت اجرا بین مصطفی کیایی و فیلمسازان آن فیلم¬ها بود؛ مصطفی خان کیایی با ساختارش وقتی آدم را یاد مِمِنتو می¬اندازد، دارد گوشزد میکند که می¬توانم کریستوفر نولان باشم و چون فقط نولان، نولان است... دید انتقاد گونه¬ی مخاطب فیلم را پس میزند و یادش میرود که فیلسماز جوانی که آثار خوش رنگ و لعابش را که برای عصر جمعه ساخته میشد، گاهی دوست داشته است.
از رضا کیانیان هم بعید بود که شدت بازی را به سمت بازسازی سکانس افتتاحیه و اختتامیه فیلم بیست و یک ببرد که به نظر آن-هم مضحک در آمد.
شخصیتها هم روح دسته چندمی کاراکترهای تارانتینو از پالپ فیکشن و سگهای انباری تا همین هشت نفرت انگیز در آن موج می¬زد...
فاجعه نیز جایی رخ داد که کاراکتر سامان تلاشی برای ترکیب جان ویک و بروس ویلیس و ترمیناتور داشت، و پژمان خان بازغی با بازی بسیار مبتدیانه و احتمالا ضعیف، روح جان ویک و تن کیانو ریوز را متزلزل ساخت.
وقایع دراماتیک از پیشنهاد بی شرمانه و شهرگناه تا فیلم های قبلی مصطفی کیایی همه چی غر و قاطی بود، فیلم فقط یک قاتل زنجیره¬ای و یک پلیس فداکار کم داشت تا معجون کامل شود... معجونی که نگاهی به سیکاریو و بریکینگ بد هم داشت.
پایانش فقط طوری بود که مخاطب عام کمی دلش خنک شود و خوشحال از سینما بیرون بیاید که مفسدان اقتصادی به سزای اعمالشان خواهند رسید، و البته با کمی درایت و تیزهوشی باید حدس میزد اخرش اینجوری میشد... چون تریلری نبود که بخواهد گمراه کند، کمااینکه بارکد کلا تریلر نبود، ادای تریلر بود.
به هر حال دم گروه سازنده گرم، دوساعت مفرحی بود... دو ساعتی که خندیدیم، بیشتر به بازی خوب محسن کیایی بود.