به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
این فیلم در وهله اول انسان را به یاد تولیدات سالهای اوج کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میاندازد. کیفیت فیلم هم به خوبی همانهاست و مخاطب را با خود همراه میکند. بیست و یک روز بعد یک قهرمان نوجوان را در محورش دارد. قهرمانی که با طراحی درست نویسنده و کارگردان، با مخاطب با هر مختصات سنی ارتباط عمیقی پیدا میکند. بیست و یک روز بعد فیلمی است که حوزه هنری به جای سال 1395، در اوایل دهه هفتاد باید آنرا میساخت.
«مرتضی» قهرمان نوجوانی است که در مقدمه، پسرکی معرفی میشود که عاشق فیلم سازی است و دنیای مختص به خود را دارد. اما با گذشت دقایقی از داستان، مرتضی رویاهایش را کنار میگذارد و تبدیل به مرد جنگندهای میشود که باید آمپول یک میلیون تومانی را به هر روشی که ممکن است بدست آورد تا از این طریق مانع از فلج شدن مادرش شود. قهرمانانی از جنس مرتضی سالهاست که از سینمای ایران حذف شدهاند. قهرمانانی که میشد آنها را در فیلمهایی نظیر «بچههای آسمان» یا «بادکنک سفید» دید که علیرغم سن و سال کم، همتی بزرگ داشتند و درس زندگی به مخاطب خود میدادند. برای جامعه کودک و نوجوان امروز به علت هجوم دادهها از طریق فضای وب و مجازی نمیتوان با همان شیوههای مرسوم و منسوخ دهه هفتاد فیلم ساخت. «مرتضی» قهرمان فیلم، قهرمانی امروزی است با رویاهایی که شبیه نوجوانان امروز است، در جایی نزدیک به حاشیه شهر زندگی میکند و استعداد و تواناییهای بسیاری دارد. اما استعداد و تواناییهایش را فقر معدوم میکند. مرتضی اراده خواستن منحصر به فردی دارد اما شرایط اجتماعی – اقتصادی ویران کننده، اراده مرتضی را نابود میکند و در یک مبارزهی نافرجام مرتضی به نبرد با یک دیو بزرگ میرود تا بتواند، ارادهاش را به چالش بکشد.
مهدی قربانی در فیلم بیست و یک روز بعد
فیلمنامه در ادامه شخصیتهای دیگری از جمله مادر را به قصه اضافه میکند. زن تنهایی که با مشقت فراوان اقتصاد خانواده را تامین میکند و علیرغم اینکه خسته و ناتوان شده، اجازه نمیدهد تا کودکانش این خستگی را ببینند. ارتباط میان مرتضی و مادرش و دیالوگهای کنایه آمیزی که این دو درباره زندگی بر زبان میآورند، به خوبی نشان میدهد که خردمندان و ثقفی، بر روی جزئیات دیالوگهای فیلم متمرکز شدهاند و تلاش کردهاند تا حد امکان از اضافهگویی بپرهیزند.
مهدی قربانی در فیلم بیست و یک روز بعد
بازی دو نوجوان قصه، بسیار قوی است. نگاهها، مکثها، حرکات، زیر و بم صدا و ادا کردن دیالوگها همگی کاملا حرفهای و حساب شدهاست. «مهدی قربانی» و «حسین شریفی»، بههیچ وجه در مقابل بازیگران با سابقهی فیلم چون «خانم بیات» و «آقایان آذرنگ و صدیق»، دچار اخلال در بازی نمیشوند و برعکس، کاملا مشخص است که آنها توانستهاند تأثیر مثبتی بر روی دیگر نقشآفرینان با سابقهی فیلم بگذارند. تدوین یکدست و خوب، ریتم فیلم را کاملا حفظ کرده است. با اینکه در طول روایت قصه، مدام فراز و فرود اتفاق میافتد؛ ولی ضربآهنگ بهخوبی حفظ میشود و نمیگذارد مخاطب لحظهای از دیدن فیلم و فکر به سرانجام آن، منفک شود. فلسفهی حضور قطار در انتهای داستان که میتواند استعاره از مشکلات تمام نشدنی آدمهای داستان باشد، به خوبی مفهوم خود را به تماشاگر منتقل میکند و سکانس آخر نیز هماهنگ با کلیت داستان، پیام ارزشمند خود را به مخاطب ارائه میدهد.
ساره بیات در فیلم بیست و یک روز بعد
میزانسن ِهوشمندانهی خردمندان و کمک گرفتن از عناصر صدا که شامل موسیقی دلنواز کهن دیری و صداهای محیطی چون قارقار مدام کلاغهاست، فضاسازی بسیار خوبی را ایجاد کرده. انتخاب فصل پاییز، فضای گرم و پر امید ِ فیلم بیست و یک روز بعد را پر رنگتر میکند. برگهای نارنجی و زرد رنگ، بر روی زمین و گوشهی خیابانها ریختهاند و دوربین همراه با کاراکترها بین درختان بلند و سر به فلک کشیده حرکت میکند و در هر فرصتی که دست دهد، فیلمبردار، قاببندیهای شاعرانه را به بیننده عرضه میدارد. قطار هم مدام در حرکت و گذر است و با سوت بلندی که میکشد، گذر ایام و از دست رفتن وقت را یادآور میشود؛ اما صدای سوتها، نوعی رقیبخواهی هم هست. انگار قطار ، مرتضی را مرتب به میدان مبارزه میطلبد. گویی گذر قطار همواره تهدیدی برای مرتضی و خانوادهی اوست و اگر نوجوان ِ قهرمان قصه بتواند قطار را به زانو درآورد، زین پس همواره موفقیت از آن او خواهد بود.
اما در میان روایت نسبتاً یکپارچه فیلم، «بیست و یک روز بعد» مشکلاتی هم در خود دارد که با حذف آنها میشد اثر به مراتب یک دست و بهتری را روانه سینما کرد. از جمله این موارد معدود خرده داستانهای کم اهمیتی هستند که کارکرد چندانی در داستان نمییابند و کمکی به گسترش دنیای قهرمان داستان نمیکند. جلوههای ویژه فیلم نیز یکی دیگر از نقاط ضعف به شمار میرود که اگرچه خردمندان ایده قابل احترامی به جهت وجود آن در فیلم داشته اما شاید اگر با کیفیت بهتر به تصویر کشیده میشد، تاثیر بهتری بر ذهن بر جای میگذاشت.
مهدی قربانی در پشت صحنه فیلم بیست و یک روز بعد
جای سینمای نوجوانانه کنونی همچنان در سینمای ایران خالیست با این حال فیلمهایی از جنس «21 روز بعد» از حیث محتوا دارای کارکردی چند بعدی هستند . فیلمهایی از این دست با همه سادگی تخیل مخاطب نوجوانان را تحریک میکند. نکته جالب فیلم این است که این اثر منحصر به فرد خیال و واقعیت را در هم میآمیزد و از سوی دیگر معضل اجتماعی کلانی را در حوزه بهداشت و خدمات رسانی، در مقابل مخاطب نوجوان یا بزرگسالش قرار میدهد. باید از «بیست و یک روز» بعد به عنوان یک اثر ارزشمند در وضعیت کنونی سینما یاد کرد. اثری که فیلم نامه و کارگردانی قابل قبولی دارد و بازی بازیگرانش نیز قابل دفاع است. فیلم جدید محمدرضا خردمندان اگرچه عالی نیست و ضعفهایی را به خود میبیند، ویژگی قصه گویی دارد و قهرمان میسازد، قهرمانی که مدتهاست در سینمای ایران آن را شاهد نبودهایم.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.