به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
اینکه صفحه حوادث چند روزنامه را مرور کنیم و به چند شکایت خانوادگی و گزارش درگیریهای فیزیکی و اعترافات مجرمین و متهمین بربخوریم، دلیل نمیشود با اضافه کردن چند چاشنی روزمره سیاسی-اجتماعیِ ژورنالیستی به آن، تصمیم بگیریم فیلمنامه بنویسیم و از رویش فیلم بسازیم و مخاطب را آزار بدهیم. «آذر» که اولین ساخته ی محمد حمزه ای است دقیقا چنین (و فقط چنین) ویژگی هایی دارد.
نیکی کریمی در فیلم آذر
فیلم، یک سکانس شروع موتورسواری بیربط به قصه دارد. سپس 15 دقیقه شاهد کپیبرداری دستهچندم فضاسازی ابتدای «درباره الی» هستیم و بعد یک دعوای کاملا بچه گانه دو مرد گنده و آنگاه «زیرتیغ» محمدرضا هنرمند را به تماشا خواهیم نشست. آذرنگ با هومن سیدی (و انگار با پدرش) همان میکند که پرستویی با پسیانی کرد. اما اینجا قربانی فیلم، ما به ازای پرستویی یا پسیانی در قصه نیست. قربانی، زنی است که از تمام این دنیا، یک اجازه موتورسواری و اشتغال برای تامین معاش خانواده میخواهد و ای وای بر جامعهی مردسالارِ متعصب دروغگوی فاسدی که نمیگذارد «آذر» نفس بکشد.
نیکی کریمی و حمیدرضا آذرنگ در فیلم آذر
زنی که حتی وقتی مردی با ماشین به او می زند و اطرافش را مردها گرفتهاند، بیآنکه به یکی از آنها نگاه بکند و حرفی بزند، سوار بر مرکب تنهاییاش می شود و به راهش ادامه میدهد. اگرچه شوهرش هم برای رهایی خود از او مایه میگذارد و از او استفاده ابزاری میکند، اما در واقع در مقابل این زن و خواستهی شرافتمندانهاش، یک ولی دم پیر قرار دارد که پولدار و دیکتاتور و تمامیتخواه است و هم عصبی و خشن و تخریبگر. سکانس بینظیر و تکرارنشدنی شب تولد کودک در رستوران را ای کاش دوباره میتوانستیم ببینیم. در حالیکه همه خوشحال و آرام هستند، پیرمرد ولیدم که با ماشینش در مقابل رستوران پارک کرده، به دنبال انتقام از ماشین پیاده میشود و در مقابل شیشه رستوران، زیر نور فلشر قرمز در مقابل آذر و دخترش و زوج خوشحالِ هیچی ندار میایستد (مثلا آنها هم او را نمیبینند) و احتمالا دارد نقشه می کشد چگونه شادی مردم ساده دل را به هم بزند.
هومن سیدی و حمیدرضا آذرنگ در فیلم سینمایی آذر
با چنین سکانسی که بیشتر از فیلم های اسلشر بر می آید تا یک فیلم رئال اجتماعی، پیرمرد به کُنت دراکولا ارتقا مییابد. کسی که پول دارد و خون مردم را در شیشه می کند. برای پسرش حق انتخاب قائل نیست. با موتورسواری خانم ها مشکل دارد. دلش می خواهد زن ها اگر قرار است کار کنند، کاری را بکنند که او می گوید و . . . اما چرا تا این اندازه وحشی و تمامیت خواه است؟ چون متعصب است و (احتمالا) مذهبی. و فیلمساز رویش نشده یا شاید جرات نکرده بگوید این پیرمرد، مذهبی است وگرنه شاید اگر می توانست او را پشت تریبون نماز جمعه هم قرار می داد تا فیلم نازلش لااقل بفروشد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.