اولین ساختهی سینمایی «مهران مدیری» از جنس سایر کارهای طنز اوست؛ طنزی کاملا در تعامل با اجتماع روز خود با تمام تلخیها و شیرینیهایش که رگههای سیاسی در آن به چشم میخورد. ساعت ۵ عصر بر خلاف سایر کمدیهای تو خالی این روزهای گیشه، دست به دامان عناصر اروتیک و تیپسازیهای غیرمعمول نشده است و سعی کرده هر چه بیشتر برای مخاطب عام قابل لمس باشد.
فیلم داستان آغاز خوش روزی معمولی برای «مهرداد» را روایت میکند که با یک تماس تلفنی ناگهان وضعیتی دیوانهوار به خود میگیرد. بازی «سیامک انصاری» در نقش مهرداد کاملا آشناست. فردی صادق و ساده و درستکار که ناخواسته درگیر حوادثی عجیب میشود. او در کار و تخصص خود موفق است و بیاندازه «بچه مثبت»! همین هم باعث شده تا میانسالی مجرد مانده و در مقابل زنها ضعیف است. خواه نامزدش باشد خواه یک پرستار یا یک پیرزن تنها. کلیشهای آشنا از همکاریهای قبلی مدیری و انصاری! البته ربط فیلم به آثار قبلی مدیری فراتر از حضور کاراکتر سیامک انصاری است. مدیری به وضوح از حواشی «در حاشیه» ناراحت است و باز هم نظام سلامت را مورد تفقد خود قرار داده و بار دیگر «صندوق» را مهمترین بخش یک بیمارستان به تصویر کشیده است.
نگین معتضدی در فیلم ساعت 5 عصر
در عین بیربطی فیلم ارتباط زیادی به برنامهی دورهمی دارد. این ربط نه فقط در بیان فیلم که بیشتر پررنگ بودن شخص مدیری در هر دو اثر است. تازهترین برنامهی تلویزیونی مدیری در بهترین ساعت پخش میشود و به سبب دوری چندین سالهی وی از تلویزیون و البته ساختار برنامه بسیار پرطرفدار شده است. استندآپهای فردی مدیری که در ماههای اخیر غلظت سیاسی بالایی پیدا کرده هم مزید بر علت شده تا عطش طرفداران وی برای دیدن نسخهی سینمایی مدیری بیشتر شود. از سوی دیگر مانورهای تبلیغاتی و آمارهای رکوردشکنی و بازی با اعداد کمک زیادی به فروش اولیه خوب ساعت ۵ عصر کرده است. حضور مدیری در سانسهای مختلف فیلم در سینماها و شهرهای مختلف هم روند فروش فیلم در سطح خوبی نگهداشته است.
سیامک انصاری در فیلم ساعت 5 عصر
در آثار قبلی مدیری همواره تکهکلامها برای برجسته کردن مفاهیم و شخصیتپردازی نقش اساسی داشته است. اوج این اثرگذاری را در «شبهای برره» به خاطر داریم که هنوز هم آثار آن در محاورات مردم قابل ردیابی است. او باز هم در چینش و پرداخت شخصیتهای فیلمش خوب عمل کرده و با حداقل عناصر، تیپهای شخصیتی افراد مختلف را معرفی کرده است. اما این بار به طور مشخص مدیری سراغ نگاه رفته است. پیرزن، بازپرس و حتی خود مهرداد نگاههایی خاص خود دارند که امضای شخصیت آنها در ذهن تماشاگر است. اوج بازی نگاهها را در سکانس مترو شاهد هستیم. مدیری در گذر از تلویزیون به سینما این اصل را برای خود قرار داده که بیش از گوش بیننده قرار است با نگاه وی کار داشته باشد.
مهران مدیری در پشت صحنه فیلم ساعت 5 عصر
ساعت ۵ عصر تلاش کرده شلوغی و بینظمی و تبعات آن را به چالش بکشد. هر قدر مهرداد به عنوان یک انسان منظم سعی در بهبود کارهای خود از طریق آرامش دارد، اطرافیان او در عصبیترین و مشوشترین شکل ممکن با مسائل برخورد میکنند. او نه تنها نسبت به کار خود احساس مسئولیت میکند بلکه خواهناخواه بار دیگران را نیز به دوش میکشد. در نهایت هم آن که ضرر میکند، چه در دعوای جلوی منزل چه در دعوای در خیابان یکطرفه و در تمام اتفاقات بعدی، مهرداد است. فیلم سراغ حوادث مرتبط برجستهی چند سال اخیر نیز رفته است اما کاملا محتاطانه و تا حد امکان بیطرف و البته تهی! تصویر کنایهآمیزی که فیلم از تشییع جنازهی یک هنرمند و اعتراضات کارگری و مخصوصا بازجویی پس از آن نشان داده شاید باعث شود «یکی به نعل یکی به میخ» توصیف بهتری باشد برای آنچه ساعت ۵ عصر به تصویر کشیده است. به همین دلیل است که این فیلم نه محافظهکار است نه چپگرا، نه طنز روشنفکری است و نه کمدی گیشه. این اولین فیلم سینمایی یک کارگردان باتجربهی تلویزیونی است.
