هامون قاپچی : انیمیشن وال- ای داستانی شاعرانه به روایت انیمیشن است. در خلال تمامی مولفه ها و ویژگی های مکانیکی این داستان به صفاتی کاملا انسانی از بشر تاکید می کند. آن...
15 آذر 1395
انیمیشن وال- ای داستانی شاعرانه به روایت انیمیشن است. در خلال تمامی مولفه ها و ویژگی های مکانیکی این داستان به صفاتی کاملا انسانی از بشر تاکید می کند. آن هنگام که زمین هیچ نشانه حیاتی در دلش ندارد و تنها وال _ای می ماند و یک سوسک. وال_ای ماشین بسته بندی آشغال ها است. کاراکتر ربات به تمامی نماینده روح بشری است که در درون کالبد یک ربات دمیده شده است.گواه این حرف میل وی به عشق و درک لطایف و زیبایی ها جهان است. میلی مانند گرفتن یک دست آن هم با عشق! وال ای (مخفف عبارت "Waste Allocation Load Lift Earth class" یعنی نوع زمینی دستگاه جمع آوری مخصوص آشغال) روباتی است که 700 سال برای پاک کردن زمین از آشغال های مختلف ، تک و تنها برروی کره خاکی قرار داده شده است. 700 سالی که مردم زمین ، این کره را ترک گفته و در یک ایستگاه فضایی نسل اندر نسل زندگی کرده اند. اگرچه همواره در این اندیشه بوده اند که با یافته شدن نمونه ای از حیات گیاهی در میان آن همه آشغال ، بار دیگر همراه قوت گرفتن امید به زندگی برروی زمین ، به خانه شان بازگردند. کار "وال ای" این است که با استفاده از نیروی خورشیدی ، خود را شارژ کرده و در طول روز به جمع آوری و بسته بندی آشغال ها اقدام نماید. او از همین بسته های آشغال ، آسمان خراش های متعددی در کنار سایر آسمان خراش های شهر نیویورک بنا کرده است!! اما محل سکونتش در پشت وانت سربسته ای پر از یادگارهای همان هفتصد هشتصد سال پیش است که "وال ای" همه آنها را در طبقه بندی های مختلف نگهداری می کند، مانند: لامپ ، مکعب روبیک ، فندک ، مجموعه ای از ترانه های فیلم "سلام دالی" مثل "فقط یک لحظه طول می کشه" و "لباس روز یکشنبه را بپوش" به علاوه تصاویری از صحنه های همان فیلم وینسنت مینه لی. اما ورود روبات دیگری به نام "ایو"(مخفف عبارت "Extraterrestrial Vegetation Evaluator" به معنای ارزیاب گیاهی فرازمینی ) زندگی "وال ای" را به هم می ریزد. در واقع با ورود "ایو" ، "وال ای" هم از تنهایی در می آید و هم ابعاد دیگری از زندگی را درک می کند که البته اساسا برای "ایو" غیرقابل فهم است. عاقبت با یافتن نمونه ای از یک گیاه ، ایو به ایستگاه فضایی برگردانده شده و وال ای هم همراهش می رود تا بلکه بتواند تنها دوستی را که پس از این هفت قرن یافته را نزد خود برگرداند ولی در آنجا با زندگی 700 ساله و شبه رباتیک آدمیان آشنا می شود. «وال - ای» نامه ای عاشقانه به سینمای کلاسیک علمی تخیلی است و تا به امروز سیاسی ترین انیمیشن دیزنی و پیکسار است. تماشاگران هنگام ترک سالن سینما هنوز به پرسش هایی فکر می کنند که قصه فیلم مطرح کرده و آنها در جستجوی جواب های این سوال ها هستند. کمدی فیلم، هیچ مکثی ندارد و بدون توقف جلو می رود. سازندگان فیلم مثل همیشه کاراکترها و موقعیت هایی را خلق می کنند که بشدت تماشایی و گیرا هستند. ارجاعات فرهنگی و اجتماعی فیلم غنی هستند و قوه تخیل قصه بی پایان است. این قصه به یک افسانه جادویی می ماند که مادربزرگ ها شب ها هنگام خواب برای نوه های خود تعریف می کنند. تلفیق بخش کوچک زنده فیلم با بخش انیمیشن خیلی خوب و طبیعی است و این هم یکی دیگر از جاذبه های «وال - ای» است که استفاده خیلی خوبی از چند صحنه زنده می کند و می تواند آن را به شکلی منطقی در دل یک اثر انیمیشن قرار دهد. حضور انسان ها در سیاره دیگر و اوج مصرف گرایی در نزد آنان سبب ساز می شود تا آنها از صفحه روبروی خود که در یک مانیتور است با جهان ارتباط برقرار کنند. ارتباطات انسان ها میان هم به حداقل خود می رسد و تا جایی پیش می روند که به ماشین هایی شبیه می شوند که تنها می خورند! این اوج و فرود های قصه باعث نمی شود که جان کلام خدشه دار شود. بن مایه اثر تنهایی و نیاز انسان به عشق و پس از آن حیات است. هنگامی که ترانه ای از لویی آرمسترانگ .(A whole life) به عنوان یک موتیف در اثر قرار می گیرد؛ سراسر زندگی. اما در این میان هر چند سال سفینه ای به زمین می آید تا شاهد این باشد که آیا در زمین نشانه حیاتی هست یا نه؟ یکی از این ربات های جستجو گر ای- و نام دارد . این نام همان حوای مصطلح در زبان ما است و از ای روی می توان به نگاه نمادین اثر پی برد که تشبیهی به آدم و حوا میکند. آن هنگام که زمین خالی از هر گونه خلقتی است. هر دو تلاش می کنند تا در ضمن عشق ربات واری که در میانشان به وجود می آید. حیات را بر زمین استوار گردانند . ربات هایی که عاطفه شان از نسل انسان ها کیفیت بیشتری دارد. حتی شروع "وال ای" و آن تصویر فرو رفتن ساختمان های بلند نیویورک در ستون های بلند آشغال که تا ارتفاع همان آسمانخراش ها می رسد ، یادآور صحنه ای از فیلم "هوش مصنوعی"(استیون اسپیلبرگ) است که دیوید روبات در پی یافتن پری آبی و تبدیل شدن به یک پسر واقعی ، به نیویورک وارد می شود و در آن سکانس ، شاهد شهری هستیم که تا نیمه آسمانخراش هایش در آب فرورفته و حتی مجسمه آزادی از گردن به بالایش از زیر آب پیداست. انیمیشن وال-ای با مدد جستن از تمامی نشانه های بارز زندگی . انسان ها را به زندگی کردن دعوت می کند. این انیمیشن از زمره فیلم های آخر الزمانی نیست هر چند که کاملا به این موقعیت در داستانش می رسد. اما با هوشمندی و نگاه هنرمندانه و فارغ از سیاست به حیات و زندگی می پردازد. مانند فیلم های دیگر یک قهرمان آمریکایی به مدد زمان نمی آید. بلکه این رباتی فرا قومی است که دل مکانیکی اش برای زمین می تپد. این فیلم نص صریحی است . بر مصرف گرایی که به دنبال آن به نابودی بشر منجر می شود. ازطرف دیگر "ایو" است که در آغاز کاملا مانند یک روبات بی احساس و خشک عمل می کند ولی از اولین برخوردش در ایستگاه فضایی با وال ای ، متوجه می شویم که همه آن خشکی در رفتار ، جز به خاطر اجرای وظیفه نبوده و او هم زمینه هایی از احساسات و تاثر را در خود دارد. اولین برخورد "ایو" در ایستگاه فضایی با "وال ای" ، وقتی است که وی از حالت انجام وظیفه به در آمده و ناگهان متوجه وجود وال ای می شود که مثل یک دوست قدیمی نگران از خطری که متوجه رفیقش است ، با ایما و اشاره وی را توصیه به مخفی شدن می کند و از آن پس است که در همه صحنه ها وی را محافظت نموده ، سعی می کند وی را از ایستگاه خارج کرده و به زمین بازگرداند ، او را از نگاه دوربین ها و مامورانی که در حال تعقیب و دستگیری اش هستند ، دور نگه دارد و در مقابل صدمه دیدن او با تکرار نامش ، جیغ بزند. همین حضور "وال ای" و "ایو" و رابطه عاطفی شان است که دنیای روباتیک آدم های ساکن ایستگاه فضایی را برهم می زند و اولین رابطه صمیمانه و عاطفی را مابین یک زن و مرد میانسال پدید می آورد. از این پس است که آنها علیرغم برنامه ریزی کامپیوتری ، در ساعت غیر مقرر در فضای بیرون از محیط خوابشان باقی می مانند. اینجاست که کاپیتان هم در مقابل تاکید اوتو مبنی بر بقای آدم ها در ایستگاه فضایی ، علاقه اش را درمورد بازگشت به زمین این گونه بیان می کند: "! من نمی خواهم بقا داشته باشم ، می خواهم که زندگی کنم" خشونتی که از دل نکنولوژی آن هم به صورت افراطی اش در می آید و حجابی در جلوی دیدگان انسان قرار می دهد تا با هم ارتباط نگیرند. وال-ای در سال 2008 توانست جایزه اسکار را از آن خود بکند. گرافیک کار ناگزیر از انتخاب سوژه به جنسیت پردازی و شفافیت رفته است. دیالوگ ها در کمترین شکل خود به سر می برند و این اقدام دیزنی را باید جسارت آمیز دانست که انیمیشن را بدون صداپیشگان چهره و شخصیت های با مزه رایج در سینما ساخته است و آن را روانه گیشه کرده است. انیمیشنی که در زمره آثار خاص قرار می گیرد و مخاطب خود را می طلبد.
صدها سال است که انسان ها کره ي زمين را به دليل آلودگي ترک کرده اند و روباتي به نام »والي« هم چنان به کار زباله جمع کردن مشغول است. تا اين که از طرف انسان ها روباتي به نام »ايو« به کره ي زمين فرستاده مي شود تا امکان بازگشت تمدن بشري به زمين را بررسي کند. خيلي زود »ايو« به نتيجه ي مورد نظر دست پيدا مي کند و پس از چندي به سفينه ي فضايي حامل انسان ها برگردانده مي شود. اما »والي« نيز که به »ايو« دل باخته به دنبال او به راه مي افتد...