به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
«حیثیت(پرستیژ)» ساخته فیلمساز قصهگوی سینمای آمریکا کریستوفر نولان، فیلمی است درباره اعتدال و میانهروی در مقابل افراط و تفریط. رابرت انجیر و آلفرد بوردن 2 جوان شیفته شعبدهبازی هستند و هر دو شاگرد استاد شعبدهباز سن و سال گذشتهای به نام کاتر. فیلم، روایت تفاوت اشتغال این دو شاگرد به حرفه شعبدهبازی نسبت به استادشان است.
روایت عبور جوانهای تندرو از خطوط قرمز پیرسالان معتدل، به قصد شهرت و غلبه بیشتر که نشأت گرفته از جاهطلبی و فزونخواهی نامعقول منش افراطی و تفریطی است. این عبور که به ظاهر شجاعت و شهامت و بداعت به نظر میآید چیزی نیست جز عبور از اصول و ساختارها به گمان باطل بهتر بودن و ماندگار شدن. حال آن که همیشه بهترین حالت هر امری حدوسط آن است. اصول کار شعبدهبازی در نظر کاتر پیر عبارتند از:
1ـ پیمان: شعبدهباز در مرحله نخست یک چیز عادی و معمولی به تماشاگرانش نشان میدهد مثل پرندهای سالم و زنده.
2 ـ چرخش: که شعبدهباز با همان سوژه معمولی کاری غیرمعمول و شگفتآور صورت میدهد. مثلاً پرنده مورد نظر را غیب کرده و از انظار مخاطبان پنهان میکند.
3 ـ حیثیت: مرحله بازگشت و مهمترین اصل در حرفه شعبدهبازی است. زمانی که شعبدهباز باید آنچه را که از حالت معمول خارج کرده به حالت اول بازگرداند. یعنی به طور مثال پرندهای را که غیب کرده دوباره ظاهر کند. در این مرحله است که تفاوت شعبدهباز موفق از ناموفق مشخص میشود.
علاوه بر این اصول سه گانه، کاتر خود و شاگردانش را ملزم به رعایت یک اصل کلی دیگر هم میداند که نه به مقوله تخصص و حرفه که به مقوله اخلاق ارتباط دارد و آن عبارت است از اینکه یک شعبدهباز هیچگاه نباید وارد حیطه جادوگری که دخالت واقعی در قوانین طبیعی است، بشود. او این کار را عمل کثیفی میداند و بشدت آن را تقبیح میکند. چرا؟ مگر جادو چه ایرادی دارد؟ مگرنه اینکه با جادو بیشتر میتوان مخاطب را مسحور کرد و او را به شگفتی واداشت؟ پاسخ در مفهوم اعتدال نهفته است. میانهروی تنها راه پیش رو برای موفقیت و ماندگاری است. کوچکترین انحراف از این مسیر میتواند عواقب غیرقابل جبرانی به همراه داشته باشد. بقای حیثیت در گرو رعایت حد وسط است. تنها با عمل به این اصل اساسی است که شعبدهباز میتواند به مقصود مطلوب که در نتیجه رعایت 3 اصل فوقالذکر حاصل میشود، نائل آید. پس در واقع این اصل اخلاقی نه جدا از آن سه اصل، بلکه کاملاً مرتبط با آنهاست و به عبارتی شرط تحقق آن سه. جادوگر فاقد حیثیت است، چون قادر نیست دخالتی را که در طبیعت صورت میدهد اصلاح کند و وضع را به حالت طبیعی نخست بازگرداند. کاتر به شاگردانش هشدار میدهد که از این خط قرمز عبور نکنند، اما شهوت پیروزی و غلبه، آن دو را به تندروی میکشاند. آلفرد به خاطر آزمودن حقه گرفتن گلوله از دهانه اسلحه، انگشت خود را از دست میدهد و سرانجام هم در پی افراط و تفریطهای پی در پی خود در زندگی حرفهای و شخصی، جان میبازد. از طرف دیگر رابرت در تندروی پا از این هم فراتر میرود و خط قرمز اصلی را زیر پا میگذارد. مهم نیست هدف او مقدس است (مثل عدالتخواهی آغازین او در پی قتل همسرش به دست آلفرد) یا نامقدس است (مثل جاهطلبی بعدی او که دیگر ارتباطی با دادخواهی ندارد) مهم این است که هیچ هدفی نمیتواند وسایل ناموجه را توجیه کند و عبور از مرز اعتدال و میانهروی یا به عبارت دیگر عبور از مرز اخلاق را جایز نماید. اگر آلفرد یک بار جان میدهد جزای رابرت بارها جان سپردن به بیرحمانهترین شکل ممکن است.
در این میان تنها یک نفر زنده و باقی میماند و با بقای خود برخورداریاش از حیثیت مورد نظر کاتر را به ما ثابت میکند و او کسی نیست جز برادر دوقلوی آلفرد که برخلاف او جوان نسبتاً آرام و معتدل و عاشقپیشه و قانعی است که زنده میماند تا علاوه بر گرفتن انتقام برادر، راز پنهان کار آلفرد را برای قاتل برادر فاش کند تا او بداند آلفرد هرچه بود و هرچه کرد تا این اندازه در فساد و تباهی پیش نرفت که دست خود را به دخالت و تغییر در واقعیات هستی یعنی مقوله جادو و جادوگری آلوده کند. نیمه دیگر وجود آلفرد باقی ماند تا ثابت کند بقا در حیثیت است و حیثیت در رعایت اعتدال و میانهروی. فیلم سینمایی حیثیت با محور قرار دادن موضوع اعتدال به نمادینترین شکل ممکن و به دور از هرگونه شعار و بیانیه و گزافهگویی مدعیانه، دور افتادگی انسان هوسپیشه، تندرو و بیاخلاق امروز را از مسیر مستقیم حقیقت که کوچکترین نسبتی با افراط و تفریط ندارد به تصویر میکشد و به ما یادآور میشود که منش انسان، منش موجودی که به بهرهمندی از قوه عقل و اختیار مفتخر شده تا میان کژیها و انحرافات صراط مستقیم حقیقت را برگزیند نیست جز میانهروی و اعتدال و همواره برگزیدن حدوسط، حد عدالت و حد عقلانیت.