سیامک انصاری در فیلم ساعت 5 عصر
مدیری مشکلات عمده زندگی در یک کلانشهر را به تصویر کشیده و آن قدر سراغ اغراق رفته که گاها پا را از واقعگرایی فراتر گذاشته و رگههایی از فراواقعگرایی را بروز داده است. در چندین مقطع، شاهد این هستیم که شتاب حوادث و جنونآمیز بودن موقعیتها به اوج خود میرسد ناگهان کارگردان ترمز ماشین روایت را میکشد. در بیمارستان و اولین حضور خانم پرستار، در انتهای بازجویی و در پایان فیلم این توقفها کاملا محسوس است. همه چیز برای لحظهای میایستد و تلخی داستان رویاوار به شیرینی تبدیل میشود. اما لحظهی بعد دوباره همه چیز شروع به زوال یافتن میکند. باز همان ضعف در فیلمنامه باعث شده این وجه از فیلم نتواند به خوبی ظهور و بروز پیدا کند و اثرگذاری مورد انتظار از آن را داشته باشد.
نامزد مهرداد نیز بخش دیگری از سنگینی بار مشکلات اوست. در سختترین شرایط صدا تلفن مهرداد به گوش میرسد و ناگزیر جواب نامزد خارجنشین شکاکش را میدهد. زنی فرصتطلب که از فیلم گرفتاریهای مهرداد برای خود شهرتی مجازی و پوج دست و پا میکند. کاراکتر «مهناز» که «آزاده صمدی» ایفاگر نقش (یا بهتر بگوییم صدای) آن است، به نوعی وام گرفته شده از نقش خود او در «پنجاه کیلو آلبالو» است و میتوان آن را اوج گرتهبرداریهای بیشمار فیلم از آثار سینمایی سالهای اخیر دانست. شوخیهای عامیانه و جوکهایی که در شبکههای اجتماعی دست به دست بازنشر میشوند نیز بخش مهمی از ذهن نویسندگان فیلم را به خود اختصاص دادهاند.
سیامک انصاری در فیلم ساعت 5 عصر
طنز فیلم مبتنی بر موقعیت است و کمتر سراغ کلام رفته؛ قرار گرفتن مهرداد در فضاهای اجتماعی مختلف، موقعیتهای طنز تلخی را ایجاد کرده که مخاطب را میخنداند اما نه آن قدر که انتظارش را دارد. شاید به خاطر این که ذائقهی مخاطب سینمای کمدی در این سالها کمی تغییر کرده و فیلمهای کمدی با مولفههای سخیف و اروتیک تمام فضا را گرفتهاند و مجال را از کمدیهای اجتماعیتر و حرفدارتر ربودهاند. البته ساختار روایی هم جذابیت کافی را ندارد و بیننده حق دارد حین تماشای فیلم چندین بار به ساعت خود نگاه کند. در نهایت هم دلزدگی مخاطب در پایانبندی فیلم به بالاترین حد خود میرسد.
شما چقدر با این مطلب موافق هستید؟ نظر شما درباره این مطلب و اثر چیست؟ نظر خود را در پایین همین صفحه بنویسید. [منظوم تنها ناشر نقدها است و این به معنای تایید دیدگاه منتقدان نیست.]
شما نیز میتوانید نقدها و یادداشتهای خود درباره آثار سینما و تلویزیون را با نام خودتان در منظوم (معتبرترین مرجع نقد سینما و تلویزیون ایران) منتشر کنید. هماکنون مطالب خود را به آدرس ایمیل Admin@Manzoom.ir برای ما ارسال کنید.
نقد، یادداشت، تحلیل، بررسی و معرفی منتقدین از فیلمهای سینمایی، سریالها و برنامههای تلویزیونی ایرانی را در صفحه نقد فیلم سایت منظوم مرجع سینما و تلویزیون ایران بخوانید.
منم که نگفتم در حد قهقهه بود
من تعریفی که از فیلم شنیده بودم و تصوری که ازش داشتم
گفتم بیش از تصورم خندیدم
البته تنها من نه
کسایی که تو سینما بودن
من که راضی بودم از فیلم...
اصلا هم ساعتمو نگاه نکردم ....
و بیش از اون چیزی که تصور میکردم خندیدم.....