به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
نگار فیلم خاصی است. خاص از آن جهت که هم فیلمی متعلق به جریان بدنه است و هم تجربه ای نوین را در سینمای ایران ارائه می دهد. و خاص از آن جهت که سنت ها و موضوعات رایج سینمای حال حاضر ایران را کنار می گذارد و داستان جدیدی را در قالب یک فیلم اکشن و تا حدودی سوررئال نقل می کند. اثری پست مدرن و قابل دفاع و البته قابل نقد که با توجه به تازگی ایده فرمالش به دستاورد های خوبی رسیده است اما پاره ای از مشکلات آن را از کمال دور می کنند.
نگار جواهریان در فیلم نگار
"نگار"، از همان ابتدا ساخت فضایی اگزوتیک را آغاز می کند. سخنان افسر پلیس در مورد مرگ آقای ولیان همراه با رفتار های عینی خود متوفی و منطبق با حرف های پلیس است. این پلان، تجربه ای عینی است از فرضیه پلیس درباره واقعیتی خارجی و البته دیده نشده در گذشته که ما را قانع می کند آنچه می بینیم بپذیریم. ساخت فضای غریب، آسمانی سیاه و تیره و به وضوح ساختگی که نشان از تعمد فیلمساز دارد، در همان اوایل خود را می نمایانند. رامبد جوان از ابتدا خواب و بیداری یا با دیدی کلی تر واقعیت و پساواقعیت را با هم می آمیزد و تلاش می کند به فضایی مالیخولیایی و وهم گونه دست یابد. خلق چنین فضایی با المان های فانتزی امری است که در سینمای ایران تجربه نشده و با توجه به جریان های غالب سینمای ایران در حال حاضر نیز، به نظر نمی رسد افراد زیادی به سمت چنین ایده های جسوری بروند.
نگار جواهریان و محمدرضا فروتن در فیلم نگار
"نگار" فزند آقای ولیان که از طرف صاحب خانه تحت فشار است، چکی را در رویای خود از پدرش می گیرد و آن را در واقع نیز در دستان خویش می یابد. این نقطه آغاز جست و جوی او برای حل معمای چک و کشته شدن (خودکشی؟) پدرش است. در این میان ما از هر رخداد پیشامده دو نوع رفتار و اتفاق مجزا را مشاهده می کنیم. یکی منطبق بر واقعیت خارجی زمان حال و دیگری نیز پیش بینی وهم آمیز رخداد ها از دید نگار با زاویه دید پدرش که در عین حال اغلب منطبق با رخداد های واقعی پیشامده برای پدر نگار در موقعیت های مشابه است. نگار بدین ترتیب همه موقعیت هایی که پدرش در آن ها قرار گرفته بود را تجربه می کند و با رسیدن به یک نوع شهود از داستان رخ داده مطلع می شود. رامبد جوان در این میان، زمان را جا به جا می کند و آن را به هم می زند و دو داستان را به طور همزمان روایت می کند. داستان کشته شدن پدر نگار که حالا با از بین رفتن مرز واقع و غیر واقع نوعی وحدت شخصیت با خود نگار پیدا می کند و در قالب نگار ظاهر می شود و از طرفی داستان کشف راز و رمز این قتل توسط خود نگار. فیلم در خلق فضایی وهم گونه بسیار موفق عمل می کند و تماشاگر را آنقدر در جریان روایت فریب می دهد تا به مرز بی اعتمادی می رساند و آخر منطق روایت خود را به او می فهماند. این فریب تنها یک حقه برای شگفت زده کردن مخاطب نیست بلکه نتیجه طبیعی نمایش رخدادها و کنش های مختلف در فضا و با اشخاص واحد و همچنین با شکستن مرز زمان، در زمانی واحد(به صورت ذهنی) رخ می دهند. این تناقض رهاورد نوع روایتی است که فیلم برگزیده و نگار را به جای پدر قرار داده و از رخداد های متفاوت اما با زمینه هایی یکسان ارائه می دهد: یکی برای پدر و دیگری برای دختر.
نگار جواهریان و رامبد جوان در پشت صحنه فیلم نگار
بر خلاف آنچه به نظر می رسد می توان رگه هایی از دیدگاه طنز رامبد جوان به شخصیت ها و وقایع را دریافت. او گاه از کلیشه های رایج ژانر جنایی استفاده می کند و همزمان آن ها را دست می اندازد. به طور مثال نگار که تا دقایقی پیش از رسیدن به گلخانه قادر به کشیدن ماشه نبود حال چون گنگستری حرفه ای از پشت با یکدست ماشه را می کشد و با اسلوموشن وارد می شود. یا بهتاش که می توانست تنها بازرگانی معمولی در ظاهر و خلافکاری در باطن به نظر برسد، در گلخانه خود همچون پدرخوانده ای به تصویر کشیده می شود که رهبری گروه های مافیایی را به عهده دارد.
