به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
فیلم او (خانه) ساخته اصغر یوسفینژاد، برنده سیمرغ زرین بهترین فیلم و سیمرغ سیمین بهترین فیلمنامه از سی و پنجمین جشنواره جهانی فیلم فجر شد. فیلمی که در جشنواره بهمن 95 مورد توجه مخاطبان و داوران قرار نگرفت...!! با نگاهی دقیق به این فیلم می توان به تصویر ارسالی سینمای ایران از جشنواره جهانی فجر به سینمای جهان پی برد...
پیرمردی از دنیا رفته و همه دور جسد او جمع شدهاند. تنها دخترش باقی مانده اش" سایه" از همسایگان می خواهد تا جسد پدر را در اتاقش تا آمدن داماد خانواده نگه دارند. متوفی وصیت کرده که بعد از مرگ، جسد او را در اختیار دانشکده پزشکی برای استفاده علمی قرار دهند اما دختر شدیدا مخالف است. در طول زمان فیلم افراد حقیقی و حقوقی مختلفی تلاش می کنند تا «سایه» را مجاب کنند به وصیت پدرش عمل کند....
فیلم حال و هوای یک خانه سنتی عزادار ترک زبان را در طول یک روز به نمایش می گذارد. فیلم در عین جدی بودن حاوی طنز تلخ سنت های مراسم عزاداریست. استفاده از بازیگران و زبان محلی از نکات اصالت بخش فیلم بود. تلاش فیلمساز جهت عدم نمایش جنازه متوفی از نکات خوب فیلم بود که البته این کار سبب شد برخی نماها بی دلیل بسته گرفته شوند. دوربین غالبا کلوزآپ و روی دست به دنبال بازیگران از این اتاق و به آن اتاق می رفت که برای 78 دقیقه طول فیلم هم خسته کننده و هم گیج کننده برای بیننده بود. کلوزآپ هایی که فردگرایی، تنهایی و ترس را منتقل می کرد...
فیلم واکنش های منفعت طلبانه افراد مختلف را نسبت به مرگ یک نفر نمایش می دهد، به طوری که هیچ فردی به فکر متوفی نیست... همسایگان به فکر جواز شهرداری، نماینده دانشکده پزشکی در فکر جسد دزدی و حفظ شغل خود، مامور آگاهی به فک تور کردن دختر مردم، زنان فامیل به فکر جورکردن مورد برای ازدواج، فرزندان به فکر سهم الارث.... حتی مجید(پسرعمه سایه) نیز در دوران نگه داری از دایی اش به خاطر دیدن اتاق و عکس های سایه به آن خانه می آمد.... آخوند صندلی نشین فیلم هم با اینکه جوان و هم بازی سایه بوده ولی با نجابت خاص نگاه بالا به پایین دارد...
بیشتر دیالوگ ها و گاها حرف های بی ربط بالای سر جنازه و خنده های کنار جنازه با فرهنگ ما اصلا هماهنگ نیست. سایه بخاطر بی توجهی های پدرش ازدواجی ناموفقی با نادر دارد، با این حال او راضی به قتل پدر شده تا هم به ثروت پدر برسد و هم پیرمرد آلزایمری را از این زندگی نجات دهد!!! توجیهی که برای یک دختر اصلا منطقی نیست!!!
پشت پرده داستان فیلم خیلی زود فاش می شود. اگر چه دیالوگ های مصنوعی آخر داستان نشان دهنده فریب سایه بخاطر سودای زندگی در خارج کشور است، ولی اصل داستان نشان می دهد که دوری 6 ساله سایه از پدرش، ازدواج ناموفق وحتی مشارکت در قتل، بی تاثیر از رفتار پدر نبوده. پشیمانی سایه نیز فایده ای نداشته و از زشتی خیانت به پدر نمی کاهد.
یوسفینژاد اگر چه با تجربه ی جدید و قابل توجه خود سیمرغ های زرین و سیمین جشنواره جهانی فجر را شکار کرد، ولی باید توجه داشت، نمایش این نوع خیانت در سینمای ایران تا به حال بی نظیر یا کم نظیر است که امیدوارم تبعات منفی حداقلی داشته باشد...