به ازای هر نفری که با دعوت شما در منظوم ثبتنام میکنند 20 امتیاز میگیرید.
لینک دعوت:
کارگردان فیلم سینمایی «بمب» اصرار زیادی دارد تا واژه عشق را به فیلمش الصاق کند و در نامگذاری این کار را به توصیه دوستان امریکاییاش کرده است،اما مشک آن است که خود ببوید. شاعرانه و عاشقانه بودن به هیچ اثری الصاقشدنی نیست.
فیلم سینمایی بمب؛ یک عاشقانه به کارگردانی پیمان معادی
تمایل به بازنمایی دورهای مهم از تاریخ کشورمان چند سالی است که از سوی برخی فیلمسازان مشاهده میشود و آثار خوبی هم در این رابطه تولید شده است. سال گذشته بهترین فیلم جشنواره فجر یعنی ماجرای نیمروز به همین دوره یعنی ابتدای دهه 60 اختصاص داشت؛ فیلمی که در آن شاهد خشونت بیحد و حصر و افراطی گروهک منافقین و ترورهای کور آنها بودیم و تصویری دقیق از اتفاقات آن دوران و البته مظلومیت نیروهای انقلابی ارائه میداد و البته توانست نظر قاطبه کارشناسان سینما را نیز به خود جلب کند و فیلمی تأثیرگذار، جذاب و ماندگار در سینمای ایران لقب بگیرد.
شاید سروصدایی که سال گذشته فیلم «ماجرای نیمروز» ایجاد کرد،باعثشده تا عدهای به فکر بیفتند تا قرائت مورد علاقه خود را در پاسخ به آن فیلم ارائه دهند. پیمان معادی در نشست خبری از خشونت دهه 60 سخن میگوید و این خشونت را در فیلمش به شعار «مرگ بر امریکا» ارجاع میدهد؛ شعاری که به زعم او ریشه خشونت این دهه است. این دقیقاً همان آدرس غلطی است که فیلمساز سعی در القای آن دارد، ولی ضعف فیلم تا حدی تیر او را روانه سنگ میکند.
فیلم سینمایی بمب؛ یک عاشقانه به کارگردانی پیمان معادی
تجربه موفق در گیشه که برای فیلمی چون «نهنگ عنبر» یک و دو رقم خورد هم میتواند انگیزهای برای پیمان معادی محسوب شود،اما نهنگ عنبر نگاه و رویکرد صادقانهتری در هجو برخی اتفاقات دهه 60 اتخاذ کرده بود.
این یک عاشقانه نیست.آخرین ساخته پیمان معادی بر خلاف شعاری که برایش انتخاب شده یک عاشقانه نیست؛ هجویهای است که فقر ساختار و ضعف کارگردانی آن را به محصولی کمرمق تبدیل کرده است.
فیلمساز در نشست خبری هم نمیتواند محتویات شعاری ذهنش را که انگیزه ساخت فیلمش شده بیرون نریزد. «دهه 60 دهه خیلی خشنی بود» معادی کتمان نمیکند که نام فیلمش را زمانی که در امریکا بوده به او پیشنهاد دادهاند. در واقع دوستان آقای فیلمساز به او توصیه کردهاند عنوان فیلمش را با واژه عشق مزین کند تا شاید بمب او عاشقانه جلوه کند اما علیالقاعده مشک آن است که خود ببوید نه آنکه پیمان معادی بگوید! جالب است که معادی در ابتدای سخنانش در نشست خبری نیز برای بیان اینکه فیلمش درباره عشق است یا شاعرانه است،عجله دارد اما حقیقت این است که با نامگذاری و نیز بازی با کلمات هیچ اثری رنگ و بوی عاشقانه به خود نمیگیرد، همانطور که «بمب» را نمیتوان اثری عاشقانه قلمداد کرد. در واقع مفاهیم را نمیتوان با سنجاق به چیزی الصاق کرد.
معادی به کمک محمود کلاری صرفاً توانسته قابهای زیبایی بسازد که آزار بصری کمی داشته باشد اما طراحی صحنه او نیز مانند دیالوگها، فضاسازی و بازیهای فیلمش شعاری از کار درآمده است. او گرچه در فیلمش میکوشد اصلیترین شعار انقلاب اسلامی یعنی «مرگ بر امریکا» را هجو کند و تصویری کاریکاتورگونه از این شعار ارائه بدهد اما خود او به شکلی افراطی گرفتار شعارزدگی شده است.
معادی جامعه و حال و هوای اجتماعی دهه ۶۰ را به گل درشتترین حالت ممکن هجو کرده است. مجهول و سردرگم بودن نقطه کانونی و نیز ثقل داستانی فیلم «بمب» آن را به اثری مغشوش، آشفته، بیهدف و سردرگم تبدیل کردهاست. لیلا حاتمی بیهدفترین و بیاثرترین تجربه بازیگریاش را در «بمب» تجربه کرده است. شعارها و هجویههای فیلم او را پیش از این و گاهی بهتر از او فیلمسازان دیگری نیز سر دادهاند.
«بمب» هیچ حرف تازهای ندارد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.