بررسی اجمالی فرم و ساختار درخشش «Shining»: خونین ترین فیلم تاریخ سینما
احسان شیران : فیلم از همان سکانس آغازین که در واقع عنوان بندی آن نیز هست خلاء عظیم وتنهایی وتک افتادگی ای را که در ادامه شاهدش خواهیم بود را به بیننده القاء...
25 آذر 1395
فیلم از همان سکانس آغازین که در واقع عنوان بندی آن نیز هست خلاء عظیم وتنهایی وتک افتادگی ای را که در ادامه شاهدش خواهیم بود را به بیننده القاء می کند.
نمای اکستریم لانگ شات طولانی وکشدار از تعقیب اتومبیلی در حال حرکت در جاده ای کوهستانی.حرکت نرم وکنترل شده دوربین با همراهی موزیک دلهره آورخانم «وندی کارلوس»هرچه بیشتر بر دورافتادگی مقصد نهایی جاده تاکید می کند.
تصویربرداری این نما از دید یک پرنده در حال پرواز، بوسیله بالگرد با توجه به امکانات دهه ٨٠ در نوع خود ابتکار جالبی به شمار می رفت که البته استفاده گسترده کوبریک از «استدی کم» (نوعی ابزار تصویر برداری که بر دوش فیلمبردار سوار می شود با کمک وسیله ای ژیروسکوپ مانند برای حفظ تعادل به ضبط تصاویری روان کمک می کند) در طول فیلم به عنوان جایگزین حرکت تراولینگ این نوآوری را تکمیل می کند که در زمان ساخت فیلم این حجم استفاده از «استدی کم»در یک فیلم بی سابقه بود.ابتکارات کوبریک در خلق فیلم های قبلی اش نیز خود گواهی بر توجه وی به موارد تکنیکی در کنار مباحث هنری این هنرصنعت بوده(از جمله استفاده از لنزدوربین های ماهواره ای ناسا در فیلم «بری لیندون» ویاجلوه های ویژه بسیار جلوتر از زمان «٢٠٠١:اودیسه فضایی»).در ادامه روند فیلم از آرامش و سکون هتل کوهستانی «اورلوک» به عمق فاجعه واوج داستان هدایت می شود. در این روند که تحول شخصیت «جک تورنس»(با بازی نیکلسون) از معلم تقریبا بی آزار به قاتلی بی رحم را نشان می دهد، تمامی امکانات از قاب تصویر ونوع لنز گرفته تا حاشیه صوتی فیلم برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر بر بیننده به کار گرفته شده اند.
تقارن:
نکته ای که بیش از همه در فیلمبرداری «امیلیو استوارو» نظر من را جلب کرد ، قاب بندی های عموما متقارن وخشک بود که با تکیه بر صحنه آرایی بسیار عالی بر سکون وتنهایی معدود ساکنان هتل کوهستانی تاکید می کند: رجوع شود به نماهایی از فیلم که سرسراهای اصلی هتل را نشان می دهد یا صحنه بازی دنی با ماشین های اسباب بازی بر روی کفپوش راهرو واز این نمونه در فیلم فراوان است.که البته هر چه به پایان فیلم نزدیک می شویم این تعادل وتقارن شکسته می شود.
طراحی صحنه ولباس:
اصولا در طول فیلم این خود هتل و ساختمان آن است که شخصیت پیدا می کند و بیننده ناخود آگاه شخصیت شرور هتل را در کنار معدود شخصیت های زنده فیلم می پذیرد و چه بسا که تا پایان فیلم شخصیت مسلط خود هتل «اورلوک» واشباح ساکن آن است. طراحی صحنه و دکوراسیون راهروها وسرسرای اصلی ومکان های مختلف هتل از نکات قابل توجه بصری فیلم است. در تزئینات سالن ها به آثاری از هنر سرخپوستان آمریکا(انعکاسی از محل ساخت هتل بر روی قبرستان سرخپوستان محلی) تا طیفی از هنر مدرن وحتی المان هایی مشابه گبه های ایرانی بر می خوریم.
تاکید بر سادگی وسایل وچیدمان آنها وخلوتی صحنه ها حسی از بدویت ونوعی اصالت اسطوره ای را به نمایش می گذارد که بی شک در خدمت روند داستان است.
اما قابل توجه ترین طراحی لباس مختص لباسهای مادر خانواده است که با طیفی از رنگهای شاد وطرح های کودکانه در تقابل با پوشش جک، پدر خانواده که مدام به سمت تیره تر شدن پیش می رود، حالتی از نزاع خاموش را میان این دو می نمایاند. در کنار این دو پوشش پسربچه نیز خالی از نکته نیست، نگاه کنید به پولیور های با طرح های اسطوره های مدرن آمریکایی: در یک سکانس میکی موس ودر سکانسی دیگر آپولو ١٣. سلاحهای بدوی:
از نکات جالب توجه دیگر در فیلم، نوع سلاح های انتخابی در فیلم است که گویی که یک بازگشت به عقب را می نمایاند، از چوب دستی بیس بال به چاقو و سپس تبر.
پژواکها:
این صداها و پژواکها هستند که اولین نشانه های ماورائی از حضور اشباح در مکان داستان فیلم را نشان می دهد. مثلا نجواهایی که جک را به انجام رسالت نانوشته اش فرا می خوانند. افکت های صوتی نیز گاه وبی گاه در تاثیر گذاری هر چه بیشتر فیلم به گوش می رسند. رجوع کنید به سه چرخه سواری پسربچه در راهروهای هتل وصدای مرکبش بر کفپوش های متفاوت(یادآورسکانسی از فیلم طالع نحس١٩٧۶). همچنین نباید از تاثیر قدرتمند موسیقی در جای جای فیلم چشم پوشی کرد.
سرما و گرما:
استفاده استادانه از نورهای طبیعی ونیز ایجاد کنتراست و تضاد فضاسازی بین فضای داخلی هتل وبیرون آن با استفاده از طیف نورهای متفاوت از ویژگی های بارز نورپردازی این اثر است. فضای برف گرفته بیرون هتل با تاکید هرچه بیشتر بر نورهای طیف آبی سرد و خفه و فضای داخل هتل با نورهای گرم قاعدتا بایستی باعث انتقال حس امنیت و آرامش در داخل هتل شود ، لیکن روند داستان به جایی می رسد که سرمای کشنده بیرون هتل را بر نحوست داخل آن ترجیح می دهیم.
چه بسا در مرحله ای از فیلم در بیرون از هتل احساس امنیت بیشتری به بیننده منتقل می شود تا در گرمای داخل آن. سکانس تعقیب و گریز پدر و پسر در آن لابیرنت بی پایان یخ زده نیز از دیگر بخش های مثال زدنی در باب کارکرد نورپردازی در فضاسازیست.
در پایان نیز لازم دیدم یادی کنم ازسکانس مشهور «دالان خون» که با استفاده موثر از جلوه های ویژه تمام پتانسیل وحشت و اوج خشونت و خباثت نهفته در جنایت رخ داده در هتل را بر سر بیننده خالی می کند.من که به شخصه هنوز هر وقت این صحنه را می بینم مو بر اندامم راست می شود و تا بحال هیچ فیلمی ندیده ام که این قدر خون در آن بر زمین ریخته شود .
نویسنده ای به نام «جک تورنس» (نیکلسن) استخدام می شود تا از هتل دورافتاده ای که در زمستان خالی از مشتری است، نگه داری کند. او، آرام آرام، در حالتی «تسخیر شده» به تهدید همسر، «رندی» (دووال) و پسرش، «دانی» (لوید) می پردازد...