احسان آجورلو : سینما experimental در ایران با توجه به ریشه زبانی در ادبیات فارسی و ترادف معنایی بین برخی کلمات مانند، تجربه کردن، تمرین کردن، دچار برداشت اشتباه شده است. به طور...
16 آذر 1395
سینما experimental در ایران با توجه به ریشه زبانی در ادبیات فارسی و ترادف معنایی بین برخی کلمات مانند، تجربه کردن، تمرین کردن، دچار برداشت اشتباه شده است. به طور مثال در برخی از فیلمهای کوتاه شاهدیم که در تیتراژ آورده شده «تجربهای از » در صورتی که فیلم تجربهای برای سینما وکارگردانش نداشته بلکه تمرینی بوده برای گامهای بعد. سینما تجربی در ذات خود دو هدف را دنبال میکند. نخست شکست و گسست از قواعد ساختاری تعریف شده در سینما، و دوم ارائه یک زبان ساختاری جدید در مدیوم سینما. به عبارتی کارگردانی که دست به سینما تجربی میزند، با شناخت ساختارهای سینمایی در پی کسب تجربهای جدید و رسیدن به زبان سینمایی تازه برای بیان اندیشه است. فیلم «بادهای آگوست» به کارگردانی« گابریل ماسکارو» فیلمی در قامت سینما تجربی است. البته نکته بزرگی که فیلم را به رادیکالترین طریق ممکن تجربی ساخته، نگاه مضمونی اثر است. فیلم نه تنها در ساختار خود بلکه در مضمون و درگیری با مفهوم مرگ نیز بیانی نیمه تازه دارد. نوع درگیری کاراکتر اصلی فیلم با مرگ که ابتدا امر با یافتن جمجهای از کف دریا آغاز میشود طعنه به «مرگ و اصالت» هایدگری میزند اما رفته رفته و پس از یافتن جسدی نیمه سالم و موکد کردن در دفن جسد به سمت نگاه شوپنهاور و « نفی خواهش زیستن» متمایل میشود به طریقی که دیگر ارتباط فیزیکی با دختر برقرار نمیکند، به نوعی ارتباط فیزیکی که در نگاه شوپنهاور جدالی با مرگ است، کنار گذاشته میشود و خواهش زیستن در پسر از بین میرود. این نفی خواهش زیستن باعث نزدیکی به مدلول مرگ میشود که در صحنه پایانی شاهد هستیم. در رابطه با ساختار فنی نیز، نماهای اسکتریم لانگ شات، و رنگ فیلم، نزدیک به ابژه ماندن را تداعی میکند. به عبارتی دوربین در مقام ابژه داستان که همان مرگ است قرار دارد.