نگار جواهریان و رامبد جوان در پشت صحنه فیلم نگار
جنبه دیگر نگار ایجاد یک مک گافین موفق است. استاد خلاق مک گافین را هیچکاک می دانیم. او می توانست به ساده ترین دستمایه به عنوان مک گافین داستانی پرتنش و پرکشش خلق کند و مخاطب را درگیر داستان سازد. حال در "نگار" رامبد جوان، در روند روایت خود استفاده مناسبی از یک مک گافین هوشمندانه کرده است. در ابتدای کار، نگار می خواهد معمای اسب های ترکمن را حل کند. اسب هایی که معلوم نیست پدرش به دلیل وقوع چه مشکلی مجبور به جمع آوری و فروش آن ها می شود. اما در اواسط فیلم هنگامی که مخاطب آماده حل مسئله است، متوجه می شویم که مسئله اصلی که اصلا اسب ها و چک نبودند. این "مدارک" بود که شاهکلید اصلی ماجراست و حالا مخاطب همگام با نگار به دنبال مدارک می گردد. ما از مدارک هیچ نمی دانیم. در واقع مدارک تغییر در مسیر داستان ایجاد نمی کنند. می توان به جای مدارک، جواهری گران قیمت را قرار داد یا اسناد دولتی یا رمز سرور های بانکی. این معجزه مک گافین است. دست مایه ای سطحی و ذاتا کم اهمیت که در روایت نقش حیاتی دارد و بیننده را به تماشای داستان وا می دارد. حال بعد از تماشای فیلم می بینیم که عجب! این قصه مدارک حتی از آن داستان خرید و فروش اسب های ترکمن نیز گنگ تر است! اما مک گافین کار خود را کرده و شما را قانع کرده که پا به پای شخصیت ها، قصه آن ها را دنبال کنید. از این نظر است که در می یابیم آن چه در این قصه اصالت دارد، نحوه روایتش است و نه ماهیتش.
نگار جواهریان در فیلم نگار
فیلم رامبد جوان به رغم موفقیت هایش ضعف هایی نیز دارد. کلوز آپ های متعددش احساسی را منتقل نمی کنند و تنها کارکردشان این است که پتانسیل بالای کلوزآپ برای انتقال احساسات را می کاهند و آن را بی اثر می کنند. کات های سریع و پرش از این نما به آن نما در ظرف چند ثانیه حین یک گفت و گوی ساده نیز توجیه پذیر نیست. میزانسنی که از اکشن در صحنه نبرد کنار ماشین، ارائه می شود مخدوش است. کات های سریع طمانینه لازم برای روایت اکشن را از بین می برند. به عبارتی اکشن دچار خدشه می شود و به جای روایت صحیح از ماوقع، تنها تنش افزایش می یابد اما چیزی به داستان نمی افزاید. البته کات های سریع در بسیاری از سکانس ها ضروری اند. این امر، به ایجاد تنش و اضطراب که لازمه خلق چنین داستانی نیز هستند کمک می کند مادامی که به روایت داستان اسیبی نزند.
مانی حقیقی در فیلم نگار
کریستوف رضاعی که با ساختن موسیقی دلنشین "در دنیای تو ساعت چند است؟" صفی یزدانیان در خلق فضای عاشقانه و ایرانی/فرانسوی تاثیر به سزایی داشت در "نگار" هم موسیقی همگام با فیلم و همیار روند درام را تهیه کرده است. موسیقی متین که در تکمیل تصویر در روند ایجاد حس نقش مهمی داشتند و تم های برخی قطعه های آن برای من یادآور تم های برخی قطعه های موسیقی فیلم های هیچکاک است.
نگار جواهریان در فیلم نگار
جسارت رامبد جوان برای وارد شدن به ژانر جنایی و فراتر از آن تجربه گرایی و دست زدن به خلق اثری پست مردن با رگه های سوررئال قابل تحسین است. با توجه به این که تحسین ما نیز تنها به واسطه خط شکنی ها و اولین کارهایی که رامبد جوان در نگار کرده، نیست بلکه به کیفیت قابل قبول و اثر سرگرم کننده خود او بر می گردد. فیلم رامبد جوان تجربه ای نوین و دلچسب و جسورانه است و قابل تحسین و اثریست با حرف های جدید. حرف های جدیدی که مخاطب ایرانی را با انتخاب های متنوع تری روبرو می کند و دور از کلیشه های رایج. "نگار" تمام تلاش خود را به روایتی داستانی غریب و درگیر کننده با فضاهایی اگزوتیک می کند. داستانی درباب انحطاط ارزش های اخلاقی و خشونتی که از درون آن متولد می شود و انسان ها را به اضمحلال می کشاند.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.